اولین تجربه سکس عسل و فرزام

0 views
0%

سلام دوستان.میخوام خاطره اولین سکسمو براتون بازگو کنمدوستان من بار اولمه دارم داستان مینیویسم عیب و ایرادی بود شما ببخشیدمن عسل هسم16سالمه و یک ساله که با دوست پسرم عاشق همیم من و فرزام دیوونه وارهمدیگه رو میخواییم اون ازاول دوستی اصرارداشت سکس داشته باشیم ولی من چون هیچ تجربه نداشتم میترسیدم ازطرف دیگه شنیده بودم سکس ازپشت جدایی میارهومن هشت ماه فرزامو پیچوندم و هزار بهونه آوردم که نمیشه و فلان وبهمانولی دیدم اون داره ازم دورمیشه وتصمیم گرفتم دراولین فرصت باهاش رابطه داشته باشم17 تیر1391 بود که خاله ام زنگ زد و گف امروز بیایین بریم باغ منم صبح تازه حموم کرده بودم و گفتم شما برین من نمیام مادر اینا رفتن و من مطمن شدم تا شب دوازده. یک نمیان دیدم وقتشه و زنگ زدم فرزام گفتم تنهام بیا اونم فهمیدمنظورم چیه اولش میترسیدم نمیدونسم چطورشروع میکنیم خونه ی اونابهمون نزدیک بود ده دقیقه بعد صدای زنگ در منو از افکارم بیرون کشید رفتم درو بازکنم. پاهام میلرزید دستام یخ شده بود فرزام هم معلوم بود استرس داره اومد تو نشست دستای دوتامون یخ بود کمی از چیزای چرت و پرت حرف زدیم که رو به من کردو بغلم کرد بعد لپ هامو بوسید و منم اونو بوسیدم بعد آروم لباشو گذاش رو لبامداغی لباش داشت لباموبه آتیش میکشیدآروم دستشو برد تو بولیزم که یقه اش باز بود…دستاش یخ یخ بود داشت باسینه هام بازی میکردبعد آروم دستشو آورد تا بولیزمو دربیاره یه لحظه خواستم مقاومت کنم ولی یادم افتاد که عسل تو واس همین کارفرزامو آوردی اینجا بولیزمو درآورد دستاشو گذاشت روسینه هام ومالوند بایکی بازی میکردواون یکی رو میخورد من که دیگه رو زمین نبودم رو به من کردوگف بریم اتاق منم حرفی نزدم زبونم بند اومده بود دستمو گرف رفتیم اتاق هل دادمنو به طرف کمد و لبامو خوردو سینه هامو مالوند…نمیدونسم باید چیکارکنم اونم مث من تازه کاربود آروم دستاشو آورد رو کمرم و خم شدو کمرمو بوسیدبعد شلوارمو درآورد منم کمکش کردم چون شلوارم تنگ بود بعد من دراز کشیدم رو تخت واون هنوز لباساش تنش بود اومد روم و ازم لب گرف بعد رف سراغ گوشام وااای از لباش آتیش میزد بیرون گردنمو خورد اومدپایین سنیه هامو مالوند وخورد خواس بره طرف کسم که نزاشتم گف میخوام بخورم گفتم نه فرزام بدم میاد گف باشه پس بزار نگاش کنم من تا به حال ازجلو کس یکی رو ندیدم منم بدنم سفیده و گوشتی محکم گرفت ازکسم وبالا و پایینش میکرد میگف پدر آدم دلش میخواد تا صبح با این تیکه گوشت بازی کنه من رسما هنگ کرده بودم و تک کلمه حرف نمیزدم وکمی استرسم کم شده بود. دوستام میگفتن سکس درد داره ومن باورنمیکردم میگفتم مگه چیه که درد هم داشته باشهفرزام گف منم لخت بشم؟گفتم نه پس من نمیکنمت که باید لخت شی خباونم بلند شد پشت به من لخت شد موقعی که برگشت به طرفم من یخ کردم وااای خدا کیر نبود لوله بخاری بود…کمی خودمو کشیدم عقب و ترسیدم فرزام خندید وگف خانوم کوچولو ترسیدی؟منم نخواسم ضایع بشم گفتم ههمن وترس؟عمرا اگه بترسم گف اگه من کردمت و تو دردت نیومد من کستو میخورم نه اگه یه آه کوچیک گفتی تو کیرمو میخوری میدونسم که قراره لوله بخاری بره تو کون گنده ام ولی خودمو سفت و سخت نشون دادم که نمیترسمگف برگرد چهار دست و پا شو منم برگشتم میترسیدم وخودمو سفت کرده بودم خندید وگفت ازالان معلومه میترسی ها دختر شل کن خودتو منم شل کردم کیرشو گذاشت رو سوراخ کونم و هرچی فشارداد نرف تو گف کرم داری؟گفتم رو میزآرایش هس رف یه کرم آورد و ریخ رو کیرش و رو سوراخ کونم اول یه انگشت کرد تو کونم بعد دومی رو فعلا دردی حس نمیکردم بعد سر کیرشو گذاشت رو کونم و کمی خواس فشاربده ترسیدم و وخودمو سفت نگه داشتم ازداغی کیرش و سیخ بودن کیرش معلوم بود آمپرش رفته بالا کیرش عین آتیش بود وقتی فهمید خودمو سفت کردم عصبی شد و دوسه بار سیلی کشید رو کونم گف درس حسابی شل کن خودتو منم یه نگاه نارضایتمندانه کردم بهش چشمم که به چشاش افتاد حشر از چشاش میزد بیرون گف تو اگه جرات داری بار دیگه خودتو سفت کن ببین چیکارت میکنم منم تا میتونسم شل شدم و تو حال و هوای این بودم که نه پدر درد نمیکنه و. ….اون با یه حرکت کیرشو کرد تو کونم دلم ریخت و یه داد محکم زدم و گریه زاری ام شروع شد هرچی میگفتم فرزام آرومتر بس کن دیگه دردم میاد انگار نمیشنید بعد انگشتشو گذاش رو چوچوله ام و باهاش بازی کرد یه لحظه یه لرزه ای افتاد رو بدنم فهمیدم ارگاسم شدم اونم شروع کردتلنبه زدن منم تو هوا بودم هر بار تخم هاش به کونم میخورد یه آآآه…میگفتم واونو بیشتر حشری میکردم با یه دستش سینه هامو گرفته بود و ازطرف دیگه صدای تلنبه هاش اتاقو برداشته بود منم فقط میگفتم آآه اووووففف آرومتر ازطرف دیگه اشکام داشت میومد چون هنوزدرد داشتم تلنبه هاشو سریع ترکرده بود معلوم بود که داره ارضا میشه منم دردم میومد میگفتم آآه آروم بس کن آه ه اووفف اونم میگف جوووووون لباتو بخورم که آه اوف میگن برام بعد زود کیرشو کشید بیرون گف آبم…آبم داره میاد گفت چیکارکنم گفتم بریز رو نوک سینه هام اونم ریخ رو نوک سینه هام بعد بی حال افتاد کنارم سرمو روسینه هاش گذاشته بودم پاهامو لای پاهاش گف خخخخب بریم سر اصل مطلب عسل خانوم ما آه و اوف کرد که هیچ یه دریا گریه زاری کرد پس من برنده شدم و توباید کیرمو بخوری گفتم فرزام این لوله بخاری تودهنم جا نمیشه گف تو تا جایی که میتونی بخور ازتخماش شروع کردم و لیس میزدم واون میگف جووون بخور آره بخور همه اش مال توهسش ده دقیقه بود کیرش تو دهنم بود وحسابی بلندتر شده بود یه نگاه کردم به فرزام دیدم تو فضاس منم بیشتر ساک زدم واون شروع کرد آخخخخخ وای اوففف آخخ کرد منم ساکم سریعتر شده بود بعد گف آبم داره میادمنم بی انصافی نکردم تا قطره آخرش خوردمبعد ساعت چهار ظهر بود رفتیم حموم ودراومدیم اون لباساشو پوشیدو موهای منو سشوار کشید بعد نشستیم میوه خوردیم گف من دیگه باید برم عسل واقعا ممنون مرسی تو منو به نیازم رسوندی کلی قربون صدقه ام رفت و یه لب گرف ازم و رف خونشون من هنوز کونم درد میکردو نمیتونسم بشینم ولی بهم خیلی حال داداگه بد بود ببخشید دعا کنین من و فرزام تا ابد باهم باشیم منم دعاتون میکنم امیدوارم خوشتون اومده باشه دوستتون دارم باینوشته عسل

Date: November 25, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *