سلام اسم من شیلا هستش 21 سالمه و یک گرافیست هستم و توی آلمان زندگی میکنماین اولین داستانی است که برای شما تعریف میکنم آخه وحشتانکترین تجربه من بود که هر چند بعضی وقتها کرم تو کونم ول میخوره تا دوباره تجربه بکنم ولی یاد دردش می افتم و منصرف میشوم.من یک لزبین هستم و یک دوست دختر آلمانی دارم که پنج سال از من بزرگتر است. هر چند من با دوست دختر و بعضا زنهای دیگر لز داشتم و تا الان خیلی وقتها به ارگاسم رسیده ام ولی این بار خیلی فرق داشت. سال پیش بود که دوست دخترم کریستینا (Christina) به من زنگ زد گفت شنبه بیا خونه چند روز است که دلم واسه کست تنگ شده گفتم خفه شو دفعه قبل خیلی دردم اومد هنوز نمیتونم کونم رو زمین بزارم بدجوری جرم دادی من همون کارو با تو نکنم قبول نیست کریستینا گفت باشه تو بیا هر کاری میخواهی بکن گفتم تو همیشه همین حرف را میزنی اولش حسابی منو میکنی دیگه رمقی برام نمیمونه که من هم تو را بکنم از طرف هم تو کس و کونت خیلی گشاده هر کاری میکنم به اندازه من درد نمیکشی من اصلا نمیخوام کریستینا از پشست تلفن بوسم کرد گفت نازت بکشم عزیزم خودت نمیخواهی گشاد بشی و الا تا الان گشادت کرده بودم ترو خدا ناز نکن خیلی دلم تو را میخواد. مثل همیشه اصلا نمیتونستم در مقابل خواسته هاش مقاومت بکنم چون هم خیلی عاشقش هستم و هم اینکه خودمم میخاریدم برای سکس با کریستینا با ناز به کریستینا گفتم خوب چون خیلی دوست دارم باشه فردا صبح میام پیشت تا شب با هم باشیم.از صحبت با کریستینا حشری شده بودم اصلا نمیتونستم به کارم فکر کنم همش به سکس با کریستینا فکر میکردم دیدم نمیتونم تحمل بکنم شورتم را کمی کشیدم پایین ویبره داخلی را از کشوی میزکارم درآوردم باتری نو توی آن انداختم روشنش کردم و آرام کردم توی کوسم یک آه کشیدم بدنم کمی لرزید پاهایم را به هم جفت کردم بعد یک دقیقه به خودم مسلط شدم با انگشت ویبره را کامل دادم توی کسم از لرزش ویبره حس خوبی داشتم فقط سیم ویبره از کوسم بیرون مانده بود یک نوار بهداشتی بزرگ گذاشتم روی کسم و شورتم را بالا کشیدم نشستم روی صندلی به خودم میپیچیدم و پاهایم را به هم میمالیدم همکارم (جولیا) که میز مقابل بود گفت چی شده در حالی که صدام میلرزید به دروغ گفتم چیزی نیست جیش دارم جولیا گفت دختر مگه خر شدی برو جیشت رو بکن بیا خیلی تابلو هستی گفتم الان میرم یک ربع توی همان وضعیت ماندم رحمم آتش گرفته بود به نفس نفس افتاده بودم دیگه نمیتونستم تحمل بکنم بدو رفتم دستشویی شورتم را پایین کشیدم نوار بهداشتیم حسابی خیس شده بود سیم ویبره را گرفتم از توی کسم درش آوردم همزمان با فشار زیاد آبم کسم ریخت بیرون فکر کنم یک لیتری میشد حس راحتی کردم چند دقیقه نشستم روی دستشویی فرنگی وقتی حالم کاملا خوب شد تازه فهمیدم چی شده پایان آبم ریخته بود کف زمین و دامن شورت و جوراب و کفشم خیس شده بود مانده بودم چکار کنم به جولیا زنگ زدم خواستم بیاد کمکم گفت مگه چی شده گفتم دیر رسیدم خودم خیس کردم جولیا گفت دختر دیوانه یک دقیقه بعد اومد تو سرویس کف زمین را که دید گفت وایستا ببینم بعد دامن را داد بالا با دستم مانع شدم گفتم وای دختر چکار میکنی زد روی دستم گفت خفه شو بزار ببینم (آخه من و جولیا خیلی با هم راحت هستیم) انگشتش را لای کسم کشید گذاشت تو دهنش بلند شد یک در بچه کونی محکم به من زد گفت دختر دیونه این جیش یا …. خودم را لوس کردم گفتم آخه تقصیر من نبود جولیا در سرویس را از داخل بست پاها و کسم را شست گفت همیجا بمون تا برگردم چند دقیقه بعد به همراه خدمتکار شرکت و یک دست لباس و کفش برگشت خدمتکار که منو دید یک خنده شیطنتی کرد من زود دستم را گذاشتم روی کسم کمی سرخ شدم لباسهای جولیا را پوشیدم موقع رفتن دیدم جولیا به خدمتکار پول داد و به او گفت صدایش را درنیاورد.روز شنبه صبح حسابی به خودم رسیدم موهای کسم را زدم که واسه کریستینا جونم آماده باشه وقتی رسیدم جلوی آپارتمان کریستینا منتظرم بود دستم را گرفت برد سوار ماشین خودش کرد راه که افتاد پرسیدم کجا داریم میرویم گفت عجله نکن میبینی اسرار کردم توروخدا بگو تورو خدا بگو …. گفت واااای دختر تو شیش ماهه هستی میخوام ببرمت یک جایی که حسابی گشادت کنند که اینقدر از دست من ناله نکنی و قدر منو بدونی. زیر دلم خالی شده بود رسیدیم جلوی یک ساختمان بزرگ که رویش نوشته بود مخصوص خانمها کمی خیالم راحت شد وقتی رفتیم داخل دو مرد خوشهیکل که بجز شورت کوتاه چیز دیگری نداشتند به استقبال ما آمدند کریستینا کارت دعوتنامه را نشانشان داد داخل شدیم بجز یک خانم میان سال حدود 50 ساله پایان کسانی که آنجا بودند مرد بودند همه هم لخت مادر زاد با کیرهای کلفت و دراز که آویزان بود دلم هری ریخت پایین دست و پام شروع کرد به لرزیدن کریستینا که متوجه شد زد به پهلوم گفت چه مرگته چرا میلرزی در حالی که تته پته میکردم گفتم منو کجا آوردی خیلی مترسم اینها همشون مردند از کونم یک نیشگون گرفت گفت ترسو نمیخوان که زنده زنده بخورنت که زنهای که کونشون زیاد میخاره میان اینجا حال کنند گفتم کریستینا میدونی من فقط کس و کونم برای تو میخاره من نمیخوااااام کریستینا یک درکونی محکم به من زد گفت خفه شو آبروی منو نبر کلی پول دادم تا امروز اینجا را رزرو بکنم تازه مگه خودت نگفتی که هر بار با من سکس میکنی خیلی دردت میاد آوردم اینجا تازه معنی درد کشیدن را بفهمی دستش را به التماس گرفتم گفتم نه تروخدا غلط کردم بیا هر کار دوست داری با من بکن منو اصلا جر بده هر چقدر دوست داری کس و کونت را میخورم بیا برگردیم اینها خیلی کلفت هسند من خیلی مترسم leeeeeease . نه انگار کریستینا میخواست به من درس حسابی بده و کوتاه نمی آمد دست منو گرفت کشون کشون برد جلو حدود 10 تا مرد که لخت لخت بودند کیراشون سیخ سیخ بود هیکلهای ورزشی و تنومندی داشتند که مو به تنم سیخ شده بود چیزی نمونده بود که جیش بکنم توی شلوارم کریستینا یکی را انتخاب کرد دو دستی بازوی کریستینا گرفتم مثل بچه ها گفتم تروخدا تروخدا این خیلی کلفته من زیرش میمرم کریستینا دستش را کشید گفت خودتو لوس نکن باشه برو هر کدام کوچکتره انتخاب بکن ولی یکی را باید انتخاب بکنی بعد هلم داد جلو یک درکونی هم به من زد کوچکترین کیر را انتخاب کردم وااای همین کوچکه هم خیلی کلفت بود 25 سانت طول 4 سانت هم کلفتی کیرش بود ختنه هم کرده بود برای همین سرش خیلی کلفت بود کریستینا به اون مرده اشاره کرد و اون درجا جلو آومد یک دستش را زیر کونم گذاشت و یک دستش را هم زیر کمرم و از زمین بلندم کرد و محکم بغلم کرد با خودش برد برگشتم به کریستینا نگاه کردم یک مرد کیر کلفت هم انو بلند کرد و برد وقتی وارد اتاق شدیم منو با مهربانی زمین گذاشت و خودش را به اسم جان معرفی کرد و گفت به مدت یک ساعت در خدمت شما هستم و اگر بیشتر بخواهی ادامه خواهیم داد من همینطور سرجام یخ زده مانده بودم لباسهایم را خیلی حرفه ای از تنم درآورد و آویزان کرد یک شورت و یک سوتین نو و خوشگل به رنگ صورتی تنم کرد (راستش هنوز این شورت و سوتین را به عنوان یادگاری نگه داشته ام) جان بغلم کرد گفت بار اولت است ما مردهای حرفه ای هستیم اصلا نترس هیچ آسیبی بهت نمیرسونم ولی قول نمیدهم که درد نداشته باشی خواست لبهای مرا ببوسد که مانع شدم گفتم من لزبین هستم و دوست دخترم منو برای تنبه اینجا آورده خندید گفت باشه من هم خوب تنبیهت میکنم منو بلند کرد گذاشت روی تخت بدن خیلی داغ و سفتی داشت و عضلاتش توی پوست نرم ولطیف من فرو میرفت که حس خوبی به من میداد از زیر گردن شروع کرد به بوسیدن وقتی به سینه ام رسید بند سوتینم را از جلو باز کرد و پستونهای منو گرفت توی دستش اخه پستونهای من خیلی درشت نیست کوچیکند برای همین به راحتی توی دستهای بزرگش جا میشد کمی که پستونهای کوچک منو مالوند با خنده گفت خانم خوشگل شما زیاد از بدنتان استفاده نمیکنید برای همین است که دوست دخترت داره تو را تنبیه میکنه بعد شروع کرد به مکیدن پستونهای من نفسم بند اومد خیلی حس خوبی داشتم چون تقریبا همه پستونم کرده بود تو دهنش توی همین حال با یک دستش از روی شورتم کسم را شروع کرد به مالیدن همینکه دستش به کسم خورد بدنم لرزید هیچی نشده ضربان قلبم تند شده بود و آخ و اوخم کل اتاق را گرفته بود سرش را بلند کرد گفت Easy (آروم) من هنوز کاری نکردم دست خودم نبود ترس و تحریک شدن منو به اوج خودش رسانده بود جان زبانش را گذاشت وسط پستانهایم و تا نافم را لیس زد دستش را روی حلقه نافم که به شکل قلب بود و از نقره بود کشید گفت این خیلی قشنگه با مهربانی با من حرف میزد همین باعث شد که من یواش یواش آرام بشم و از ترسم کم بشه کمی با نافم و حلقه آن بازی کرد بعد با یک حرکت نشست وسط پاهایم بند شورتم را از دو طرف باز کرد و از روی کسم پایین انداخت از حرفه ای کار کردنش خیلی خوشم آمده بود جان گفت WAAAAAW چه کس خوشگل و خوش رنگی داری کمتر دختری پیدا میشه که کس صورتی داشته باشه من از حرفش خوشم اومد بهش خندیدم گفت الان خوب شد تو جای خوبی آمدی باید بخندی نه اینکه بترسی بعد یک بوس خیلی آرام از کسم کرد لبهای کسم را گرفت و آرام از هم باز کرد از سوراخ کوسم یک بوسه کرد بعد یک لیس بلند سرتاسری وای مردم …. بعد چوچولم را با دندونش کمی کشید من هم به شوخی یک جیغ زدم هر دو خندیدیم (من تازه یواش یواش داشتم خر میشدم نمیدانستم چه بلایی قرار است سرم بیاید) برای همین خودم را در اخیتار جان گذاشتم اون هم دید که اعتماد منو به دست آورده یک خنده ای کرد افتاد به جون چوچولم کمی نگذشت که اخ اوخم بلند شد با شست دستش سوراخ کسم را میمالید و با یک انگشت دیگر سوراخ کونم را حسابی حشری شده بودم ضربان قلبم تندتر شده بود و تند تند نفس نفس میزدم که یکباره احسام کردم توی رحمم داغ شد بدنم به تشنج افتاد جیغ زدم گفتم خواهش میکنم وایستا ….. دارم …. میام ….. جان هم ولم کرد پاهایم را باز کرد دهنش را گرفت جلوی سوراخ کسم یک تشنج شدید کردم و با فشار زیاد تخلیه شدم زیر دلم خالی شد حس کردم راحت شدم سرم را بلند کردم به جان نگاه کردم که پایان صورت و بدنش خیس شده لپاش باد کرده بود بعد پایان آبم که توی دهنش جمع کرده بود پاشید روی شکمم یک جیغ کشیدم و هر دو خندیدم بلند شدم روی پاهاش نشستم طوری که کسم به شکمش چسبید خیلی حال کردم صورتش را بوسیدم گفتم مرسی خواستم بلند شم منو محکم کرفت و روی شکم انداخت روی تخت گفت کجا تازه شروع شده گفتم خوب من که ارضاء شدم دیگه چی مانده گفت کریستینا سفارش تو را به ما کرده که خوب تنبیهت بکنیم با ترس گفتم میخواهی چکار بکنی گفت نترس نمیخواهم که بخورمت البته کست را میخورم و خندید تکان نخور که برگردم من هم در حالی که به شکم روی تخت خوابیده بودم دستم را زیر چونم گذاشتم و نگاهش کردم دیدم دو تا پماد از توی کشو در آورد با یکی حسابی روی کیرش مالید و انگشت کرد و دومی را برداشت آمد طرف من به کیرش دقت کردم شروع کرد به بزرگ شدن و شق کردن ترسم گرفت گفتم میخوای اینو بکنی تو کسم جان گفت نه عزیز توی کس و کونت میکنم.نشست وسط پاهایم دستش را برد زیر شکمم و کونم بلند کرد طوری که کس و کونم در اختیارش بود روی سر تیوپ کرم که نمیدانم چه کرمی بود قیف مخصوصش را بست اول کمی دور کسم مالی بعد با انگشت کسم را ماساژ داد و یکباره انگشت کلفتش را کرد توی کسم هر چند درد جدی نداشت ولی از ترسم جیغ زدم بعد قیف تیوپ را که حدود 10 سانت بود کرد توی کسم و نصف تویپ را توی کسم خالی کرد از خنکی آن خوشم آمد کرم را بیرون کشید و کمی به دور کونم مالید و انگشت کرد گفتم خواهش میکنم اینجا را نه ولی راستش ته دلم میخواست بیشتر جنبه عشوه کردن داشت با انگشت کمی سوراخ کونم را مالید و انگشت کرد و بعد انگشتش را کرد توی کونم بعد سر کرم را کرد توی کونم و باقی مانده کرم را توی کونم خالی کرد بعد شروع کرد با یک انگشت و بعد با دو انگشت سوراخ کسم را گشاد کردن که این کارش خیلی به من حال داد انگشتش را بیرون کشید کمی نگذشته بود که داغی سر کیرش را پشت سوراخ کسم حس کردم تا خواستم واکنش نشان بدهم با یک فشار سر کیرش را کرد تو کسم آتیش گرفت جیغ زدم خواستم خودم را جلو بکشم که کیرش از کوسم در بیاید ولی فایده نداشت محکم منو بغل کرده بود یواش یواش دردش کمی آرام شد وقتی دید من تقلا نمیکنم دستش را دور شکمم حلقه کرد و شروع کرد به فشار دادن و یکباره تا ته کیرش را توی کسم جا داد واااای خدا حس کردم که دارم منفجر میشوم با پایان قدرتی که داشتم جیغ زدم و بیحال افتادم کمی که گذشت سرحالتر شدم جان کون منو محکم بغل کرده بود و کیرش تا خایه هاش توی کسم بود و بیحرکت مانده بود فکر کنم کیرش تا داخل رحمم رفته بود چون از تو کسم و شکمم خیلی میسخوت نا نداشتم حتی ناله بکنم با بی حالی به جان گفتم خواهش …. میکنم ….. بکش ….. بیرون ….. دارم ….. منفجر …. میشم….. جان گفت کمی صبر کن عادت میکنی اگر درش بیارم خیلی اذیت میشی من توی اینکارم استادم. تنها کاری که میتونستم بکنم ناله کردن بود ولی یک حس عجیبی داشتم با اینکه دردم خیلی شدید بود ولی خوشمم می آمد فکر کنم پنج دقیقه به همین حالت ماندیم که کیر جان توی توی کسم جا باز کرده بود جان کیرش را یواش یواش از توی کسم بیرون کشید وقتی کیرش کامل بیرون آمد حس کردم زیر دلم خالی شد یک نفس عمیق کشیدم کسم بدجوری میسوخت جان خم شد و کسم را بوسید گفت آماده ای گفتم نه نه نه تو را خدا …. دوباره کیرش را کرد توی کسم یک جیغ بلند کشیدم شروع کردم به گاز گرفتن دشک ولی دردش کمتر از قبل بود وقتی خایه هاش به چوچولم خورد فهمیدم که کیرش را تا ته توی کسم جا کرده من فقط ناله میکردم و تشک را چنگ میزد و گاز میگرفتم جان آروم آروم شروع کرد به تلمبه زدن تازه داشتم کیرش را حس میکردم کیرش که توی شکمم بالا پایین میشدم حرکتش را حس میکردم تازه فهمیدم که کسم خیلی کوچک چون وقتی سر درشت کیر جان تا ته دهلیز کسم میرفت تو و با فشار از دریچه رحمم میرفت داخل را حس میکردم با ناله از جان سوال کردم طول کیرت چقدر است گفت 25 سانت گفتم دروغ نگو یک متره داره از دهنم میزنه بیرون گفت نه گفتم سر کیرت حتی توی رحمم هم میره گفت قبلا که به تو گفتم کس کوچکی داری ولی کار من گشاد کردن و بزرگ کردن کس و کونه نگران نباش وقتی کارم پایان شد همه چیز درست میشه.جان تلمبه زدنش را تندتر کرد داشتم میمردم واقعا کیرش داشت از دهنم میزد بیرون بدنم به تشنج افتاد کسم حسابی داغ شده بود فهمیدم دارم به ارگاسم میرسم به جان گفتم خواهش میکنم وایستا داره آبم میاد جان درحالی که به کارش ادامه میداد گفت بگذار به اوجش برسه در میارم داشتم منفجر میشدم یک بند جیغ میکشیدم که یکباره جان کیرش را از توی کوسم بیرون کشید با یک تشنج شدید طوری که کاملا دستام و پاهام منقبض شده بود آبم با فشار زیاد پاشید بیرون افتادم روی تخت و از حال رفتم نمیدانم چقدر طول کشید که بیدار شدم کسم میسوخت ولی حس خیلی خوبی هم داشتم جان کنارم نشسته بود داشت موهایم را نوازش میکرد کمکم کرد که بشینم صورتم را بوسید و یک شکلات به من داد با یک بطری آب خنک گفت بخور انرژی بگیری آنقدر آب از بدنم رفته بود که بطری آب را تا آخرش سر کشیدم جان خدید گفت وااااو و یک بطری دیگر باز کرد و داد دستم کمی دوروبرم را نگاه کردم تشک حسابی خیس شده بود پایان بدن جان هم همینطور پای خودم هم خیس شده بود جان وقتی دید خودم تعجب کردم گفت مثل آتشنشانی میمانی یادت باشد اگر جایی آتش گرفت به اونجات شیلنگ وصل کن بده دست آتشنشانها تا آتش را خاموش کنند یک مشت دخترانه به بازوش زدم گفتم بیتربیت هر دو خندیدیم آب و شوکلات را خوردم سر حال اومدم جان گفت بیا ادامه بدهیم گفتم پایان نشده گفت نه تازه باید کونت را گشاد بکنم گفتم تو کس منو از پشت کردی حالا کونم از جلو بکن منو بلند کرد به پشت روی تخت خوابوند گفت یکبار دیگه کست را از جلو میکنم ولی کونت را حتما باید از پشت بکنم اینطوری بهتره دستم را بردم روی کسم دیدم حسابی باد کرده دور سوراخ کسم را با انگشت چک کردم ببینم پاره که نشدم جان فهمید گفت نترس پاره نشدی ولی حسابی گشاد شدی بعد کیرش را که حسابی شق و کلفت شده بود گذاشت جلوی سوراخ کسم چشم را بستم منتظر شدم که بره تو جان یک حرکت کرد کیرش تا ته رفت تو گفتم آخ چقدر خوبه ولی کسم خیلی میسوزه اینبار خیلی برام راحتر بود و کیف هم میکردم وقتی بدن خیس جان به کپلهای خیس من میخورد چلپ صدا میداد که از این خیلی خوشم میامد پنج دقیقه طول نکشیده بود که دیدم دارم به ارگاسم میرسم چیزی نگفتم تا مثل دفعه قبل یک ارگاسم کامل و خوب داشته باشم با دستام رانهایم را گرفتم و به روی شکمم جمع کردم و سرم را بالا آوردم ببینم آنجا چه خبر است وای کیر کلفت جان با سرعت میرفت توی کسم و بیرون میامد که همین موجب شد که به اوج لذت برستم بدنم دوباره به تشنج افتاد جان فهمید و کیرش را در آورد چند لحظه بعد با چشمهای وحشت زده خودم دیدم که آبم با چه فشاری از توی سوراخ کسم فوران کرد خیلی حس راحتی کردم و خودم را ول کردم روی تخت آنقدر از این کار لذت برده بودم که خودم برگشتم و حالت چهار دست و پا قرار گرفتم تا جان کون منو گشاد بکند ولی میترسیدم با این حال کونم را در اختیار جان گذاشتم که هر کاری دوست دارد بکند.جان پاهایم را از هم باز کرد و نشست وسط پاهایم با یک دستش کپل های درشت مرا از هم باز کرد و با دست دیگرش شروع کرد به مالیدن سوراخ کونم اول یک انگشتش را تو کونم کرد بعد از مدتی انگشت دومش بعد انگشت سومش را کمی درد داشتم البته به یمن سکس با کریستینا که خیلی به سوراخ کونم علاقه داشت و خیلی وقتها از کونم منو میکرد کونم گشادتر از کسم بود جان کمی دیگر با کونم بازی کرد با دو تا دست بزرگش کپلهای مرا گرفت و از هم باز کرد دردم کرفت گفتم یواش پاره شدم بعد کیرش را آرام گذاشت پشت سوراخ کونم درشتی و گرمی کیرش حس خوبی به من داد اینبار آرام آرام کیرش را هل داد داخل کونم از درد جیغ زدم گفتم جان ترو خدا یواش دارم منفجر میشم وااااای مردم. جان به کارش ادامه داد تا جایی که کیرش را کامل تو کونم جا داد چند دقیقه ای همینطور بیحرکت ماند تا اینکه کیرش توی کونم جا باز کرد بعد آرام آرام شروع کرد به تلمبه زدن سرم را بردم زیر شکمم ببینم چطور کونم را میکند ولی چیزی ندیدم فقط عقب و جلو رفتن جان را میدیدم یک لحظه چشمم به شکمم افتاد وقتی که جان کیرش را تو میکرد شکمم برجسته میشد که این منو خیلی حشری کرد مدتی به این صحنه نگاه میکردم اصلا درد کونم یادم رفته بود جان تلمبه زدنش را تند کرد کونم حسابی داغ شده بود به ناله کردن افتادم کیرش آنقدر بلند بود که حس میکردم دارد از دهنم بیرون میزند برای همین حالت تهوه بهم دست داده بود مدتی گذشت کونم حسابی به سوزش افتاده بود از جانم خواستم کیرش را بیرون بکشد تا دراز بکشم خسته شدم جان هم نامردی نکرد و یکباره بیرون کشید که از کونم صدا در آمد جان با صدای بلند خندید حسابی خجالت کشیدم صورتم را لای دستم قایم کردم برای اولین بار بود که جلوی کسی اینطوری با صدای بلند میگوزیدم از خجالت سرخ شده بودم حتی سوزش کونم هم یادم رفته بود جان خودش به پشت خوابید گفت تو بیا بشین روی کیرم این صحنه را توی فیلمهای پورنو دیده بودم بلند شدم پاهایم را دو طرف بدن جان گذاشتم بعد رویش چونباتمه زدم جان کیرش را روی سوراخ کونم تنظیم کرد من هم کامل نشستم روی کیرش که کیرش تا ته رفت توی کونم یک آخ گفتم البته اینطور دردش کمتر بود جان هم با دو دستش پستانهای کوچک مرا کرفت و میمالوند خودم شروع کردم به تلمبه زدن که خیلی خوشم اومد مدتی نگذشت که جان شروع کرد به اوف اوف کردن و یکباره بدنش منقبش شد فهمیدم که میخواهد آبش بیاید سریع نشستم با دوتا دستهایم کپلهایم را گرفتم کشیدم که کیر جان تا آنجا که امکان دارد برود تو وقتی که مطعن شدم جان ابش را کامل توی کونم خالی کرده از رویش بلند شدم سوراخ کونم را گرفتم طرف شکم جان و زور زدم آب جان همراه با یک گوز بلند ریخت روی شکمش ساعت را نگاه کردم که حدود یک و نیم ساعت بود که جان منو میکرد با هم رفتیم دوش گرفتیم البته پایان بدن مرا جان شست و با حوله خشکم کرد و از حمام بیرون آمدیم یک کیلاس ویسکی خوردیم با کمک جان لباسهایم را پوشیدم و بیرون آمدم کمی به سختی راه میرفتم چون کسم و کونم خیلی میسوخت هنوز کریستینا بیرون نیامده بود من همانجا توی اتاق انتظار نشستم مدتی نگذشت که یکی از مردها برایم آبمیوه و کیک آورد که خیلی بهم چسبید چون هیچ انرژی برایم باقی نمانده بود حدود یک ربع بعد کریستینا آمد وضع او خیلی داغونتر از من بود بلند شدم به استقبالش رفتم همدیگر را بوسیدیم و از ساختمان خارج شدیم تا برسیم به آپارتمان کریستینا کل داستان را خلاصه براش تعریف کردم کریستینا از من خواست که شنبه و یکشنبه را توی آپارتمانش بمانم منم هم بغلش کردم گفتم من مال تو هستم هر کاری بگی همان را میکنم لبهایم را بوسید رفتیم داخل آپارتمان حسابی گشنه بودیم وقتی پیتزا آمد خوردیم و بعد رفتیم تا شب خوابیدیم که برای برنامه شب هم انرژی داشته باشیم و هم خستگی از تنمان بیرون برود.
0 views
Date: November 25, 2018