سلام خدمت دوستان عزیزم امروز تصمیم گرفتم پایان تجربه های سکسی خودم که کم هم نیست رو بنویسماول یکم از خودم بگم اسم من آریا هست الا 23 سالمه ولی هرکی ببینتم فکر میکنه 17-18 سالم باشه قدم 170 تا هست و بدنم سفید مایل به سبزه هست راستش تعریف از خودم نباشه ولی همه میگن زیادی خوشکلم همیشه همه دنبالم بودن ولی خدا رو شکر هیچوقت گیر ادمای ناجور نیفتادم .و این که از خانواده بزرگ و سرشناسی هستم . بگذریماین داستان اولین تجربه جدی سکسیم هست و این که امروز مینویسم داستان گی من و پسر خالم هست این رو گفتم چون بعضیا گی دوست ندارناین اتفاق برمیگرده به موقعی که من پنجم دبستان بودم تابستون بود و مدرسه ها تازه تعطیل شده بودن ما هر سال عادت داشتیم که مدرسه ها که تعطیل میشد به همراه خانواده بریم خونه پدر بزرگم که تو یه شهر دیگه بود البته خاله هام هم همینطور جوری که بعد از تعطیلی همه اونجا جمع میشدیم واونجا خیلی شلوغ میشد . من 7 تا دختر خاله و4 تا پسر خاله دارم که کلا با 3 تا از پسرا (مجید علی شهاب ) و2 تا از دخترا (پونه و سمانه ) سکس کردم که هر بار داستان یکشون رو براتون تعریف میکنم این داستان مربوط میشه به مجید .مجید یک سال از من بزرگ ترهست.اون روز قرار بود داییم از چین برگرده وما داشتیم خودمدن رو اماده میکردیم که شب بریم فرودگاه میخواستیم بریم حموم ولی چون زیاد بودیم مجبور شدیم که ما پسرا (من . مجید . علی و شهاب ) با هم بریم حموم ما با هم راحت بودیم چون قبلا با هم یه کارای میکردیم همون دکتر بازی خودمون ولی هیچوقت به شکل جدی کاری نکرده بودیم . همگی لخت شدیم و رفتیم داخل اول کار یه کم با هم ور رفتیم و حسابی خوش گذشت اخر کار که حموم کردنمون تموم شد مجید که از همه بزرگتر بود به علی و شهاب گفت شما برید بیرون من و اریا هنور حمومون تموم نشده اونا که رفتن بیرون مجید به من گفت میخوام یه کاری کنم که حسابی بهمون خوش بگذره منم که زیاد از سکس اطلاعی نداشتم گفتم اخ جوووون چه کاری ( ولی نمیدونستم چی میخواد سرم بیاد) بهش گفتم حالا چه کاری هست گفت میخام بکنمت منم گفتم چه خوب باشه شروع کن (من شنیده بودم کردن خیلی حال میده ولی نمیدونستم وقتی میکننت انقدر درد داره )به من گفت روی شکم کف حموم دراز بکش بعد یه عالمه شامپو خالی کرد روم خودش هم روم دراز کشید اول کیرش رو میکرد بین پاهام (کیر مجید اون موقع 7-8 سانتی بود) بعد بهم گفت میخام بکنم داخل اولش یه کم درد داره گفتم باشه کیرش رو گذاشت در سوراخ ولی داخل نمیرفت ولی همین که تلاش میکرد بکنه داخل یه کم درد داشت من فکر میکردم دردش در همین حده تا این که یه دفه کیرش سر خورد و تا اخر رفت داخل دنیا رو سرم خراب شد یه جیغ بلند کشیدم اونم سریع کیرش رو کشید بیرون تا 10 دقیقه ازدرد به خودم میپیچیدم تا این که مجید اومد ارومم کرد گفت انقدرا که درد نداره تو که نازک نارنجی نبودی گفتم چی میگی واسه خودت داغون شدم گفت بار اولته واسه همین انقدر درد داره گفتم برو پدر میخام برم بیرون کلی ازم خواهش کرد و قربون صدقم رفت تا راضیم کرد بمونم گفت این بار کاری میکنم دردت نیاد منم قبول کردم . این بار به پشت خابوندم پاهام رو داد بالا یه کم شامپو برداشت زد در سوراخ کونم بعد انگشت کوچیک دستش رو اروم کرد داخل ولی بازم درد داشت ولی میشد تحمل کرد هم زمان با اون یکی دستش کیرم رو بالا و پایین میکرد که خیلی بهم حال میداد بعد انگشت اشارش رو کرد داخل اولش یه کم درد داشت ولی کم کم دردش داشت کم می شد و داشتم حال میکردم که بهم گفت به شکم بخواب گفتم فقط اروم خیلی درد داره گفت باشه روم دراز کشید کیرش رو گذاشت در سوراخ اروم فشار داد تا سر کیرش رفت داخل دو باره آتیش گرفتم یه جیغ زدم مجید هم سریع دستش رو گذاشت جلوی دهنم وبهم گفت صبر کن زود تموم میشه همینجور اروم کیرش رو تا اخر کرد داخل همونجا نگه داشت دستش رو از جلوی دهنم برداشت من هی پشت سر هم میگفتم بکشش بیرون اونم گوش نمیکرد بهم گفت اروم تا 20 بشمار تا بیارمش بیرون منم چاره ای نداشتم درد شم یه کم’ کم شده بود قبول کردم ولی وقتی شروع کرد به جلو عقب کردن دوباره دردش زیاد شد و شروع کردم به دادو فریاد اونم دستش و گذاشت جلوی دهنم و جلو عقب می کرد تا این که یه لحظه کیرش اومد بیرون و من از زیر بدنش در رفتم خیلی عصبانی بودم فکر میکردم داره از کونم خون میاد هی دست میکشیدم که ببینم خون میاد یا نه که مجید بهم گفت چیزی که نشده نازک نارنجی دیگه کاریت ندارم گفتم بورو پدر دیگه گولت رو نمیخورم گفت نه به خدا کاریت ندارم منم چون میخواستم برم بیرون باید میرفتم زیر آب تا تمیز بشم بهش گفتم برو کنار که دیدم داره با دستش کیرش رو جلو عقب میکنه برام جالب بود چون من تا اون موقع جلق نزده بودم و حتی ندیده بودم یه لحظه دیدم مجید داره یه حالتی میشه و اه وناله میکنه و بعد دیدم یه اب شفاف مایل به سفیدی از کیرش اومد بیرون ازش پرسیدم این دیگه چیه ؟ گفت یعنی نمیدونی ؟ گفتم نه گفت اگه میدونستی چه حالی میده تو هم این کار رو میکردی . گفتم چطور این کار رو میکنی ؟ گفت بیا اینجا تا بهت بگم . گفتم دست به کونم نزنیا گفت نه پدر کاریت ندارم . یه کم شامپو برداشت زد به کیرم و شروع کرد بالا و پایین کردن خیلی حس خوبی بهم میداد هر چی میگذشت بیشتر خوشم میومد تا این که توی کمرم یه حس قلقلک مانند حس کردم نفس هام تند شده بود و کیرم سفت تر شد یه دفه ابم با فشار ریخت بیرون وتقریبا زیاد بود مجید بهم خندید و گفت وایییی چقدر اب داشتی منم بی حال افداده بودم گفتم حالا چی میشه من چرا اینجور شدم ؟ گفت نترس چند دقیقه دیگه درست میشی ولی یادت باشه اولین بار من برات جلق زدم . بعدشم خودمون رو شستیم و رفتیم بیرون ولی من تا چند روز درد داشتم .امیدوارم از داستانم خوشتون اومده باشه و منتظر داستان بعدیم باشید .موفق باشیدآریا
0 views
Date: November 25, 2018