سلام من بهار لزبین شهوانیم شاید بعضی از شما منو بشناسیدمیخواهم اولین خاطره لزم رو براتون تعریف کنممن لزبین نبوده تا اون زمان که تو زندان توسط یه نفر که نشناختمش چون چشام بسته بود به شکل بدی بهم تجاوز شد از اون زمان از مردها نفرت پیدا کردم البته توی سکستا اینکه به هزار بد بختی از زندان اونهم با وسیقه آزاد شدم خانواده من کرج زندگی میکردن اونموقع من هم رفتم کرج پیش خانواده ام یکهفته گذشت بخاطر موقعیت بدم در کشور با حمایت خانواده قصد فرار از کشور رو داشتمبرای همین به تهران اومدم تا پسر خاله ام که توی این کارها بود کار منو ردیف کنه تا فرار کنم از ایران به ترکیه کامبیز پسر خالم اومد استقبالم ومنو برد خونه خودشون پسر خاله ام یه خونه توی تهرانپار داره وخواهرش هم پیشش زندگی میکنه چون تهران دانشجو است اسم دختر خاله ام لاله است لاله یه دختر زیبارو ومهربونه قد بلند اندام کشیده کمر باریک پوستی سفید چشای بزرگ وخیلی هم سکسی میگرده وتیپ میزنه من که تو زندان اوپن شده بودم از اون زمان به بعد همیشه توی خودم یه احساسی جدید نصبت به قبلا حس میکردم اونم شهوت زیاد ولی از سکس با مرد ها میترسیدم برای همین خود ارضایی میکردم خلاصه منو اقا کامبیز به دنبال کارهای خروج من که ممنوع الخروج بودم شروع به فعالیت کردیم خسته ومانده غروب شده بود کامیز منو بر خونه خودش هم گفت من میروم بیرون شب تا دور وقت نمییام لاله خونه نبود من رفتم داخل خسته افتادم رو کاناپه تلویزیون رو روشن کردم کنترل ماهواره رو ندیدم به دنبالش رفتم طرف رسیور متوجه یه کارت شدم کارت ماهواره بود که گوشه اون از زیر رسیور معلوم بود کارت رو گذاشتم واومدم نشستم روشن کردم به دنبال کانالها گشتم ودیدمشون چند تا کانال سکس بودند یکی از کانالها یه فیلم لز داشت فیلم منو جذب خودش کرد با دقت به حرکات لزبینها توجه میکردم خیلی برام جذاب بود من هم با خودم ور میرفتم حالم خیلی بد بود دوست داشتم یه چیز بره تو ی کسم با دست دیگه حال نمیکردم رفتم توی آشپز خونه یخچال رو باز کردم توی سرد خونه دوتا کوکتل مرغ جدا کردم وآوردم خیلی یخ بود حال میدادکوکتل رو روی چوچولم میمالیدم هم یخ یود هم لیز کسم خیس خیس بودکوکتل رو خیس کردم با آب کسم همینطور که بازی میکردم با کسم یهو کوکتل رو فرو کردم توی کسم وای چی حالی میداد بدنم میلرزید یه حس خلی خوب داشتم خیلی داشتم با خودم حال میکردم نزدیکهای اورگاسمم بود ناگهان صدای در خونه رو شنیدم به سرعت خودمو جمع وجور کردم رسیور رو زدم یه کانال دیگه خودمو زدم به خوابلاله بود با کوله پشتی ولباس کوه چون با دوستان دانشگاهیش رفته بودند کوه یواشکی میدیدمش لاله دید من خسته خوابیدم رفت توی اتاقش چند لحظه بعد یه فرشته اومد بیرون از اتاق وای چی اندامی با یه شرت وسوتین زیبا با یه حوله رو دوششمیتونستم تصور کنم لز با لاله چه حالی میده واقعا زیبا است لاله وهمچنین اندام ورزشیشبا خودم گفتم یهو بیدار شوم تا بتونم کامل ببینم لاله رو زیر چشمی زیاد خوب دیده نمیشودیهو بلند شدم لاله معذرت خواهی کرد وگفت بهار جون بیدار شدی ببخش که سر وصدا کردم من خسته ام میخواهم بروم یه دوش بگیرم من هم گفتم لاله من خیلی خسته ام ولی حالشو ندارم دوش بگیرم لاله گفت عیبی نداره با خودم بیا برویم دوش بگیریم من منتظر این حرفش بودم گفتم بهترین فرسطه برای اینکه اولین لزم رو با لاله تجربه کنمگفتم به یه شرط گفت قبول گفتم تو باید منو بشوری وماساؤم بدی لاله هم قبول کرد لاله رفت توی حمام به من گفت برو لباس بردار وبیامن هم که سر از پا نمیشناختم رفتم توی اتاق یه حوله ولباس زیر برداشتمو رفتم توی حمام وقتی داخل شدم لاله لخت لخت بودموهای بلند وبلوند سینه هایی کوچولوو وپرتقالی .از خودم بگویم براتون من سبزه هستم وبانمک164قفدمه63وزنمه کون بزرگی دارم تعریف نباشه از خودم مثل ابنباتم سینه هام هم سایز 75وسر سینه هام هم قهوی ای پر رنگ شرت وسوتینمو در اوردم وبا لاله دوتایی رفتیم زیر دوشلاله وانرو پر از آب کرده بودمن هم زرنگی کردمو رفتم توی وان وان خونه کامبیز خان دونفره بود به لاله گفتم حالا بیا توی وان وبه قولت عمل کن ولاله هم یه دست شامپو زد واومد توی وان وای چی حالی میداد بدنش رو یکم با بدنم حس میکردم رو در روی هم خوابیدیم لاله شروع کرد شانه های منو ماساژ دادن دستاش که بهم میگرفت داشتم دیوونه میشدمنمیتونستم طاقت بیاورم یواش یواش دستهامو به بدنش رسوندم وگذاشتم روی کمرش دست راستمولاله یجوری نگاهم کرد ولی من کم نیوووردم وهمینطور کهلاله ماساژ میداد من هم با دستم کمرشو میمالیدم شهوتم زده بود بالا به لاله گفتم بلد نیستی بگذار من شمارو ماساژ بدهم سیفون وانو کشیدم تا آب وان خوب کم بشودبه لاله گفتم حالا به پشت بخواب اون هم به پشت خوابید وای چی بچه کونی خوش تراش وسکسینشستم روی کونش وشروع کردم به مالیدن وماساژ کمر لاله گفتم برای اینکه خوب تحریک بشود گردنش رو هم ماساؤ بدم وشروع کردم به ماساز گردن لاله اولش نمیگذاشت ولی یواش یواش اروم شد گفتم لاله مگه پاهات خسته نیست گفت آره گفتم ماساژشون بدم گفت آره همونجوری که بودم به عقب برگشتم وای کون لاله زیر من بود یکم اومدم عقب تر تا خوب بینمش گفتم لاله پاهاتو باز کن باز کرد وای کشس خوشگلش پدیدار شد وشروع کردم به مالیدن لپهای کونش چه صفت بود یواشکی دستمو رو کسش میکشیدم یهو لاله گفت شیطونی نکنومن هم بدون رو در وایستی بهش گفتم حالم بده لاله گفت چته گفتم حشریم یکم جا خورد گفت از دست من چه کاری ساخته است وخندید من هم گفتم لز کنیم بازم خندیدوگفت اخه من بغیر از فیلم های سکس که لز دیدم تابحال لز نکردم باکسی من هم گفتم من هم لز نکردم وهردوی ما خندیدیمگفتم لاله شروع کنیم گفت خوب گفتم بلند شو بلند شد هردومون نشستیم روی لبه وان وشروع کردیم به لب وبوسه گرفتن از هم خیلی آماتور بودیم ولی برای بار اول خیلی خوب بود وهمزمان کسمونرو هم روی لبه وان میمالیدیم آخ واوخ هردوی ما بلند شده بودبهلاله گفتم بخواب کف وا من هم مثل یه گرگ افتادم روشوبا ولع پایان بدنشو میلیسیدم سینه هاش خیلی خوب بود خوردنش منو خیلی شهوتی کرده بودکسمو گذاشتم روی دهن لاله وخودم هم شروع کردم کس لاله رو خوردن ناله هامو زیاد شده بود من میگفتم لاله ولاه هم مینالید وبهار بهار میکرد شروع کردم به انگشت کردن توی کس لاله انگشتهامو برای احتیاط کم میکردم تو کسش لاله گفت تا ته بکن من اوپنم ومن هم گفتم تو هم بکن منم اوپنم وخندیدیم وشروع کردیم به انگشت کردن توی کس هم ومالیدن چوچول همیهو دیدم لاله باسنشو گرفت بالا ویکم خودشو صفت گرفت ولرزید ارگاسم شده بود من هم خیلی شهوتی شده بودم با اشتهای کامل آب کسشو لیس میزدم لاله ولو شده بود کف وان ومن هم که هنوز ارضا نشده بودم لاله دیگه رمقی براش نمونده بود تا بامن لز کنه به ناچار قوطی شامپو رو برداشتم وشروع کردم به فرو کردن داخل کسم اینقدر انجام دادم تا ارگاسم شدم خیلی حال داد به هر دوی ما بعد توی بغل هم خوابیدیم وشروع کردیم به بوسیدن ولب گرفتن لاله هم خیلی خوشش اومده بودوازم تشکر میکرد امیدوارم که لاله هر کجای ایرانه سالم باشه چون دیگه ندیدمش بعد از خروج از ایران ولی این اولین خاطره لز من بودکه براتون تعریف کردم وادامه زندگی من که پر است از این خاطرات سکس ولز رو بعدا براتون تعریف میکنم امیدوارم که استقبال کنیددوست دار همه لزبینهای ایران بهار
0 views
Date: November 25, 2018
tank yooouuuu
عالی بوووود