من رویا هستم 19 ساله از تهران با قد 166 و اندام لاغر . ولی سینه و باسن گرد بزرگی دارم که تو اندام لاغرم خیلی به چشم میان واسه همین وقتی میرم بیرون خونه خیلی موذب میشم اخه همه مردا فقط دارن به من نگاه میکنن .ماجرایی که میخوام براتون تعریف کنم واسه اولین سکس من از کون هستش که برام هم خیلی خوب بود و هم خیلی سختاین اتفاق پارسال وقتی 18 سالم بود برام افتاد . پدرم زیر زمین خونمونو داد به پسر داییم و برادر دقلوش که تو شیراز زندگی میکردن. اونا تهران دانشگاه قبول شده بودن . امیر پسر داییم کسی بود که ماجرای من باهاش شروع شد.حدود 2 ماه از اومدنشون گذشته بود که من و امیر خیلی با هم صمیمی شدیم تقریبا با هم دوست شده بودیم . امیر پسر خوش هیکل و خیلی شوخی بود . البته خیلی هم چاپلوس بود طوری رفتار میکرد تو خونه که همه دوستش داشتن . بعد چند هفته دیگه کاملا دوست دختر امیر شده بودم . شبا با امیر اس ام اس بازی میکردیمو و تو هر فرستی که دست می یومد مثل بقیه دوستا ما هم می رفتیم تو خط بغل و لب و عشق بازی تا اینکه یه روز که اومدم خونه دیدم کسی خونه نیست رفتم پایین در زیرزمین رو زدم امیر اومد بیرون پرسیدم کجان گفت یکی زنگ زد مامانت رفت به منم گفت نیم ساعته میام حواست به گاز باشه غذا روشه . راستش وقتی داشت امیر اینو میگفت من ناخوداگاه بدنم داغ شد انگار منتظر فرست بود . نمی دونم امیر چی تو چشام دید که دستمو گرفت منو کشید تو اتاق . تو اتاق امیر اومد جلو سریع لبشو گذاشت رو لبم و شروع کرد مالیدن سینه هام خیلی سریع ایکارو میکردیه دستشو برد از پشت رو باسنمو با هاش بازی میکرد منم حرارت بدنم داشت بیشتر میشد . دکمه های مانتوی مدرسه رو سریع باز کرد و دستش رو از روی تاپم کرد داخل و سینه هامو گرفت . نمی دونین چه حالی داشت وقتی انتقال حرارت سینه هامو به دستاش حس میکردم .امیر با حالتی که میدونست خیلی وقت نداره زیاد جلو نمی رفت ولی می خواست همه چیو امتحان کنه . دستشو یه حالتی که انگشتاش به سمت پائین بود گذاشت رو شکمم و آروم رفت پایین . راستش تعجت کردم که چقدر حشری شده بود تو این چند دقیقهدستشو برد زیر شلوارم . الان که میگم خندم میگیره ولی با انگشتاش سعی میکرد شرتمو بلند کنه من دیدم شلوارم تنگه خودم سریع دکمه و زیپشو باز کردم . انگار بهشتو بهش دادی یه لبخند همراه با تشکر بهم زدو شروع کرد به لب گرفتن . با دستش کسمو کامل گرفته بود و فشار میداد . انقدر محکم به سمت بالا فشار میداد که بدنمو تکون میداد .دستشو اورد بیرون و بهم گفت زیاد وقت ندارین ولی میخوام لخت ببینمت . راستش دو دل بودم ولی نمیخواستم حالشو خراب کنم . با کمک امیر مانتو و تاپ و شلوارم و در آوردم . اولین باری بود که جلوی یه پسر لخت می شدم از خجالت سرخ شدم ولی ولی وقتی امیر بدن لختمو لمس میکرد نمی خواستم هیچ وقت تموم بشه . امیر سریع سوتینمو در اورد و شروع کرد به خوردن سینه هام تو دو دقیقه چنان سینه ها مو خورد که کبودشون کرد . امیر جلوم نشست و سرشو نزدیک کسم کرد شروع کر از رو شرت کسمو زبون زدن یهو شرتمو کشید پایینو شروع کرد خوردن کسم . امیر یکی از پاهامو بلند کرد گذاشت رو میز کوچیک تلوزیون و شروع کرد به زبون زدن به کسمزبونشو میکرد تو کسم من بار اولم بود که این تجربه رو داشتم ولی بعد اون دیگه همچین حالی نکردم حدود یک دقیقه بعد بدنم لرزش گرفت و ارضا شدم . انقدر حال کردم که داشتم میخندیدم . امیر پا شد سرپا و یه لب گرفت و گفت حال کردیگفتم فدات بهترین لحظه زندگیم بود .دیگه وقت نداشتیم که یه نگاه پایین انداختم دیدم کیر امیر حسابی داره فشار میاره . دستمو بردم جلو رو شلوارش کیرشو گرفتمامیر طاقت نداشت دیگه دستمو گرفت و کرد تو شلوار راحتیش کیرش کوتاه بود ولی حسابی کلفت بود . امیر سرشو اورد جلو آروم تو گوشم گفت جیگر میخوریش واسم دارم میمیرم . نشستم جلوش و شلوارشو کشیدم پائئین باورم نمی شد دارم این کارو میکنمامیر شورتشو کشید پایین و کیرش به سمت من راست شد کمی هم به چپ انحراف داشت . کیرشو گرفتم دستم و لبامو نزدیک کردمنمی دونستم چجوری شروع کنم . لبامو چسبیدم به نوک کیرش که حسابی بزرگ بود و آروم دهنمو باز کردم . آروم عقب جلو میکردم . وقتی بالا رو نگاه کردم دیدم امیر چشاشو بسته و زیر لب میگه بخور همشو جون . امیر داشت کم کم تکون میخورد و کیرشو فشار میداد تو دهنم . کمی سرعت خوردنم بیشتر شد و با فشار های امیر تقریبا پایان کیرش میرفت تو دهنم حس خوبی داشتمامیر باری بود که کیرو تو بدنم حس میکردم . نمی دونم همه دخترا اینجورین یا من فقط من تسلیم کیرم . چند دقیقه ای گذشته بود که امیر یهو لرزید و دهن منو پر آب کرد . امیر یهو با حالتی خاص بهم گفت ببخشید هواسم نشد ولی من خوشم اومده بود . ابشو قورت دادم . پا شدم کنارش واستادم و بهش لبخند میزدم یهو صدای زنگ اومد تا حالا اونجوری تو زندگی جا نخورده بودم انگار منو برق گرفت . هول شده بودم نمی تونستم شرتمو پام کنم . با صدای امیر به خودم اومدم که میگفت نترس تلفنه …..رنگم مثل گچ شده بود . شروع کردم به سختی لباس پوشیدن انگار دستام خشک شده بودن . هیچوقت ایجوری نترسیده بودم .امیر اومد پیشم و بقلم کرد فقط شرتمو پوشیده بودم . بهم گفت آروم باش مامانت پشت تلفن بود گفت با بابات رفتن مراسم ختم یکی ما نهار بخوریم تا ساعت 4-5 نمیرسن . کمی اروم شده بودم . امیر منو به خودش فشار میداد . لباسمو با کمک امیر پوشیدم رفتیم بالا نهار بخوریم . بعد نهار کاملا اروم بودم و یاد کارهایی که نیم ساعت پیش با امیر کردم میافتادم . امیر هم همین حالو داشت وقتی سفره نهار و جمع کردم امیر اومد تو آشپزخونه از پشت چسبوند به هم . تو گوشم گفت پایه ای دوباره شروع کنیم دیگه وقتم زیاد داریم . گفتم باید برم دوش بگیرم بعد میام صحبت کنیم دربارش ……..تو حموم به امیر فکر میکردم که منتظر منه . همش فکرای شهوتی میومد سراغم . امیر یبار اومد صدام کرد و پرسید چیزی لازم نداشته باشم . منم زود رفتم بیرون ترسیدم امیر بیاد تو حموم .وقتی رفتم بیرون امیر تو پذیرایی منتظر من بود . ازم خواست برم کنارش بشینم . موهام خیس بود . امیر موهامو بو میکرد از این کارش خوشم اومده بود . امیر دستشو انداخت پشتمو منو به خودش چسبوند . تو گوشم میگفت من بازم میخوام .شروع کرد به حالت شیطنت گردنمو بوسیدناینکارش دوباره داشت منو شهوتی میکرد . امیر دست بردار نبود دستشو میکشید لای پام . کم کم شروع کرد به لب گرفتن .امیر تو حشری کردن دخترا وارد بود بعد حدود 10 دقیقه هم سینه هام باز بود و امیر داشت می خوردشون هم دستش تو شلوام بود و داشت با چ چ هام بازی میکرد . امیر شلوارمو در اورد و شرتمو کشید پایین . همیشه فکر میکردم اینکه دختر و پسر رو کاناپه با هم سکس کنن واسه فیلم هاستولی منم داشتم همین کارو میکردم . امیر با ولع خاصی کسم و لیس میزد و زبونشو تا جای که میشد فشار میداد داخل . دوباره بدنم داشت به لرزه می افتاد که علی حس کرد و ادامه نداد و نذاشت من ارضا بشم . علی اومد نشت کنارم و گفت رویا می خوام باهات سکس کنماز جلو که میدونم نمیشه بیا از پشت امتحان کنیم . من که هنوز تو کف ارضا شدن بودم و همیشه دلم میخواست اینکارو شروع کنم تا بتونم با دوست پسرام حسابی حال کنم . قبول کردم ولی میدونتسم امروز قراره گریه زاری کنم نه حال . به امیر گفتم باشه ولی تو رو خدا یه کاری کن اذیت نشمبا امیر رفتیم تو اتاق من و من رو تخت دراز کشیدم در حالی لخت بودم ولی ترس از درد سکس از پشت ولم نمی کرد . امیر لباس ها شو دروارود و با شرت اومد رو تخت کنارم دراز کشید . کیرشو به بدنم فشار میداد . امیر بغلم کرد . این اولین باری بود که لخت تو بدن یه پسر بودمامیر شروع کرد بوسیدن و لیس زندن بدنم . حس خیلی خوبی بود واقعا بهترین حسم بود . یه حس جدید که گرمای بدنمو زیادتر میکرد . من بعد از اون روز حس کردم که تو سکس تسلیم طرف مقابل هستم . دستمو بردم بین خودمو و امیر وکیرشو گرفتم . یه چند دقیقه ای که بازی داده بودم کل دستم چرب بود .امیر به حالت نیم خیز خودشو کشید بالا و نوک کیرشو به لبام نزدیک کرد . امیر بهم گفت وا کن دهنتو گلم . راستش نمیدونستم اینجا قراره چجوری بشه ولی نوک کیرشو بردم تو دهنم . امیر رو من بود و حرکت زیادی نمی تونستم بکنم . کم کم امیر شروع کرد عقب جلو کردن . چون کیرش کوتاه بودواسم سخت نبود و نمی رفت تو گلوم تا نفسم بند بیاد همین باعث شد امیر سرعتشو بیشتر کنه . بعد چند دقیقه امیر از رو من پا شد و منو برگردوند . یه بالش گذاشت زیر شکمم تا باسنم بیاد بالا . امیر کرم رو میز منو برداشت و با انگشتش میکرد تو سواراخ کونم . از اینکارش خوشم میومد و هم قلقلکم میومد . کم کم امیر انگشتشو میکرد تو سوراخم که درد داشت ولی میدنستم این کرد خیلی کمتر از درد کیره . امیر 5 دقیقه ای با انگشتش کونمو بازی داد . بعد کیرشو نزدیک کونم کرد . وقتی کیرشو بین شیار باسنم میکشید کلفتیشو کاملا حس میکردم . امیر نوک کیرشو آروم فشار میداد توامیر تو گوشم میگفت درد داشتی داد بزنن . درد کیرش پایان تنمو گرفته بود ولی امیر به صدای من توجه نمی کرد .بعد چند بار آروم عقب جلو کردن امبر یهو کیرشو تا ته فشار داد داخل . یه لحظه فکرکردم مردم . ولی این تازه اولش بود امیر شروع کرد عقب و جلو کردن .چشمتون روز بد نبینه . اون روز واقعا فهمیدم گائیده شدن یعنی چی . من داشتم گریه زاری میکردم و امیر داشت تلمبه میزد . حدود 10 دقیقه امیر داشت تلمبه میزد که یهو امیر یه فشار محکم داد و تو کونم گرمای زیادی حس کردم . همین گرما کمی حالمو بهتر کرد .حس خوابیدن کیر امیر تو کونم هم خیلی خوب بود .امیر پا شد اومد بغلم کرد و مو بوس میکرد . من حال تکون خوردن نداشتم . امیر با موبایلش یه عکس از سوراخ باز شده کونم گرفت . وقتی دیدم دردم بیشتر شد . یه حس خجالت و کوچیکی بهم دست داده بود . از امیر خواستم بره بیرون . همونجوری رو تخت یه ساعت داشتم گریه زاری میکردم .ولی میدونتستم این میتونه واسه سری های بعد خوب باشه . بعد از اون چند بار دیگه با امیر بودم که براتون تعریف میکنم .نوشته رویا
0 views
Date: November 25, 2018