سلاماسمم رامین25 سالمهطراح گرافیکم.خاطرم از روزی شروع میشه که یک ماه بود سربازیم تموم شده بود که از طریق بلوتوث بازی تو اتوبوس شمارمو دادم به یه دختر ناز که از خوشگلی لنگه نداشت.بعداز چند روز بم زنگ زدصداش فوق العاده بود…نمیخوام سرتونو درد بیارمعین احمقا عاشقش شدمبیشتر توی یه پارک همو میدیدیم و همش لب میخوردیم…تا اینکه یه روز بم گفت دوس داری کیرتو واست بخورم؟داشتم شاخ در میاوردمآسمون رو سرم خراب شد…آدمی نبودم که راضی شم خانمم کیرمو بخورهیه لحظه فکر کردم و گفتم واقعآگفت آره و دستشو گذاشت رو کیرمدیگه نفهمیدم چی شد یهو به خودم اومدم دیدم عین دیوونه ها داره ساک میزنهیه ربعی ساک زد تا آبم اومد و ریختم رو زمینکه بعد سالها لکش رو زمین هنوزم باقیه..بگذریمیه روز قرار بود با ماشین برم با هم بچرخیم که خونواده با ماشین رفتن بیرونخیلی اعصابم خورد شدوقتی زنگیدم و بش گفتم تازه خوشحال شد و گفت بهترمیام خونتونگوشیو قطع کردم یه ربعی شوکه بودم که تل زد گفت یه ربع دیگه میرسمخودمو مرتب کردم و رفتم در خونه رو باز کذاشتم تا اومد…داشتیم از پله ها بالا میرفتیم که از بس حول بود پاش سر خورد نزدیک بود بیافتهرفتیم بالاانقد حشری بود که لباساشو در آورد و خوابیدمنم در آوردم و نشستم جلوش و شرو کردم با کیرم با کسش بازی کردنپاهاشو دادم بالا و شرو کردم با انگشتم با کونش ور رفتن…چون جفتمون عجله داشتیمکیرمو خیس کردم و گذاشتم رو سوراخ کونش….چون کیرم کلفت و کونش تنگ بود خیلی ور رفتم و به سختی کردم توش…همش با صدای ضعیف میگفت درد میکنه و میلرزید..بعد چند دقیقه ی کوتاه آبمو ریختم تو کونش و افتادم روشهردو مون یه ساعتی خوابیدیم و بعد دو باره شرو کردیم…حالا اون کثافت شوهر کرده و بچه دار شده…نوشته رامین
0 views
Date: November 25, 2018