سلام.این خاطره ای که براتون مینویسم برمیگرده به اواخر دورانه خدمتم.اسفنده 87 بود که واسه پایان دوره اومده بودم خونه.شبش خالم زنگ زدو گفت که فردا دسته جمعی میان خونه ما.یادم رفت بگم.من شهرام هستم.25 سالمه.از بچگیم دخترعممومیخواستم اما از من 6 7 سال بزرگتره.اونقدرمیخواستمش که وقتی ازدواج کرد 3 ماه مریض بودموخودشو از من پرستاری میکرد.بگذریم.اینم بگم من قدم 185 وزنم 85 سایزه کیرم 18 سانتی مترطول و10سانتی مترکلفتیشه.فردا شد و اونا اومدن و منم که توخدمت ورزش میکردم و بدنمو رو اورده بودم خوب به خودم رسیدم که جلودخترعمم خودنمایی کنم.چون میدونستم با شوهرش اختلاف داره از وقتی شنیدم اونم میاد توفکرکردنش بودم.چون میخواستم اولین سکسموبا عشقه دورانه بچگیم داشته باشم.اونا نشسته بودن که من با یه دست لباسه یقه باز جذب با هیکله روفرم اومدم توپذیرایی که دیدم 3تادخترعمه هام مخصوصا مهناز(اسم مستعار)میخه من شدن.پیشه خودم گفتم اگه الان تنها بودیم حتما کیرمو از جاش میکندن.نشستمو کلی حرف زدیمو گفتیمو خندیدیم.بعد حرفو کشوندم به گوشیه موبایلو از این کس شرا تا شمارشو گرفتم. مهناز شمال زندگی میکنه باشوهرش و تک دخترش.چند روزی به اس ام اس بازی گذشت تا اینکه مهناز از زندگیش و سختیا وتلخیاش برام گفت.اینکه شوهرش کارنمیکنه و خرجه زندگیشونو خالم اینا یا پدرشوهرش میدن. دلم براش سوخت اما از تصمیمم برنگشتم.تازه کور سویه امیدم به پرژکتورایه استادیوم ازادی تبدیل شده بود. هر روز خودمو بهش نزدیکترمیکردم تا اینکه یه روز این دیالوگ ها بین ما ردو بدل شد تو اس ام اسامهنازیه روز یه پیره زنه پینوکیو رو به اسمه کمک کردن میاره خونه. پینوکیو از همه جا بی خبر زندانی پیره خانم میشه.پیرزن کله پینوکیو رو به زور میکنه تو شرتش و میگه تا چندتا دروغه آب دار نگی ولت نمیکنم.منمهناز این چه اس ام اسی بود که دادی(توکونم کارناوال راه افتاده بود)خجالت نمیکشیمهنازنه اینکه دوست نداری و اون روز با چشات داشتی کسمو لیس میزدیمنخجالت بکش.به داداشتو به عممه میگم.مهنازبه کسم.اما منم میدونم باهات چیکارکنم.منخوب که چی؟نکنه میخوای بیام از کس بکنمت؟مهنازارهمنچرااین فکروکردی؟مهنازچون از طرز نگاه کردنتوحرفات 2زاریم افتاد که تا الان سکس نداشتیومنم که عشقه اولتم میخوام خودم کیرتو از آکبندی در بیارم.من اگه طرفمو نشناسم باید برم بمیرم.این شروع و استارات سکسمون بود.هر روز در مورد سکس و اطلاعاتی که داشتم و تجربه های اون حرف میزدیمو اس ام اس میدادیم.بیشتره موقع ها اون کم میاوردومیگفت کاش تو مردم بودی.با این حرفاش به خودم افتخار میکردم.فیشه موبایلم 500هزار تومن اومد که هنوزم نتونستم بدمو نخواهم داد چون اون خط بدونه کسه مهناز ارزشی نداره.(خطم بعده قطعه رابطه با مهناز قطع شد.اینو گفتم که نگید طرف کس شر میگه و فحشم بدید.در حالی که میدونم بده خوندنه داستان مزش به فحش دادن به نویسنده بدبخته)بلاخره روزه موعود رسید و مهناز منو بعد از حدوده 3 ماه دعوتم کرد به خونشون تو شمال.(خدمتمم دیگه تموم شده بود)من شب تو اینترنت بلیط رزرو کردم برایه فردا شب که طبقه برنامه ریزیه مهناز پس فدا صبح اونجا باشم.فردا شب من حرکت کردم وسره ساعت رسیدم دمه دره خونه کسه مورده نظر.چون شوهرش هنوز خونه بود اروم اومد در رو باز کردو من رفتم تو.یه سگ گوشه حیاط بود که تا منودید شروبه ضر ضر کردن کرد.خوارکسته عینه اسب بود.زود رفتم تو زیر زمین.شوهرش اومد دید خبری نیست رفت تریاکشوبکشه.یه 2 ساعت موندم اون تو تا کس کشه اعظم رفت بیرون.مهناز اومدومنو برد بالا.دختر کوچیکشم بود.نشستیموچند دقیقه ای حرف زدیم.مهناز برام یه گردن بنده نقره گرفته بود.گفت برگرد تا بندازم گردنت.وقتی برگشتم تا بندازه گردنم،یه بوس آتشین از گردنم کردودمه گوشم گفت که دنبالش برم توآشپزخونه.منم با کیره سیخ شدم رفتم دونبالش.داشت ادامس میجویید.این کاروخوب بلد بود.با این کارش کیره مرده زنده که هیچه.واسه مرده هارم سیخ میکنه.گفتم ادامس داری به منم بدی؟گفت اره.گفتم بدهیه دفعه لباشو گذاشت رو لبامو ازم لب گرفت.منم از فیلم سکسیاخوب یاد گرفته بودموپا به پاش میرفتمو زبونامونوبه هم میمالیدیموواسه هم دیگرومیخوردیم.من تو لب گرفتن ادامسواز دهنش کشیدم بیرونو به هم خندیدیموگفتم از این به بعد باید بیام از بغالیه تو جنسامو بگیرم.اونم گفت با کماله میل میدم.گفت الان چی میل دارید.میبرید یا میخورید.گفتم جفتش.گفت دیگه چی.گفتم اینکه میخوام با کیرم کستو جر بدم.گفت پس کونم چی؟بد میخوارهاول بایدکونمواز خارش بندازیگفتم ای به چشم.باز شروع کردیم به لب بازی.از رو تیشرتش سینه های خوش استیلشو میمالیدم که خودش سینشو انداخت بیرونو سرمو برد رو سینشو گفت بخور که منم وحشیانه شرو کردم به کندنه سینه هاش که بعضی لحطه ها میزد توسرمو میگفت اروم الاغ.منم میخندیدم.دخترشم هی پارازیت بود برامون.مهناز ناله میزد.دخترش میگفت مادر چتهاونم میگفت دارم به عمئ غذا مییییییدممممممممممم.از راه اومده گشنشههههههههه.نیای توا دخترم.هی میگفت بخور سینمو.جووووووون.عوضی تو باره اولت نیست.من اشتباه کردم.بخور لامسسسسسسسسسسب.انگاری صدساله هر لحظه سینه خوردی.منم داشتم ارو اروم ذستمو میکردم تو شلوارش که دیدم بله خانوم کسش آب انداخته و طلبه کیر میکنه.نفهمیدم کی همدیگرو لخت کرده بودیم.اون داشت برام ساک میزد.این سکس تا اخره عمرم به یادم میمونه.به قوله امید خواننده تو یکی از کنسرتاش که میگه همیشه اولین ها به یاد ادم میموننو از بین نمیرن.همچین ساک میزد که جونم داشت از سر کیرم میزد بیرون.گفتم داره ابم میاد.گوش نکردو ابم رو تا اخر تو دهنش نگه داشت .من گیج بودم.شل و سست شدمو نشستم زمین.مهناز ابمو قورت داد.اومد یه پیک شراب برام ریخت و به سلامتییه هم خوردیم.30 سانیه بعد وقتی چشمم به کسه لخته مهناز افتاد کیرم مثله پوتک شده بود وبهم میگفت الاغ کم اوردی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟کسشو ببینمن کس میخوام که اینه روانیاخواستم بکنمش که نمیدونستم کیرمو کجابفرستم.خودش با دستش کیرمو گذاشت تو کسش.اااااااااااااااههههههههههههههه جوووووووووووون چه کسه داغی داری لامسسسسسسسب.مردم.جججججججججججون چه کیره صر کیلومتری تو کسم داره تاب میخورههههههههه.جووووووووون.با این حرفا و صدایه شالاپ شلوپمون دورو برمون به کیرو کسمون نبود.فقط تو 2تا حالت کردمش.سگی و من زیر بودمو اون بالا پایین میکرد.بعده نیم ساعت ابم داشت میومد که گفت یبریزم توکسش که گرمایه اب کیر میخواد.بعد فهمیدم قرص خورده بود.تا عصر که شوهرش بیاد1بار هم از کون کردمش.کونش که یه عالمه دیگه ای داشت از کسش داغتر بود لامسسسسب. اینبار ابمو تو کووووونش ریختم. کارمون که تموم شد از اشپزخونه اومدیم بیرون تا مهنازم یه ناهار درست کنه تا بخوریم.ساعته 3بود که داشتیم غذامیخوردیم که شوهرش اومد خونه.تا دیدم اونه مثله فانتوم رفتم تو اتاقه پشته پذیرایی زیره تخته خواب مهناز.یه نیم ساعتم اونجابودم.غذاشو که خورد رفت.اومدم بیرون و با انرژی که از غذایه کمر پر کنه مهناز خورده بودم کشیدمش تو اتاقو در بستمو انداختمش رو تختو 2باره دیگه کردمش.باره اخر یه کم از کیره بدبختم خون اومد.عینه 2 بارم آبمو تو کسش خالی کردم.خیلی بهم خوش گذشته بود.اما باید میرفتم.واسه ساعته 6 بلیط گرفته بود برام.ازش خداحافظی کردمو برگشتم سمته تهران با یه دنیا لذتو خاطره و شهوتی که هنوز سکسو طلب میکرد که تو همون راه برگشت قراره هفته بعدم گذاشتیم.این اولین باریه که داستان مینویسم.اگه بد بود یا کسل کننده یا شهوت زیاد توش نبود به بزرگیه خودتون ببخشید.نظراتونو بگید تا اگه دوست داشتید ادامه بدم.چون خیلی داستان سکسی با مهناز و زنا و دخترایه دیگه دارم.قربونه همتوننوشته شهرام
0 views
Date: November 25, 2018