من پانزده سالم بود و سوم راهنمایی درس می خوندم خواهر منم سوم راهنمایی بود و همسن منبعضی مواقع دوستاشم بعدازمدرسه می اومدن خونه مامن که چیزی دراین باره نمی دونستم اصلابهشون توجه نمی کردم الان که فکرمی کنم اصلأعلاقه ای به این کارانداشتم البته بگم که الان ۱۸سالمهیه روز یکی ازدوستاش که اسمش مینو بود به دختر یکی از فامیلامون که همکلاسی هم بودن شماره اشو داده بود که بده به من و بگه که از من خوشش اومده وقتی شماره روبهم داد تعجب کردم گفتم یعنی با من چیکارداره؟روز بعدش باهاش تماس گرفتم نمی دونستم چی بگم فقط اون حرف می زد،دوستت دارم،ازت خوشم اومده،شبا خوابتو می بینم،خوابم نمی بره و از این کس وشعراگفتم خوب من بایدچیکارکنم؟گفت نمی خوای منو ببینی؟گفتم چرا باید ببینمت؟گفت دوست شیمخلاصه یه روز توی رستوران قرارگذاشت ومنم باهزار بدبختی رفتم همدیگرو دیدیم و گپ زدیم ولی عجب دختری بودخیلی بدن درستی داشت البته من اون زمان این چیزاشو نمی دیدم باهم رابطه داشتیم هرازگاهی همدیگرو می دیدیم و من بالأخره لاس زدن رو ازش یادگرفته بودم و همیشه با هم لب میگرفتیم برامون هم مهم نبودکجاییمتااینکه من وارد دوم دبیرستان شدماون بعدازظهرها درس می خوند و صبحاش هم تویک مطب منشی بود من ساعت ۱۲ازمدرسه فارغ می شدم ودکتر اونم سرساعت ۱۲ازمطب می رفت مینو هم به بهانه نظافت می موند تا من بیاماز وقتی که رفته بود تو اون مطب ماکارهرروزمون همین بودکه بعدرفتن دکترمیرفتیم توودروازتوقفل میکردیماوایل کارخاصی انجام نمی دادیم ولب گرفتن معمولی بودتااین که بعدازگذشت زمان کم کم راه افتاده بودم همینطوری که داشتم ازش لب می گرفتم دکمه های مانتوشوبازکردمیواش یواش شلوارشودرآوردم وبردمش بالای تخت معاینه آقای دکتریه سوتین قرمزرنگ بایه شرت سفیدگلدارخوشگل پوشیده بودتامن لباسامودرآوردم اونم شرت وکرستشودرآوردودیگه کاملاسکس شد منم شروع کردم به خوردن بدنش خیلی حشری شده بودویواش یواش ناله می کردکسش هنوزسفت بودیعنی CLOSEبود همینطورکه بدنشومی خوردم و پستوناش اونم کیرمومی خوردتااینکه سریع خوابوندمش به پشت تاازکون بکنمش تف کردم ویواش سرشوبردم توگفت فرهاد تورو خدایواش جرش ندهمنم اول یواش یواش تلمبه میزدم که اول راه بازشه و یکهوشروع کردم باتمام قدرت زدن و تاته کردم توشاونقدرجیغ وداد می کردکه مجبورشدم جلودهنشو بادستم بگیرم تامردم توخیابون نشنون،خلاصه بعدازچندلحظه حس کردم آبم داره می یاد سریع درآوردم ریختم روشکمشیه چنددقیقه ای روتخت بی هوش افتادیم وبعدش گفتم پاشو من دیرم شدهباماشینم که تازه پدرم واسم خریده بودرسوندمش نزدیکی خونه اش وخودمم رفتم خونهاون اولین سکسم با مینو بود و اولین سکسم تو زندگی خیلی حال دادبعد از اون روز ما تقریبأ هر روز با هم تو مطب سکس می کردیم امابعد از بیرون اومدن اون ازمطب مجبورشدم چهارباربیرون ازشهرتوماشین خوشگلم کارشوبسازمنوشتهفرهاد
0 views
Date: November 25, 2018