اولین بار با محمدم

0 views
0%

ساعت یازده بود که رسیدم. خوابگاه، نگهبان تو اتاقکش نبود اومدم. یواشکی برم تو راهرو که سر راهم سبز شد و دعوامون بالا گرفت، نذاشت برم تو و گفت به حراست خبر ميده. و. به خانوادم. حرصی شدم گفتم. هر گوهی میخوای بخور و زدم بیرون خيابون. تاریک بود میترسیدم با اینکه خجالت میکشیدم بگم چی شده زنگ زدم به محمد (نامزدم و پسر عموم) قضیه رو که گفتم عصبی شد که چرا دیر اومدم، کجا بودم، و بحث قدیمی اینکه راضی به خوابگاهی بودنم نبودو باید ميرفتم خونه خودشون باز کرد . و آخرش گفت مياد دنبالم،…. بیست دقیقه گذشت. زیر بارون مثل موش ابکشیده شده بودم.،پیاده شد کارد میزدی خونش در نميومد. نشوندم تو ماشين و درو محکم بست.، و خودش سوار شد، تموم راه حرف نزد و با اخم میروند، منم فقط نگاش میکردم، عصبانی که بود دلم براش ضعف ميرفت….در سالونو برام باز کرد رفتم تو ، و درو پشتش،کوبید.، بلند سلام کردم ، جوابی نشنیدم،گفتم محمد. عمویینا کجان…. یادم رفته بود همه رفته بودن شیراز عقد دختر عمم. من بخاطر امتحانام و محمد بخاطر من و کارش مونده بود مقنعمو درآوردم و دکمه های مانتوم باز کردم و نشستم رو اپن سوییچو پرت کرد کنارم .، و رفت سر یخچال. بطری ابو سر کشید و بعد اومد سمتم. کف دستاشو. دو طرف. رونام گذاشت رو اپن و خم شد سمتم.، گفت تو چته ، چرا. نمیذاری خیالم از بابت ناموسم راحت باشه نمیای تو خونه خودت. منکه واحدم جداست. مزاحم درست نمیشع کسی . نميدونم چرا ولی بی توجه به حرفاش، فقط چونمو گذاشم رو شونش، آروم سرمو به سرش تکیه دادم و دستامو. دور شونش حلقه کردم.، حرفشو آدامه نداد، دستشو دور کمرم حلقه کرد و کشیدم سمت خودش و پاهامو دور کمرش گذاشت.، مانتو مودراورر و گفت سرما میخوری خیسه اين، حالا يه شلوار جین. تنگ لاجوردی و يه تاپ بندی نازک. کالباسی تنم بود . که از زیرش سوتين بادنجونیم و سیننه ها کاملا معلوم بود ، با پشت دسش کشید روی. شونم. و گفت مگه منو تو محرم نیستیم، مگه من شوهرت نیستم، …. سرشو آورد. بالا با چشما و يه لحن خمار گفت. نمیفهمی چقدر. داغتم، یهو انگار يه سطل آب یخ ریختن روسرش. رفت عقب و گفت ببخشید ، پشيمون شد،ولی نمیدونست من ازون داغ ترم. ، دسشو گرفتم. کشیدمش بدون هیچ حرفی دکمه های پیراهن و سگک کمر بندشو باز کردم و. پیراهن و رکابیشو. درآوردم همه چیز بی نهایت زوث پیش ميرفت، بس بود هرچي برا شوهر خودم حیا بخرج داده بودم . با لذت. نگام میکرد باورش نميشد این منم که داره لختش میکنه اولین بار بود لخت میدیدمش ميدو نستم. سينه ها و شکمش مو داره ولی نه اینقدر کف دستمو گذاشتم وسط سینه هاش و روم نميشد نگاش،کنم ولی واسه لجبازي با خودم زل زدم تو چشاش. یهو. انگار وحشیا محکم شروع کرد بوسیدن لبام اونقدر محکم که کمر و سرمو گرفته بود از پشت اپن نیوفتم بلندم کرد بردم تو سالن خوابوندم رو غالی گوشه سالن.، تاپمو. با عجله از تنم درآورد. با کیف نگاهی به تنم کرد و محکم شکممو بوسید، ازين ولعش خندم گرفت (من ۱۶۳ قدنم ۵۵وزنمه. تقریبا کوچولو ام، سینم ۷۰ و. رونا و باسنم. تپله، پوستم گندمی روشنه، و موهام اونموقع. تو ۱۹ سالگیم چتری قهوه ای. تا وسط گردنم بود ) .، و رو شکمم جای بوسش دست کشید.، سرشو کرد تو گلوم، و همزمان دست راستشو کرد تو سوتینم، با انگشت شصت و اشارش. نوک سینم و گرفته بود می بوسید بوم می کشید.، سینمو تو چنگش آروم میمالید و تنمو مک ميزد بلند شد شلوار و شرتشو درآورد منم نشستم نگاش میکردم. کیرش تو اون حالت راست کرده ۱۸ ۱۹ سانتی ميشد توقعم ميرفت خودشم قد بلند بود. (187)، يه حالی بودم ته دلم خالی شد پشيمون بودم، میترسیدم، آخه هنوز عقد داعم نبودیم ولی دیر بود… خاطره های اون کثافطی که تو بچگیم ازم سو استفاده میکرد تو. ذهنم میگذشت.، با صدایی که انگار از ته چاه در ميومد گفتم محمد م.. من….خم شد لپمو بوسید. و دست کشید تو موهام. و گفت چته قربونت بشم میترسی؟ سرمو انداختم پایین تکیه داد به مبل و منو کشید وسط پاهاش تو بغلش ، تکیه دادم به سینش، يه بغض وحشتناک گلومو گرفته بود،گفت خانومم يه نگا به حلقه ی تو دستت بکن، خدا ميدونه که منو تو محرميم و کارمون اشتباه نیست، همينجور که حرف ميزد. سوتینمو باز کرد و سینمو گرفت تو دستش.، و دست دیگشتو برد تو شرتمو. شروع کرد بازی با چوچولم ، ديگه حرفاشو نمیفهمیدم. فقط صداشو گوش میدادم ،سردم بود ، خودمو. تو بغلش بيشتر فرو کردم. و اونم سرعتشو بيشتر کرد.، کم کم حس کردم از زانوم. تا. پوست سرم. يه موج عجیب از لرزش افتاده بود. ، کمرم هرازرگاهی میپرید، آروم در گوشم گفت داری میای؟. نزدیکی؟ آره؟ .. دهنمو بازز بود ولی نمیتونستم حرف بزنم، یهو همه تنم انگار زلزله شد. اسمشو جیغ میکشیدم. دستمو روی روناش میکشیدم التماسش میکردم تموم کنه. ولی اون فقط محکم گرفته بودم و سریع ترش میکرد…. تا اینکه آبم با فشار اومد، نفسشو با لبخند داد بیرون (از صداش فهمیدم میخنده) کف دسشو گذاشت روی کسم و. انگشت. فاکشو چند بار کرد تو سوراخ کسم درسردم بود ، خودمو. تو بغلش بيشتر فرو کردم. و اونم سرعتشو بيشتر کرد.، کم کم حس کردم از زانوم. تا. پوست سرم. يه موج عجیب از لرزش افتاده بود. ، کمرم هرازرگاهی میپرید، آروم در گوشم گفت داری میای؟. نزدیکی؟ آره؟ .. دهنمو بازز بود ولی نمیتونستم حرف بزنم، یهو همه تنم انگار زلزله شد. اسمشو جیغ میکشیدم. دستمو روی روناش میکشیدم التماسش میکردم تموم کنه. ولی اون فقط محکم گرفته بودم و سریع ترش میکرد…. تا اینکه آبم با فشار اومد، نفسو با لبخند داد بیرون کف دسشو گذاشت روی کسم و. انگشت. فاکشو چند بار کرد تو سوراخ کسم درد داشت، ارومو با دهن بسته ناله میکردم، اما. نای تکون خوردن نداشتم ، یکم حال اومدم. سرمو چرخوندم سمتشو با شیطنت گفتم نوبت منه، خندید وگفت میخوریش. گفتم بلد نیستما ولی باشه، زانو زدم جلوش کیرشو گرفتم تو دستم و از ترس آب دهنمو قورت دادم. خندش گرفت کیف میکرد که از کیرش میترسم، سر کیرشو مک ميزدم که گفت نگام کن… موهامو جمع کرد تو دستش. و یهویی تا نصفه فروش کرد تو دهنم، حس خفگی داشتم دلم ميخواست عق بزنم اشک از چشمم سرازیر شد درش آورد خواستم بگم نه که دوباره کردش. تو اينبار تلنبه ميزد. بعد از دوسه دقیقه درش آورد هلم داد و گفت بخواب جنده لاشی کوچولو هیجوقت بهم فحش نمیداد. هم تعجب کردم هم ناراحت شدم.، خوابیدم شلوار و شرتمو دراوزد کسمو باز کرد. اول یکم انگشتش کرد و ميگفت چته چرا اخم میکث جنده لاشی منی ديگه جنده لاشی شخصیم، مال خود خودم رومو دادم اونور، از مدل حرف زدنش بدم ميومد بغض کرده بودم با کیرش به کسم ضربه ميزد که حشریم کنه (خب موفقم بود) سر کیرشو تنظیم کرد رو سوراخم خم شد روم لبامو بوسید داشت ميگفت قربونش بشم که زود قهر میکنه، شما خانووم منی. که که با کارش لبخندم بهجيغ تبدیل شد یهو بی هوا. تا نصف کیرشو فرو کرده بود توم، با اینکه پردم تو بچگی. پاره شده بود از درد یهو کمرم پرید بلند شدم. حس میکردم همه شکمم پررشده از کیرش دارم پاره میشم سرمو گرفته بودم بالا اشک میریختم. صداش میکردم. میلرزیدم، قربون صدقم ميرفت و اونشب هیجوره. کامل کیرش توم نرفت. اما خیلی آروم تلنبه ميزد ، دردش زیاد بود ولی نوازشاش بوسه هاش و حرفاش ارومم میکرد دو تا پامو بلند کرر گذاشت رو يه شونش، وبا انگشت شصتش. چوچولمو فشار ميداد ، آروم شده بودم که دیدم داره با آب کسم سوراخ کونمو خیس میکنه. با ترس گفتم نه محمد درد داره ، تورو خدا نه ، با لحن جدی. و صدای بلندی گفت هیس. حرف نباشه باااااید دوباره ارضا شی، و بعد آروم گفت منکه عروسکمو اذیت نمیکنم نترس انگشتشو. کرد تو کونم. درد نداشت ، تلنبه هاش سریع تر شد و مقدار بیشتری از کیرش. توم بود، ولی نه همش سوراخ کسم چوچولم. کونم همش باهم عالی بود. دوبازه داشتم. ارضا میشدم. که داغی ابشو تو کسم حس کردم. ، آروم کشیدش بیرون، قطره های آخرش و اومدم با دستم از رو کلاهک کیرش. پاک کنم. که. یهو با داد گفت نه نه. دست نزن.، انگار دردش ميومد. پاهامو از روشونش برداشتم. و بازشون کردم درد. تو دلم و کسم. میپپیچید به خودشو انداخت تو بغلم سنگین و خیس عرق بود حال نداشت.، نوک بینیشو بوسیدم (عاشق اینکارم) و بش گفتم عالییی بودی محمدم فکرشم نمیتونستم بکنم اینقدر خوب باشه.، با چشم. بسته. لبخند. گشادی زد،تو موهاش بازی میکردم ، دورش بگردم خیلی خسته بود، خوابش برد ? نوشته نازی

Date: June 3, 2019

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *