سلام خاطره ای که میخوام بگم برمیگرده به چند سال پیش زمانی که در یکی از شهرهای استان خراسان دانشجو بودم چون علاوه بر اینکه اولین سکسم بود خیلی هم خنده دار بود معمولا ورودیهای جدید توسط بچه های قدیمی تر شناسایی میشدن و با هم استانیها و همشهریها به صورت گروهی دوست میشدن . منم همون روزهای اول با همشهریهام مرتبط شدم.من توی خوابگاه بودم ولی بچه هایی که باهاشون دوست شده بودم خونه اجاره کرده بودن که بعضی شبها میرفتم پیششون میموندم .توی اکثر وقتها که صحبت میکردیم هر کسی از دختر بازیها و سکسهایی که کرده تعریف میکرد من هم بخاطر اینکه مورد تمسخر قرار نگیرم بعضی وقتها یه دروغهایی سر هم میکردم تا فکر کنن منم خیلی بارم هست.یه روز پنجشنبه عصر با چند تا ازهمین بچه ها رفتیم سینما بعداز تموم شدن فیلم وقتی اومدیم بیرون یکی از بچه ها یه زنی رو توی خیابون دید و گفت که اون رو میشناسم جندس بزار ببینم میتونم راضیش کنم شب ببریمش خونه سینا(اسم دوستم)رفت سمت زنه و ما هم رفتیم به طرف خونه به این امید که سینا بتونه راضیش کنه شب بیاد پیشمون. من خیلی دلهره داشتم که اینا فکر میکنن من خیلی حرفه ایم . نمیدونستم چیکارباید بکنم .بعداز یه نیم ساعتی دیدیم سینا با زنه اومد خونه من حسابی کپ کرده بودم بعداز یه چند دقیقه ای که نشستیم سینا به من گفت چته هومن پکری نکنه بخاطر اینه که طرف چیز زیاد مالی نیست دمغ شدی منم گفتم نه پدر چیزیم نیست . خلاصه زنه رو فرستادن توی یه اتاق و گفتن کی اول میره یکی از بچه ها گفت چون هومن بار اوله که توی این برنامه اومده پیشمون اول بره منم یه حالتی به خودم گرفتم وگفتم من حال نمیکنم نفر اول باشم خلاصه قرعه افتاد به یکی از بچه ها که تهرانی بود و خیلی ادعای کس کردن داشت. مرده رفت داخل منم توی دلم میگفتم خوش بحالش واقعا حرفه ایه. یه ده دقیقه ای گذشت اومد بیرون همه بهش گفتن چطور بود گفت کس تنگی داشت ولی حیف صابون زده بود من مونده بودم صابون زده بود یعنی چی ولی مگه جرات میکردم سوال کنم .بعد یکی دیگه از بچه هارفت اون هم وقتی اومد بیرون همون حرف رو زد و گفت آره منم متوجه شدم صابونی بود بعدش بچه ها پیله کردن که تو باید بری داخل به هر شکلی بود رفتم داخل دیدم زنه لخت خوابیده زیر پتو منم لخت شدم رفتم پیشش دراز کشیدم یک کم به خودم جرأت دادم با سینه هاش ور رفتم و یواش یواش دستم رو بردم روی کسش و باهاش بازی کردم انگشتم رو بردم لای کسش دیدم لیزه پیش خودم گفتم پس صابونی که بچه ها میگفتن همینه یه بادی توی گلوم انداختم و با یه لحنی بهش گفتم چرا صابون زدی؟ زنه یه نگاهی بهم کرد و گفت صابون چیه مگه بار اولته ؟ منم گفتم نه همینجوری گفتم و خلاصه اولین سکسم رو که خیلی هم برام جالب بود رو انجام دادم . حالاهر وقت یاد اون روزمیافتم حسابی خنده ام میگیره که اون بچه هایی که بهشون حسودی میکردم هم خیلی از من توی این کار حرفه ای تر نبودن . (خسته نباشید)نوشته هومن
0 views
Date: November 25, 2018