فکر کنم حدود 10 سال پیش بود یا شایدم بیشتر من تند تند می رفتم خونه مادر بزرگم و پسر خاله ای هم دارم که علاف بود و هر روز یک جا چتر وا می کرد و من اصلا تو فکرش نبودم زیاد جلق می زدم و کس و کون دید می زدم و حال می گردم و تو فکر م فقط سکس میکردم و…یک شب که خونه مادر بزرگم بودم بهزاد هم امد همون پسر خاله ام بود خلاصه خونه مادربزرگمم کوچک بود یادم رفت بگم خاله ای داشتم بیوه که دو سال ازم کوجگ بود من 27 سالم بود.با داییم که همسن بودیم و پسر خاله ام بیوه رو میگم باهم زندگی می کردن که اگه وقت شد بعدا می گم که که خشکه حالی هم با خاله کردم اگه ببینیدش کف می کنید.اونشب بهزاد هم آمد و شب موقع خواب من و اون باهم خوابیدم و بقیه اونور طرف دیگه . وسطها ی شب بیدار شدم و دیدم راست کردم بی اختیار چسبیدم به بهزاد و عقب جلو کردم دیدم تکونی خورد ترسیدم و عقب کشیدم دیدم آروم شد دوباره رفتم سراغش و دیدم شلوارش رو کشیده پایین شاید باورتون نشه الان که دارم می نویسم راست کردم .خلاصه منم کشیدم پایین و جسبودنم به کونش اولین بار بودم لخت می چسبیدم می ترسیدم و لی حال می کردم انقدر عقب جلو کردم البته نمی کردم تو تا آبم آمد و ریختم تو شلوارم . صبح بیدار شدم و می ترسیدم سوتی بده و لی نه که نداد هیچ از اون روز بیشتر م حال داد یادم میاد یه روز خونه خودمون یود می خاستم برم حمام گفتم من میرم صدات کردم بیا مثلا کیسه بکش آمدو تا دسته کردم تو مونش دوبار عقب جلو آبم آمد و تا حالا فکر کنم 100 بار کردمش ولی اون اینکاره نیست فقط میده و ساک میزنه و جق . ولی من ازش لذت میبرم نمی دونم چرا ویک بار هم تو خواب با داداشش که از کوچکتره حال کردم . حال داد کلا تند تند میرفتم خونشون و چند بارهم سکس خالم با شوهرشرو دیدم و دوست داشتم ترتیب اونو هم بدم و لی نشد.
0 views
Date: November 25, 2018