اولین سکس حمید

0 views
0%

الان 4 سال از اولین سکسم میگذره فقط خواستم واستون تعریف کنم شاید به دردتون بخوره. من 26 سالم شده بود و توی عمرم به جز لب گرفتن از دو تادختر هیچ کار دیگه ای نتونسته بودم انجام بدم. دانشجوی کارشناسی ارشد بودم و دوستم که اسمش حسن بود 2سال بود با یه خانم که شوهر داشتو اسمش سولماز بود رابطه داشت. حسن هر موقع میرفت پیش نرگس میومد واسم تعریف میکرد که چیکار کرده و حسابی مارو تو کف میزاشت. من به شوخی میگفتم ردیف کن که منم بیام و ترتیب نرگسو بدم و از باکرگی دربیام که به حسن برمیخورد و میگفت مگه نرگس جندست که به تو هم بده و تک پره منو از این کس شرا. خلاصه من یه بارم شماره نرگسو از گوشی حسن دزدیدم و اس دادم بهش ولی جواب نداد که منم بی خیال شدم.حتی یه بار هم خونه داییمو مکان کردم جفتشون اومدن اونجا و ناهار خوردیمو من رفتم بیرون تا کارشونو بکنن. تا اینکه گذشتو حسن نامزد کردو با نرگس به هم زدو سیم کارتاشم شکوند که دیگه اگه خودشم بخاد نتونه با نرگس رابطه برقرار کنه.یادم میاد 15فروردین سال 89 بود که یه اس ام اس اومد که نوشته بود آقا حمید؟ جواب دادم بله شما؟ که گفت من نرگسمو شماره حسنو میخام هرچی زنگ میزنم خاموشه و این حرفا. گفتم نمیتونم شماره جدیدشو بدم چون ازدواج کرده و دیگه نمیخاد با شما رابطه داشته باشه.خلاصه شروع کرد به گفتن این که من خودمو میکشم و من عاشق حسنم و از این حرفا منم گفتم حسن که فقط واسه سکس شمارو میخاس و زندگی ارزششو نداره و شروع کردم به آروم کردنش 1هفته شب و روز به هم اس میدادیم و دیگه با هم دوست شده بودیم.شوهرش نظامی بود و 24ساعت خونه بود 24 ساعت سرکار.دگ اس ام اسای سکسی هم شروع شد بهم گفت تا حالا سکس داشتی؟ گفتم نه.گفت کسی حتی آبتو با ساک نیاورده گفتم نه.میدونستم آمار منو قبلا کامل از حسن گرفته.خلاصه گفتم میخوام ببینمت اونم قبول کرد که فردا شب که شوهرش سرکاره برم خونشون من که دل تو دلم نبود داشتم بال درمیاوردم.گفت ساعت 9 دم در خونمون باش زنگ بزن بگم چیکار کنی.یه دختر 5ساله داشت خوابونده بودش تا من برم.رسیدم زنگ زدم گفت بیا تو ساختمون منم میام پایین باهم میریم بالا.رفتم تو دیدم از اسانسور اومد بیرون و سلام دادو دست دادیمو رفتم تو اسانسور بریم بالا.صورت سبزه ای داشت با چشمای درشت موهاش بلند بودو از زیر روسریش زده بود بیرون بوی تنش تو اسانسور بود منم فقط احوالپرسی کردمو دیگه هیچی نتونستم بگم.داشتم از استرسو ترس میمردم هی پیش خودم میگفتم نکنه همسایه هاشون ببینن نکنه برم تو واحد چند نفر بریزن سرم به قصد کشت بزنن منو.خلاصه این افکار باعث شد این 2.3 دیقه تا برم تو واحد برام مثل2،3 سال بگذره.دیگه اصلن به فکر سکسو خانم زیبایی که پیشم وایساده بود نبودم.رفتیم تو من یه دور تو خونه زدم دیدم نه کسی نیست کمی خیالم راحت شد مثل اینکه نمیخواستم باور کنم اینا حقیقت داره و من امشب بالاخره به آرزوی خودم میرسم دیگه نرگس متوجه حالت غیرعادی من شده بود گفت چته گفتم میترسم گفت نترس به منم استرس وارد میکنی اینطوری یه لیوان آب آورد خوردم وضعیتم خیلی درام بودم صدامم میلرزید 10 دیقه ای گذشت تا بهتر شدم من نشسته بودم نرگسم نشسته بود واسم چای آورده بود با هم صحبت میکردیم خنده هاش هنوز تو ذهنمه شلوار پاش بودو بلوزو مقنعه گفت ببخشید من اینطوری راحت نیستم برم لباسامو عوض کنم اینو که گفت دلم یه جوری شد تازه حس کردم که کیرم داره راست میشه. وقتی برگشتیه تاپ سبز خوشگل تنش بود که سینه های کوچولوشو برآمده نشون میداد و شلوارکه سبز که چسب تنش بود کونش بزرگ بودو کسش کاملا از شلوارکش پیدا بود.نفسم بند اومده بود وای از همه مهمتر موهاش بود من از بچگی عاشق دخترایی بودم که موهاشون بلنده موهای مشکیه بلندی داشت که تا نزدیکای کونش اومده بود چشمو ابروی مشکی بزرگش داشت منو افسون میکرد. اومد رد بشه بره روبروم رو مبل بشینه که ناخودآگاه دستشو گرفتم گفتم بیا اینجا پیش من بشین اونم اومد پیشم نشست دیگه داشت قلبم وایمیساد. کمی صحبت کردیم ولی من جرات نمیکردم بهش حتی دست بزنم لپ تاپو برداشت و کمی از عکساشو واسم نشون داد دیگه رونش به رونم میخوردو دستشم به دستم .کیرم داشت میترکید از شق درد. گفتم ببخشید من برم دسشویی بیام پاشدنی فک کنم متوجه شد که کیرم شق شده ولی من طوری بلند شدم رفتم که زیاد تابلو نشه.سریع رفتمو برگشتم.دوباره نشستم پیشش این بار بیشتر بهش نزدیک شدم همینطور که عکسارو نگا میکردیم بهش گفتم واقعا تو زیبایی که گفت مرسی عزیزم. دستم بردم پشتش و شروع کردم با موهاش بازی کردن.و درباره چیزای مختلف حرف میزدیم گفت تو در مورد من چه فکری کردی وقتی منو توخونه داییت دیدی گفتم هیچی به حسن حسودیم شد.گفت واسه چی؟ گفتم یه دوست دختر خوشگل مثل تو داشتو من تو عمرم با هیچ دختری نبودم.که گفت الهی من فدات شم منو بغل کرد بدنش داغ داغ بود همینطور که بغلم کرده بود درگوشش گفتم نرگس جون گفت جونم؟ گفتم دوست دارم.از بغلم کمی جدا شدو به چشام زل زد گفت واقعا؟ گفتم آره عزیزم بعد من نگاهمو از چشماش گرفتمو به لبهاش خیره شدم منظورمو فهمیدو شروع کردیم به خوردن لب همدیگه 5،6دیقه طول کشید بعد که جدا شدیم یه آهی کشید و دیدم اون چشای وحشی درشتش یه حالت خاص خماری داره که داشت منو دیوونه میکرد بی اختیار دوباره رفته سراغ لبش و بازهم ولی وحشیانه تر شروع کردم به خوردن لبش دیگه صدای آهش هم دراومده بودو من برای اولین بار در عمرم داشتم این صدای دلنشینو تجربه میکردم و این صدا بیشتر منو حشری میکرد.گفت بریم تو اتاق اینجا ممکنه دخترم بلند بشه بیاد ببینه.رفتیم تو اتاقو درو از پشت قفل کردو اومد رو تخت نشست پیشم دوباره لب گرفتم ازش و با دستام سینه هاشو بازی میدادم وای چه حالی میداد در همین حال دراز کشیدیم رو تخت و رفتم سراغ خوردن گردنش به گوشش که رسیدم فهمیدم خیلی حساسه صداش بیشتر شده بود دیگه کامل خوابیده بودم روش و کیرم از رو شلوار میخورد به کسش تاپشو درآوردم یه سوتین مشکی تنش بود باورم نمیشد از رو سوتینش شروع کردم به لیش زدن پستوناش که نسبتا کوچیک بود بعد خواستم درش بیارم اولین بارم بود به سختی درش آوردم شروع کردم به خوردن سینه هاش دیگه نمیدونستم دارم چیکار میکنم نرگسم با دستش کیرم گرفته بود بازی میداد گفتم میشه به اونجا دست بزنم نرگس که از سوال احمقانه من جاخورده بود با سر اشاره کرد آره. دستمو از روشلوارکش کشیدم رو کسش چه حس قشنگی بود دوباره امتحان کردم نرگس آه کشید بعد شلوارکشو درآوردم بازم دست کشیدم زبونم گداشتم روش دو 3 بار بالا پایین کردم بعد شرتشم درآوردم داشتم نیگاه میکردم که نرگس گفت چییه آناتومیه؟ بعد خندیدیم دوتایی. دو باره با انگشتم از پایین کشیدم تا بالا نرگس داشت میمرد منم بدتر از اون بازم این کارو کردم اینبار دیگه دستم خیس شد. اصلا متوجه نشدم کی نرگس پیرهن منو درآورده بود فقط شلوار پام بود خواستم کسشو لیس بزنم که نرگس نزاش گفت بخواب من بخورم اینو که گفت دیگه هوش از سرم پرید هرچند دوست داشتم بخورمش و لی دراز کشیدم نرگس شروع کرد به در آوردن شلوارم از روشرت کیرمو گرفت تودستش من بی اختیار آه کشیدم شرتمم درآوردو بلافاصله گفت میدونستی خیلی کیرکلفتی؟گفته نه کوچیکه گفت اندازش متوسطه ولی کلفته. بعد لباشو گذاشت رو کیرمو کلاهکشو برد تو دهنش منو میگی انگار بهترین لحظات عمرمو داشتم تجربه میکردم بعد یواش یواش مقدار بیشتری میبر تو دهنشو شروع کرد به ساک زدن چقد هم حرفه ای ساک میزد بعد از 5،6 دیقه دگ من گفتم بسه الان آبم میاد اونم درآوردو و گفت نه آبتو نیاریا الانبعد اومد روم دراز کشید و شروع کرد به خوردن لبام وای سینه هاش میخورد به سینه هام کیرمم کسشو لمس میکرد موهاشم ریخته بود رو صورتم دیگه داشت آبم میومد. گفتم میخام بکنم گفت ای پسر بد بعد شروع کرد به خوردن گردنو گوشم بعد رفت پایینتر نوک سینه هامو لیس میزد داشت دیوونم میکرد پاشدم خوابوندمش رو تخت و خودم رفتم روش آقا اومدم کیرمو بکنم تو کسش نشد دیدم داره به کس دستی و ناشی بودن من میخنده من فکر میکردم سوراخ کس بالاست نگو پایین پیشه سوراخ کون بوده خلاصه خودش کیرمو گرفت دستشو برد تو وای چه احساسی بود برای اولین بار شروع کردم به تلمبه زدن نرگسم شروع کرد به آه وناله کردن و میگفت بکننننن. تندتر تلمبه میزدمو همزمان از نرگس لب میگرفتم نرگس دستاشو دور کمرم حلقه کرده بود یه دفعه گفت حمید فشار بده و همزمان با من اونم شروع کرد به تلمبه زدن که محکم لبامو گرفت تندتر کرد حرکاتشو منم همزمان با اون آبم اومدو همه رو ریختم تو کسش.چنان سرو صدایی به پا کرده بودیم که بیا و ببین. بازم من یه حرکت ناشیانه کردمو کیرمو بدون هماهنگی کشیدم بیرون آبم ریخت رو تخت آخه من فکر میکردم آبم تو کس میمونه اون شب 2بار دیگه نرگسو کردم و 2سال این کارو ادامه دادم والان 1ساله که رابطمون قطع شده و هربار که یاد اون موقع ها میوفتم حسرت میخورم.نوشته‌ حمید

Date: November 25, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *