من مینا ۲۵ سالمه این خاطره واسه پارساله من ۴ ساله با سعید ازدواج کردم پارسال حامله بودم که این اتفاق افتاد دختر همسایه مریم که مجرد بود همیشه از سکس حرف میزد و اما تا حالا سکس نکرده بود منم واسش برادرم رضا رو جور کردم که ۲۰ سالش بود یه روز رضا اومد خونه ما سعید سر کار بود زنگ زدم مریم اومد رضا بدون معطلی مریم رو برد تو اتاق خواب و بعد نیم ساعت هر دو سر حال و ساداب اومدن مریم رفت خونش و من موندم با برادرم شیطنتم گل کرد بش گفتم خوش گذشت گفت اره بد نبود اما نذاشت تو بزنم گفتم چی؟ گفت فقط لای پا حال کردیم گفت کیرت بزرگه میترسم من که خیلی حشری بودم و رومون با هم باز شده بود بعد چند دقیقه دل رو به دریا زدم گفتم مگه کیرت چقدیه که بد بخت رو فراری دادی گفت میخوای ببینی گفتم بدم نمیاد زیپشو کشید و درش آوورد سیاه و بزرگ بود اما خوابیده رفتم جلو و با دست گرفتمش چه حس خوبی بود کاری که تا حادا واس مردم نکردم واسش انجام دادم تا ترغیب بشه منو بکنه واسش ساک زدم تازه کمرش خالی شده بود خیلی طول کشید راست شد جوون چه کیر خوش دستی تو دوتا دستام جا نمیشد شنیده بودم بعد ۳ ماهگی واس حامله ضرر نداره سکس اما احتیاط کردم شلوارم رو در اوورد که کیرشو بزاره تو کسم که آب افتاده بود اما با دست گرفتم کیرش رو و به سمت کونم هدایت کردم هر کار کرد نرفت تو سوراخ هر دو تو سکس از کون بیتجربه بودیم انگشتم رو کردم تو کونم اونم باهام همراهی کرد و حسابی گشادش کردیم اما بازم موقع دخول از درد شدید جیغ کشیدم و کشید بیرون این بار خودم نشستم روش و سرشو تو کونم کردم خیلی حال داد ارگاسم شدم چند بار وقتی آبش اومد و کیرش یکم شل شد همه کیرش واس اولین بار رفت تو یه دستمال پارچه ای گذاشتم دم سوراخم که آبش نریزه و رفتم حموم اونم اومد و با هم حموم کردیم بعد از اون ما حداقل ۶ یا ۷ بار سکس کردیم الان ۳ ماهه بچم دنیا اومده و فعلا تعطیله عیاشی تا از سربازی مرخصی بیادنوشته Jjoki
0 views
Date: June 29, 2019