اولین شیطونی با خواهرم

0 views
0%

رویا هستم ۱۸ سالمه و خواهرم نازنین یک سال از من کوچیکتره داستان برمیگرده به یک هفته پیش که رفته بودیم مهمونی. راستش با خواهرم شوخی های سکسی داریم ولی تا حالا شیطونی نکردیم بریم سر داستان. قرار شد دوشنبه بریم مهمونی خونه یکی از اقوام. مادرم گفت اماده شین باباتون میاد دنبالمون ساعت ۸ راه میوفتیم منم نازیو صدا زدم گفتم اماده شه (با خواهرم تو یه اتاقیم وقتیم میخوایم لباس عوض کنیم جلوی هم عوض میکنیم و اون بین چنتا چک به کون هم میزنیم میخندیم) خلاصه اماده شدیم پدرم اومد و رفتیم به مهمونی. پسرعمه هام هم اونجا بودن و من با یکیشون قبلا رل بودم و یه رازهایی بهش گفته بودم ک داداشش نباید میفهمید شامو که خوردیم نازی گفت پاهام درد میکنه بیا بریم قدم بزنیم منم به مادرم گفتم و با نازی رفتم تو حیاط پشت اینو اون صحبت میکردیم و با گوشیامون ور میرفتیم که یهو دوستم زنگ زد چون زیاد فهش میدیم به هم مجبور شدم برم یه گوشه به نازیم گفتم الان میام وقتی قطع کردم مهرداد (همون رل سابق) اومد بیرون گفت رویا چرا بیرونی گفتم نازی پاهاش درد گرفته اومدیم یه قدمی بزنیم گفت بیاین تو شیرینی بخورین گفتم الان میایم به نازی اشاره دادم بیاد مهردادم پشت ما راه افتاد یهو صدام کرد رویا برگشتم درباره اتفاقات اخیر میگفت گفتم بزار واسه بعد رفتیم تو نشستیم نازی گفت که اینطور، اقا کامیار(داداش مهرداد) در جریان هستن؟؟ گفتم دهنتو ببند گفت چون شما میفرمایین چشم. خلاصه تموم شد و رفتیم خونه، مادر پدرم رفتن اتاقشون خابیدن ماهم رفتیم تو اتاق لباس عوض کنیم. نازی کاملا لخت شد منم لخت شدم فقط یه شرت صورتی نازک پامون بود که اومد کنار تخت بهم گفت دیدی دهن لق نیستم؟ منم دستامو باز کردم اونم پرید بغلم گفتم قربون ابجیم برم همینجوری که خوابیده بودیم گردنمو بوس کرد که دوتامون خندیدیم یهو متوجه شدیم کصامون داره میخوره بهم. چشاش خمار شده بود منم دیدم حالش خرابه اذیتش نکردم و گذاشتم کارشو بکنه. هی کصشو می مالید و انگشت کرد به کصم و ممه هامون میخورد به هم پاشو انداخت لای پام داشت ناله های خفیف میکرد دستشو برد سمت کصش تا شرتشو صاف کنه که به کص دوتامون خورد یه اهی کشیدیم ولی هنوز خجالت میکشیدیم بیشتر پیش بریم در همین حین یهو لرزید و شرتش خیس خیس شد شرت منم خیس کرد بی حال افتاد رو تخت منم بوسش کردم اونم بوسم کرد دیدم نا نداره تکون بخوره فقط نفس نفس میزنه شرت خیسشو اروم کشیدم پایین تا عوضش کنم از خجالت چشاشو وا نمیکرد دیدم لای کصش کثیفه با انگشت لای کصشو تمیز کردم لباساشو تنش کردم و خوابیدیم. این اولین بار بود که تو بغلم ارضا شد و شیطونی داشتیمکامنت هارو میخونم نوشته رویا

Date: April 8, 2019

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *