سلام دوستان اسم من مرتضی است ولی بچه ها صدام میکنن موری این ماجرایی که می خوام براتون تعریف کنم برمیگرده به سه سال پیش که من مغازه داشتم مغازه صوت و تصویری و رایت سی دی که بعدا اماکن کونمون گذاشت جمع کردیم وای چقدر سی دی سوپر داشتم از کون شانس آوردم بگا نرفتم حالا از خودم بگم قدم 175 سانت کیرم 19 سانت بعضی ها تا حرف میشه میگن 25 سانت بگو آخه کوسکش مگه ممکنه آخه ولی من حقیقتو میگم حا لا بریم سر اصل مطلب ماجرا از اینجا شروع شد که یه بار یه دختره آمد یه سی دی آورد گفت از روش رایت کن بعد گفتم برو یه ساعت دیگه بیا میخواست از مغازه خارج بشه یه لحظه چشمم افتاد به لمبر های کون این قند تو دلم آب شد گفتم اگه این مال من بشه دیگه از دنیا هیچی نمیخوام چون تو این دنیا سه تا فاکتور است خوردن خوابیدن و گائیدن بقیه چیزاش بدرد نمیخوره یعنی همان خصوصیات حیوانی و غریزی انسان بگذریم تو ساعت مقرردختره اومد سی دی و تحویل بگیره مخشو کار گرفتم و اسمشو پرسیدم گفت سمیرا 21 سالشه و بالاخره باهاش دوست شدم گفت جایی ته خیابون کارمیکنم میام از اینجا رد میشم بعد دیگه هر روز به من سر میزد و درباره ازدواج و از اینگونه حرفا میزدیم منم بهش میگفتم که شدیدا بهت علاقه دارمو عاشقتم البته واقعا هم عاشقش شده بودم یعنی هر روز موقع خواب یه شارژ 2 هزاری باید خالی میکردم بعد به عشقش جق میزدم بعد میخوابیدم ولی تو ذهنم نقشه پلید میکشیدم چجوری اینو بزنم زمین همیشه هم یه مانتوی تنگ می پوشید کون و سینه هاش میزد بیرون فقط تو حسرت مونده بودم چند بار هم باهاش رفتم بیرون گردش و سینما بعد یه دوست داشتم اتاق مجردی داشت اونم خیلی تو کار کس کلک بازی بود بدبخت هرچی هم کار میکرد به کیرش خرج میکرد یه روز بهش گفتم تو که بیشتر اوقات سرکاری من خیلی هوس کردم سمیه رو بکنم این کلید اتاقتو یه روز به من بده گفت هر وقت خواستی می دمکم کم دیگه پیش سمیه روم باز شده بود حرفارو میکشوندم به مسائل سکسی حتی میومد مغازه بهش سی دی سوپر میدادم بره نگاه کنه یه روز گفتم میتونم یه خواهشی ازت بکنم گفت بگو گفتم میترسم ناراحت بشه گفتم خیلی تو کفم بعد فوری گفت میدونستم چی میخوای بگی فوری دوریالیش افتاد گفت اتفاقا من هم هر وقت بیکار میشم با خودم ور میرم خیلی میخوام بدونم مزه سکس واقعی چجوریه ولی میترسم البته کاملا اعتمادشو جاب کرده بودم که بهش گفتم اون هم با جون دل قبول کرد گفت کجا حالا بریم گفتم خونه فامیلمون خالیه رفته شهرستان بالاخره کلیدو از دوستم گرفتم قرار شد فردا صبح ساعت 8 بیاد به آدرس- شبی که قرار بود صبح به آرزوم برسم اصلا خوابم نمی برد چون من وقت یکبار یه جنده لاشی پیرو گاییده بودم و لی حال نداده بود ولی حالا دختر 21 ساله که از هر لحاظ رو فرمه و تپله شب حتی خودمو خیس کردم فردا صبح رفتم سر قرار دیدم آرایش غلیظ کرده داره میاد قلبم میخواست از جاش کنده بشه قبل اینکه بریم سکس از دوستم 2 تا قرص بایامادول گرفته بودم خورده بودم داشت چشام خواب میرفت سمیرا اومد خوش و بشی کردیم درو باز کردم رفتیم تو اولش گفتم سمیرا خیلی میخوام قبل حال یه بار برام برقصی گفت باشه شروع کرد به رقص من هم یه آهنگ شاد گذاشته بودم اونم یه شلوار لی تقریبا آبی کم رنگ پوشیده بودکونش بالا و پایین می پرید هیجان سراسر وجودمو گرفته بود بعد اومد نشست پیشم گفت به جلوم کاری نداشته باش عقب مال توه گفتم جلو مال کیه گفت مال شوهر آینده گفتم باشه حرفی نیست بالاخره چند بار ازش لب گرفتم .از رو شروع به مالیدن سینه هاش کردم سینه هایی متوسط تقریبا سایز هفتاد بعد رفتم سراغ زیر گلو و زیر گوشش کم کم صداش دراومد دستامو بردم تو لباسش و زیر سوتین سینه های فوق العاده سفت و سفیدشو میمالیدم لباسش بالا اومده بود و بدن همچون برفش دیوونه ام کرده بود فکرشو بکنین گرم و نرم کلی بدنشو مالیدم کلی هم لب گرفتم رفتم سراغ کوسش کمی مو داشت ولی هنوز ندیده یودم فقط دستم تو بود-الان که دارم برایتون تایپ میکنم کاملا خیسمکم کم تی شرتشو درآوردم فقط یه سوتین وای چه صحنه ای دیوانه کننده بود نمیدونستم سینه هاشو نگاه کنم یا کسشو بمالم سمیرا فقط آه و اوه میکرد سوتینشو باز کردم و شروع کردم به میکیدن سینه هاش دیگه صداش قطع نمیشد دستم هم تو شورتش بود و با کوسش بازی میکرد طعم دهن و سینه هاش هنوز تو دهنمه شلوارشو کشیدم پایین و کس کوچولو دست نخورده و سفیدش با موهای مشکی و کوتاه دل آدمو آتیش میزد چند باری ارضا شد لاله کوسشو میمالیدم و اون هم دهنک میزدحالا اون لخت روبروی من بود و من هم لخت شده بودم یه نگاه دلبری با تعجب به کیرم انداخت بلندش کردمو بردمش رو تخت و کیرموگذاشتم لای پاش که کاملا با لاله کوسش بازی کنه من تلمبه میزدم و کیرم با لاله و موها و لبهای کوسش خوب آشنا میشدن در این گیر و دار باز هم ارضا شد دیگر چشماش نیمه باز مونده بود و از خوشی خفه شده بود برگردوندمش و کون سفید و قلمنبه شو شروع کردم به خوردن دیدید بعضی دخترا کونشون بزرگه ولی بالاش چربی داره بد فرمه مال این کون بزرگ کمر باریک خیلی هم خوشبو بود یک کون باب مزاج من بچه کونی که وقتی آدم میخورد از دنیا و پایان تعلقاتش فاصله می گرفت سوراخ کونش اونقدر خوردم ولی باز سیر نشدم فقط کیرم داشت از شق درد میمرد بعد گفت قرار نیست که فقط تو بخوری کیرمو کرد تودهنش شروع کرد به ساک زدن یه جوری ماهرانه ساک میزد انگار هنرپیشه شبکه سکسه تخماموهم خورد ولی من قلقلکم میومد بعد گفتم که به حالت سگی واسته چون من ازاین حالت خیلی خوشم میاد یه تف انداخم در کونش آروم کیرمو گذاشتم یعنی در عرض 2 دقیقه تا نصفه رفت تو گفتم سمیرا خیلی گشادی ولی بیچاره خیلی درد می کشید حالا بگو از گشادی کونش اونقدر با خودش ور رفته بود گشاد شده بود بالاخره تا ته کردم توش ولی خیلی درد می کشی بعد از چند دقیقه دیگه آروم شد و شروع کردم به تلمبه زدن یعنی هر حالتی که تو فیلم سوپر دیده بودم من اینو گائیدم حالا دیگه در اوج لذت بود بعد درآوردم کمی برام ساک زد و دوباره کردم توکونش دیگه شده بود تونل یه اشاره میکردم میرفت توش آخرسر سرعتمو بیشتر کردم ریختم توش ولی باز از رو نرفتم شده بودم عین خر نر بعد اینکه ریختم بازم نیم ساعت کردم اون هم حی التماس میکرد که تمومش کنم ولی ول کن نبودم آخرین بارو از کونش درآوردم کذاشتم باز برام ساک بزنه اینبار ریختم تو دهنش گفت قورت بده بره تو همشو ریخت بیرون ولی تو سکس های بعدی که کردیم قورت میداد و میگفت چقدر خوشمزه است بدبخت دیگه مست شده بود بیحال افتاد منم روش حالا ازاون روز به بعد هر چند روز یکبار می کنمش بعد از دو سال سمیرا شوهر کرد ولی روابط ما باز ادامه داشت دیگه از کس هم میکنمش ولی به نظر شما از کس دادن خیانت به شوهره؟ از کون که خیانت نیست چون کدش آزاده حالا جالب اینجاست که به شوهر خودش از کون نمیده حتی میگه از تو میخوام بچه دار شم نه از شوهرش من هم امیدوارم برای جبران این خیانت خوشایند و به پاس این همه لطف او یه بچه به سمیرا و شوهرش هدیه کنم به امید انروز اخطار یه کسکش بخواد نظر بد بده خواهر مادرشاید هم زنشو میگام بعد داستانشو مینویسم حواستون باشهلطفا نظر بدیننوشته M.SH
0 views
Date: November 25, 2018