سلام دوستان این داستان برام ده سال قبل پیش اومد.اون موقع من یه پسرسادیه15 ساله بودم تو یه محله ای که پر بود از یه سری بچه بازه خفن یادمه که خیلی عاشق تفنگ بادی بودم و هرچی به پدرم میگفتم برام نمیخرید و نمیدونم که این جریانو یکی از این بچه بازا از کجا فهمیده بود.یه روز داشتم با دوستام تو کوچه بازی میکردم که اومد و گفت بچه ها کی یه تفنگه بادیه 5.5 میخاد همه گفتن من من منم که داشتم از ذوغ پس میرفتم گفتم من میخام .نگو این یه نقشه از قبل ریخته واسه منه و برای اینکه شک نکنم گفت خب من که یکی بیشتر ندارم اونم به کسی میدم که نیم ساعت بیاد تو کارگاه بسته بندی کنه.با این حرف تعداد متقاضیا 3نفر شد که منم جزو اونا بودم . گفت خب پس 10 20 30 40 می کنم هرکی 100 شد به اون میدم و جوری این کارو کرد که من 100 شدم. از خوشحالی داشتم بال در میوردم. منو سواره موتورش کرد تا ببره کارگاه که تفنگو بهم بده منم که دل تو دلم نبود با خوشحالی باهاش رفتم.بعد از کلی این ور و انور کوچه پس کوچه بلاخره گفت رسیدیم بیا پاین بریم تو منم سریع اومدم پایین ودنبالش رفتم تو کارگاه .یه اطاقک اون گوشه بود و به من گفت برو انجا تا من برم وسایل بسته بندی رو بیارم من همین کارو کردم تو اطاق یه 10 دقیق ای منتظر بودم که یهو با یکی دیگه اومد تو ودرو قفل کرد.اونجا بود که تازه فهمیدم که چه بچه کونی قراره ازم پاره شه از ترس هیچی نمی تونستم بگم که اومد کنارم نشست و گفت بسته بندی رو ول کن اگه تفنگ رو می خای باید یه دور به منو دوستم بدی منم که دیگه گریه زاری ام در امده بود گفتم نه دیگه نمی خام بزار برم. اونم گفت چی بری کجا اصلا تفنگیم تو کار نیست اگه خودت مثله بچه ادم ندی به زور میکنیمت که هنوز حرفش تموم نشده بود که رفیقش دستامو گرفت اونم شلوارم و در اورد منم داد و بیداد مکردم کمک که دوستش یه چکه محکم بهم زد وگفت اگه خفه نشی انقدر میزنمت که از حال بری بعد بکونمت.منم که حسابی ترسیده بودم گفتم چشم نزن دیگه داد نمیزنم .خلاصه یه تشک اوردن و منم که دیگه لخته لخت کرده بودن وخوابوندن رو تشک و شروع کردن به در اوردنه لبا ساشون . که یهو چشم خورد به کیر دوستش یه کیره سیاه ونسبتا کلفت.مال اون یکی هم تو همون مایه ولی سفید تر .کیر سیاهه یه توف انداخت کفه دستش و مالید و انگشت کرد به کیرش و یکیم زد به سوراخه منو و شروع کرد به فشار دادن منم داشتم از درد میترکیدم و جرات داد زدنم نداشتمبعد از کلی تلاش وفشار تونست سره کیرشو بکونه تو که تون لحظه بود که دیگه نتونستم و از درد آی بلندی کشیدم که باعث شده اون یکی بیادو جلویه دهنمو بگیره. کیر سیاهه هم حالا نکن کی بکن یه 10 دقیقه ای داشت میکرد ودیگه تا تهم فرو میکردو در می اورد که یهو خودشو ول کرد رو من وبعد از چند ثانیه کیرشو در اوردو یه ضربه هم به باسنم زد.من که دیگه نفسم بالا نمیومد اومدم پاشم که اون یکی دست گذاشت رو کمرم و گفت کجا بخواب وبلا فاصله کیرشو کرد تو و ده بکن دیگه نایی واسم نمونده بودکه دیدم کیرشو در اورد سریع برم گردوند و دهنمو باز کرد وکرد تو دهنم همون موقع هم ابش اومد و تا قطریه اخرشو ریخت تو حلقم هنوز کیرش تو دهنم بود که یه نور زد تو چشم بله رفیقش از اون صحنه یه عکسم گرفت و با همون عکس چند سالی هر وقط هوس کون میکردن بنده اماده به دادن بودم.تازه بعدها افراده جدیدیم به شوم اضافه شد .این جوری بود که یه کونیه حرفه ای شدم .پایاننظراتتون را به ادرس زیر ارسال کنید[email protected] نوشتههومن
0 views
Date: November 25, 2018