اولین باری که منو به زور کردن

0 views
0%

سلام اولا اولین بارم خاطره مینویسم اگه مشکلی داشت به بزرگی خودتون ببخشید دوما نی وجود ندارهخاطره من بر میگرده به تقریبا 12 یا 13 سال پیش موقعی که اول راهنمایی بودم من توی شهری زندگی میکنم که اکثرشون سبزه هست ولی بدن من سفیده دیگه چیکارش کنیم دیگه قسمت ما هم این شد من اون زمان خیلی توی چشم بودم البته همین الان هم هستم دوستام وقتی منو میبینن و با من یک مدتی هستن قرار سکسی میزارن ولش کن از خاطره پرت شدیم اون زمان ها من با سکس اشنا نشده بودم فقط در سطح کشیدن پایین و لاپایی گذاشتن بودم خوب بیشتر توی مدرسه منو انگشت میزدن و هی سر کلاس ها کونمو مالش میدادن خوب منم چیزی نمیگفتم چون بد نمیدونستم یک روز من داشتم از مدرسه به خونمون میرفتم که وسط راه یکی از همکلاسی های بیشعور قلدرومون با یکی دیگه از رفیقاش اومدن پشت بازوی منو گرفتن من اول فکر کردم میخواد اذیت کنه و دعوا بهش گفتم اگه با من دعوا کنی فردا مادرمو میارم بیچارت کنه ولی اون توجهی نکرد گفت هیچی (ببخشید ها )گوهی نمیتونی بخوری من هی استقامت میکردم که باهاشون جایی نرم توی اون مسیر یک کوچه خلوت بود که یکدونه مسجد داشت همیشه دستشویی این مسجده باز بود منو تا اونجا بردن من با خودم گفتم اینا میخوان چکار کنن دیونه ها تا اون بیشعور رفت توی دستشویی من با رفیقش موندم اون رفیقش که اسمش ایمان بود منو حل داد توی دستشوی که دستشوی پله میخور میرفت پایین من از پله 5 پرت شدم پایین محکم داد زدم کثافت چرا حل میدی ببین افتادم شلوارم کثیف شد تا اومدم بالا ایمان درو بست از پشت من حالا من مونده بودم با این بیشعور قلدر که الهی بمیره اسمش فکر کنم حسین بود اقا ما تا چشممون افتاد به حسین فک مون افتاد اخه جلوی من لخت ایستاده بود من همینجوری مات مونده بودم که دیدم سمتم حمله کرد منم از خودم استقامت نشون دادم و گفتم به قران میرم به اقای ناظم میگم تا این حرفو زدم دو بار محکم به من سیلی زده خیلی دردم گرفت اینقدر بود که داشتم گریه زاری میکردم با حالت گریه زاری گفتم تورو هرکی که دوست داری ولم کن تا برم اما اون کثافت گفت بابد یک دست بدی تا ولت کنم بالخره به هر ضرب و زوری بود شلوارمو از تنم کند کیر اشغالشو خیس کرد و میخواست بزاره توی کونم منم اینقدر سفت گرفتم که نذاشتم تو بره برای اینکه من داشتم کمکم داد میزدم و خیلی هم استقامت کردم به لاپای راضی شد و توی الای پای من عقب جلو کرد که بالخره ابش اومد موقعی که رفت شلوارشو به پوشه با پایان قدرتم اولین فحش بدمو بهش گفتم (پدر سگ ) تا اینو گفتم دوباره بهم حمله کرد منم نامردی نکردم یکی محکم زدم توی سرش ولی اون باز منو زد منم سریع نشستم کنار تا ولم کنه بعد شلوارمو پوشیدم و با یک خاطره تلخ به ایندم خندیدمبچه ها این خاطره واقعی بود البته یکم تلخ بود لطفا نطر بدید چون این خاطره برام خیلی تلخ و سخت بودکه بنویسم البته خاطره شیرین توی سکس زیاد دارم همشونم با پسر هاست اگه دوست داشتید و خوشتون اومد که باز دوباره خاطره بنویسم بگین تا ادامه بدمقربان شما حمید اشکولای وای نباید میگفتم

Date: November 25, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *