سلام به همگیمحسن هستم الان 26 سالمه 180 قد دارم و 85 کیلو هستم و شیراز زندگی میکنمداستان از 21 سالگی من شروع شدداستان از اونجا شروع شد که من دانشگاه ازاد یکی از شهرستانها استان فارس قبول شدم.خلاصه رفتیم اونجا و خونه ای کرایه کردیم تو خونه هفت نفر بودیم.هم اتاقی من یه دوست دختر توی همین شهرستان داشت که خیلی همدیگرو دوست داشتن.من سرم تو کار خودم بود و خیلی تو فکر دوست دختر نبودم بیشتر درس میخوندم و ورزش میکردم.تا اینکه هم اتاقی ما شماره منو داده بود به دوست دخترش تا بده به دختر همسایشون به من زنگ بزنه.داشتم از دانشگاه بر میگشم خونه که موبایلم زنگ خورد که شماره غریبه ای بود.جواب دادم صدای یه دختر بود که گفت میخواد با من حرف بزنه.خلاصه حرف زدیم که میگفت از من خوشش اومده.ما هم بی خبر از اینکه شماره منو این هم اتاقی ما داده بود به این دختره.بگذریم با هم دوست شدیم و چیزی هم به دوستم نگفتم البته اون از همه چیز خبر داشت که به روی خودش نمی اورد.3 یا 4 ماه تلفنی صحبت میکردیم .خیلی به من وابسطه شده بود.یادم رفت بگم دختره کلاس دوم دبیرستان بود.توی این مدت خیلی سکس تلفنی داشتیم و اسمش ناهید بود.هنوز ندیده بودمش(البته اون منو دیده بود) تا اینکه از اون دانشگاه انتقالی گرفتم اومدم شیراز .البته با پارتی بازی.دیگه کم کم رابطمون قطع شد .تا اینکه دانشگاه تموم کرد و رفتم سر کار توی یه شرکت معتبر که اکثر اوقات ماموریت میرفتم.24 ساله شده بودم و هنوز سکس نکرده بودم که یه روز موبایلم برداشم و زنگ زدم به دوستم که دوران دانشگاه هم اتاقی من بود و شماره ناهید رو خواستم که تعجب کرد گفت که باشه برات گیر میارم.شمارش رو به من داد .زنگ زدم و باهم صحبت کردیم که میگفت برای چی زنگ زدی منم فیلم بازی کردم و کلی دروغ گفتم تا باز با هم دوست شدیم.البته دیگه الان دانشجو بود و توی یکی از شهرستانهای استان فارس نه شهر خودشون.خلاصه من هم گفتم قراره بیام اونجا ماموریت و کار دارم اون خیلی خوشحال شده بود و گفت بیا میخوام ببینمت رفیتیم اونجا کارم تا ساعت 7 بعد اظهر طول کشید که زنگ زدم بهش گفتم بیا بیرون تا ببینمت قرار گذاشتیم .اومد و برای اولین بار بود که میدیدمش باورم نمیشد خیلی سفید بود.سینه های هم بزرگی داشت.شهرستان کوچکی بود جایی نداشت که بریم گفتم بریم سینما اونم قبول کرد.توی سینما میخواستم بهش دست بزنم خیلی دستام میلرزید.که خودش دستامو گرفت یواش یواش ازم لب گرفت و خیلی حال کردیم اولین بارم بود که لب یه دختر رو میبوسیدم. ساعت نه و نیم شب شده بود تا اینکه می خواست ازم خدا حافظی کنه و من گفتم می خوام اینجا بمونم گفت کجا گفتم خونه شما(با سه تا از دوستاش خونه گرفته بودن )گفت نمیشه .البته از خداش بود ولی داشت برای من ناز میکرد تا اینکه گفت باید اول با دوستام هماهنگ کنم.قبول کرد که من برم خونشون.خلاصه رفتیم خونشون دو تا اتاق داشت که دوستاش توی اون اتاق بودن که اصلا من ندیدمشون.تا رسیدیم من گفتم خستمه و دراز کشیدم یه بیست دقیقه ای تو اتاق خوابم برده بود که ناهید بیدارم کرد گفت بیا شام بخور که من گفتم میل ندارم .خلاصه موقع خواب رسید یه چیزی برای ما رو فرش انداخت گفت اینم جای محسن جونم و خودم هم توی سالن میخوابم (اینجوری گفت که من بهش بگم نه بیا تو اتاق پیش من بخواب)خلاصه کلی ناز کشیدیم تا اومد تو اتاق ولی دور از من خوابید اون منتظر بود که من شروع کنم منم که اولین بارم بود و نمیدونستم چطوری بهش نزذیک بشم تا اینکه گفت محسنی نمی خواد پیش خانمی بخوابه.اینو که گفت کیرم راست شد گفتم چرا عزیزم رفتم تو بغل ناهید جونم و از همدیگه داشتیم لب میگرفتیم شاید 20 دقیقه این وضعیت ادامه داشت تا اینکه گفت لباس ها رو در نمی یاری که گفتم رو چشممم حالا دیگه با یه شرط تو بغل ناهید بودم دستشو گذاشت رو کیرم انگار برق منو گرفته بود کیرم مثل یه استخون شده بود خیلی داشتیم لذت میبردیملباساش رو در اورد .خیلی سینه های بزرگی داشت سینه هاشو گرفتم تو دستم و میمالیدم داشت دیونه میشد و چون دوستاش توی اون اتاق بودن صداش بیرون نمی یومد.سوتینش رو خواستم باز کنم که نتونستم ازم خندید خودش بازش کرد که داشتم دیونه میشدم شروع کردم به خوردن اونم دستش رو کیر شق شده ما بود.که گفت میخواد شرت منو در باره شرتمو که دراورد تعجب کرد چون کیرم هم کلفته و هم دراز (البته خیلی دراز نیست 19 سانته)شروع کرد برام ساک زدن خیلی وارد بود معلوم بود قبلا سکس داشته من دیگه تو اسمونا بودمم که ابم اومد و ریخت رو سینه هاش.بی حال شده بودم که فکر کرد دیگه سکس من توم شده اومد و ازم لب گرفت که دوباره کیرم بلند شد کیرم رو گرفت گذاشت لای پاش که من عق و جلو میکردم پشتش رو به من کرد و گفت بکن که منظورش از عقب بود و من هم یه توف گنده زدم سر کیرم و گذاشتم دم سوراخش بدون مقدمه شاید 15 دقیقه نتونستم بکنم تو کون ناهید که همین شد مقدمه کردن تو کون ناهید خانوم که رو کمر خوابید و من رفتم بین پاهاش سر کیرمو گذاشتم دم سوراخش رفت تو که خیلی خوشش اومد معلوم بود قبلا از عقب داده بوده تا نصفه رفته بود تو کون ناهید خانوم که خواستم عقب و جلو کنم که کیرم در امد و ناهید میگفت عصابم خورد کردی حالا باز نمی تونی بکنی توش که خودش کیرمو گرفت کرد تو کون خودش خیلی داشت حال میداد تا اخر کیرمو میکردم تو کونش اونم حال میکرد که ابم داشت میومد که گفتم چیکار کنم ناهید گفت تا اخر بکن توش برام منم همین کارو کردم و ابمو ریختم تو کون ناهید جونم اونم ارضا شد.بعدش تا صبح لخت تو بغل من خوابید.بعد از این ماجرا طی 1 سال با همدیگه سکس داشتیم یا اون میومد شیراز یا من میرفتم پیش اون دیگه تو سکس خیلی وارد شده بودم که اون در برابر من کم می اورد.که گفت میخواد ازدواج کنه و دیگه نمیتونه با من باشه البته این بهونه بود و یه دوست پسر دیگه برای خودش پیدا کرده بود فکر کنم دیگه سکس من براش تکراری شده بود البته من خیلی دوستش داشتم برام تکراری نبود(دوستاش بهم گفتن که ازدواجش بهانه بوده و هم به روش نیاوردم)نوشته محسن
0 views
Date: November 25, 2018