سلام، اتفاقی که براتون تعریف میکنم شاید برای خیلی ها چیز مهمی نباشه … اول باید بگم که من یک دختر درسخون هستم و هیچ وقت به فکر دوست پسر نبودم ، با پسرهای زیادی برخورد داشتم اما همیشه رابطو در حد درس و یا کار بود تا اینکه تابستان گذشته وقتی از سر بی حوصلگی چت می کردم با پسری آشنا شدم که چند خیابان دورتر زندگی می کرد، اون روز تنها بودم، هوا گرم بود و من کلافه، وقتی به من پیشنهاد داد که با هم بریم بیرون قبول کردم، از همون لحظه می دونشتم که می خوام برای اولین بار یک کاری بکنم ، رفتم حموم ، حسابی تر و تمیز کردم و مطمئن شدم که هیچ مویی رو تنم نمونده، یک ساعت بعد سر خیابون اومد دنبالم یک پرشیای مشکی داشت، از اونی که تو عکس دیده بودم چاقتر بود، شلوار گشادی پوشیده بود اما باز هم می تونستم برجستگی شلوارشو ببینم، سوار که شدیم شروع کرد به صحبت کردن و من دستهامو ضربدری گرفته بودم به نوعی گارد گرفته بودم، می خندید و میگفت از چی میترسی؟ چند دقیقه ای که گذشت دستهامو از هم باز کرد، دستش رو روی رونهام گذاشت، من دستش رو پس می زدم و می گفتم ممکنه کسی ببینه، میگفت حواسم هست، دستش رو برد لای پام، خیس شده بودم، هیجان زده بودم داشت از گرمی دستاش خوشم میومد، مقاوما نکردم اون هم یکم مالوند، بعد دستمو گرفت و گذاشت رو شلوارش ، دستمو عقب می کشیده، از لمس چیز سفت و داغی که زیر دستم حس می کردم بدم میومد، من قبلن کیر دیده بودم اما توی فیلم، حس چندش می کردم، از حالت صورتم فهمید بار اوله همجین کاری می کنم، مسخرم کرد که چطور تا حالا دوست گسر نداشتی، من 25 ساله بودم و اون یکسال کوچکتر از من بود، حس بدی پیدا کردم نمی خواستم کم بیارم، دستمو بردم تو شلوارش و از رو شورتش مالیدم ، می خندید و می گفت این که خمیر بازی نیست اینحوری نه، بعد بهم گفت که چکار کنم …. یک ساعت بعد تو یه جای خلوت دکمه های مانتومو باز کرد و سینه هامو می مکید ، سر کیرشو می مالید و انگشت کرد به نوک سینم…. بعد گفت بیا بخورش. گفتم از تصورش هم حالم بد میشه، اینقدر لای پامو مالوند و سینمو خورد که داشتم بیهوش میشدم، گفت فقط یه بار اگه بدت اومد نکن، چشمامو بستم و دهنمو باز کردم، سرمو بردم پایین، همه ی کیر کلفت و کوتاهش تو دهنم بود، چند لحظه نگه داشتم بدم نیومد، آروم آروم سرمو بالا پایین بردم که یهو گفت بسه سرمو که بالا آوردم آبش با فشار پاشید، همه ی لباسای من و خودش و سقف و خلاصه همه جا رو کثیف کرد… بعدش گفت میای بریم خونه، اینقدر تحریک شده بوذم که گفتم آره، زنگ زد خونه، مامانش خونه بود، به یکی دو جای دیگه هم زنگ زد اما مکان پیدا نکرد منو رسوند و قرار شد یکی دو روزه دیگه برم پیشش، چند باری بهم زنگ زد اما من به تلفن هاش جواب ندادم …
0 views
Date: November 25, 2018