سلام من چند ساله که عضو سایت داستان سکسی ام ولی چند روز پیش اکانتمو حذف کردم چون بعد چند ماه کلنجار رفتن با خودم تصمیم گرفتم اتفاقی که برام افتاده رو اینجا تعریف کنم واسه همین گفتم اکانتمو حذف کنم با یه اکانت دیگه بیام که کسی نفهمه کی ام ،هیچ دلیلی هم ندارم واسه بازگو کردن این اتفاق خواستم واسه خودم یاداوری بشه که چه حماقتی کردم شایدم واسه بعضیا درس عبرت که به هر کسی اعتماد نکنناصل جریان واسه سال نود هستش ولی از یکم قبلتر تعریف میکنم که واستون قابل درک باشهمن یه دخترم با اندام معمولی و قیافه معمولی ،تا زمانی که مدرسه میرفتم نه با پسری دوست شده بودم نه حتی همکلام بیشترم سرم با درس گرم بود و چون خواهرام درس خون و خوب بودن منم تا وقتی اونا بودن به اونا نگا میکردمو تو فکر دوست پسرو سکس و این حرفا نبودم اصلا اونموقع واسم تابو بود این چیزا …بعد اینکه خواهرام ازدواج کردن و چون رشته ی دبیرستانم نرم افزار بود و کامپیوتر داشتم)میگم کامپیوتر داشتم به این معنی نیست که پولدار بودیم چون رشتم نرم افزار بود مجبور شدن واسم بگیرن( بعد که درسم تموم شد کم کم شروع کردم به رفتن به یاهو مسنجر جوری که اگه هرشب یه سر نمیزدم دیوونه میشدم وای فای هم به این صورت نبود که همه داشته باشن و منم با دایال اپ متصل میشدم چه دردسرایی هم که نداشتیم سر لو رفتن و پول تلفن و رفتن به یاهو و …ولی من هرجور که بود باید میرفتم حتی شده بود وقتایی که مادرم نمیذاشت ، کارای خونرو براش انجام میدادم که بذاره شب وصل شم اینترنت، خلاصه کارم شده بود منتظر شدن تا اینکه بقیه بخوابن و من بتونم برم کابل تلفنو بیارم و وصل شم ، بعضی وقتا هم لحاف میکشیدم رو کامپیوتر تا نور و صداش از اتاق نره بیرون…دیگه کارم شده بود با اینو اون چت کردن و کم کم سکس چتو گاهی وقتا هم سکس تل و خودارضائی ، ولی با هیچکدوم قرار نمیذاشتم چون خیلی واسم امکانش نبود که بخوام با کسی قرار بذارم و به همین چیزا راضی بودم .این جریان تا یکی دو سال ادامه داشت تا اینکه وارد دانشگاه شدم و یکم حساسیتا تو خونه واسه بیرون رفتن کم شد و منم یکم پررو تر شده بودم ولی میگم حتی تا قبل جریان اصلی با هیچ پسری حتی دست هم نداده بودم.و بگم از اصل جریان با یکی تو همین یاهو دوست شده بودم و باهم سکس چت و سکس تل میکردیم تا یکی دو ماه دقیق یادم نیست تا اینکه قرار گذاشتیم خوب یادمه ۹۹۹۰ بود که رفتم مترو صادقیه جایی که قرار داشتیم فکر کنم اصلا اولین بار بود که تنهایی میرفتم تهران اخه ما ساکن کرجیم مرده واسه تهران، انقدم اونموقع خر بودم و ذوق داشتم که برنگشتم بگم حداقل تو بیا کرج .تو ایستگاه صادقیه همو دیدیم همونجا که پایانه اتوبوساس یه پسر معمولی بود با تیپ معمولی ازش خوشم نیومد دستشو اورد جلو و اونجا بود که واسه اولین بار با یکی دست دادم غافل ازینکه قراره چه چیزای دیگه ای سرم بیاد مرده که اسمشم حتی یادم نیست فکر کنم سامان بود یه ماشین گرفت و سوار شدیم گفتم کجا میریم گفت یه جایی میریم دیگه یادمه رفت طرفای جایی که بهش میگفتن پاسگاه چون به راننده گفت پاسگا پیاده میشیم وقتی پیاده شدیم رفت تو یه کوچه و منم دنبالش انقد احمق بودم نمیفهمیدم میخواد منو ببره خونه و چون بار اولم بود قرار میذاشتم اصن روم نمیشد حرف بزنم رسیدیم انتهای یه کوچه گفتم کجا میریم گفت خونمون گفتم یعنی چی من خونه نمیام گفت بیا یه کم میشینیم میریم بحث نکن یکی میبینه زشته منم که همچنان خر نمیفهمیدم دیگه وقتی وارد یه خونه میشی تا نکننت نمیتونی بیرون بیای .رفتم باهاش تو خونه، یه خونه ی کوچیک با وسایلای معمولی که نشون میداد وضع مالی خوبی هم ندارن. اون رفت نشست رو مبل منم سرپا وایساده بودم هی میگفتم بریم دیگه میگفت وایسا یه چایی بخوریم بد، بیا توهم بشین نشستم شروع کرد بوس کردنم گفتم من چایی نمیخوام بریم گفت حداقل بیا یکم بخورش پشت تلفن که خوب ادا در میاوردی گفتم یعنی چی اون پشت گوشی بود گفتی بیام خونه یه لحظه اومدم پاشو بریم دیگه، گفت یکم بمالش بعد میریم شلوارشو داد پایین ، منم واسه اینکه فکر میکردم اگه این کارو بکنم بعدش بی خیال میشه و میتونم برم شروع کردم مالیدن کیرش بعد چند لحظه پاشدم گفتم بریم گفت باشه میریم حالا منم که مثل سگ ترسیده بودم هی راه میرفتم تو خونه بلکه پاشه بریم دیدم انگار نه انگار یه لحظه کیفمو ورداشتم رفتم طرف در که برم بیرون زود فهمیدو نذاشت همونجا هم یدونه زد تو صورتم درم قفل کردگفتم چرا میزنی گفت الکی نیاوردمت اینجا که حالا بذارم بری تا نکنمت جایی نمیری اگرم بهم ندی تا شب همینجایی مامانمم حالا حالا ها خونه نمیاد.اومد طرفم نذاشتم بوسم کنه یدونه دیگه زد تو صورتم خوابوندم زمین نشست رو شکمم گفت جنده لاشی تو اگه جنده لاشی نبودی با من سکس تل نمیکردی، شایدم راست میگفت مشکل از خودم بود اگه واقعا نمیخواستم کسی اینجوری باهام رفتار کنه گوه خوردم که رفتم تو این خطا …خلاصه یکم دیگه کتکم زد و منم جلو صورتمو گرفته بودم و گریه زاری میکردم بلند شد گفت الکی گریه زاری نکن وگرنه نه میذارم بری هم اینکه زنگ میزنم دوستمم بیاد اون دیگه مثل من نیست.منه احمق منه خر منه خراب هم واسه اینکه دیگه کتکم نزنه هم واسه اینکه داشت دیر میشد وترس اینکه نکنه دیر برسم خونه دیگه چیزی نگفتم و هم اینکه پردم حلقوی بود یا چه میدونم شایدم خودم موقع خود ارضایی زده بودم ولی بهرحال چون میدونستم پرده ندارم دیگه مقاومت نکردم.گفت ۶۹ شیم و کیرشو کرد تو دهنم اونم شروع کرد خوردن کسم یکم که گذشت گفت تو که پرده نداری گفتم دارم حلقوی ام ، اخه واقعا تا اون لحظه نمیدوستم سر پردم چی اومده به اونم هرچی میگفتم باور نمیکرد که ،خلاصه بلند شد منو گذاشت رو مبل و کیرشو رو حساب اینکه حلقوی ام تا نصفه میکرد تو کسم و در میاورد تا اینکه ابش اومد بعد بلند شدیم منو گذاشت مترو صادقیه و رفت اصلا هم به روش نیاورد چی شده.اونشب ۹ رسیدم خونه تا چند روز که کارم شده بود گریه زاری تو دانشگاه و خونه ، بعد چند روزم زنگ زد گفت باید بازم بیای پیشم وگرنه زنگ میزنم خونتون شماره خونمونو داشت، یا اینکه واسم ۵۰ تومن پول بریز.منم که نداشتم چند روزم اینجوری اذیتم کرد تا اینکه از یکی پول قرض کردم واسش فرستادم …فک کن هم کس بدی هم پول . بیشتر خودمو سرزنش میکنم که چرا همچین گهی خوردم چرا با پسرا سکس تل میکردم من که سکس نمیخواستم.ولی بعدش با خودم میگفتم درسته سکس تل میکردمو این چیزا ولی اون موقع با اون ادم تو اون شرایط واقعا سکس نمیخواستم .من ادم معتقدی نبودم و نیستم سکس هم عیب نمیدونستم ولی تو اون سن و با اون شخص واقعا دلم نمیخواست وتا دو سال بعدش با کسی هم نبودم تا اینکه با یکی دوست شدم و بعد چند ماه باهاش سکس کردم اون بدبختم با اینکه بهش گفته بودم حلقوی ام همیشه فکر میکرد اون پردمو زده .هنوزم که یادش میفتم کلی اذیت میشم که چرا منه بدبخت باید اولین سکس زندگیم زوری باشه چرا باید سر منی که دوست نداشتم با هرکسی سکس کنم و از روی سادگی رفتم خونه ی یه پسر همچین بلایی سرم بیاد..چرا هیچکسو نداشتم که بهش بگم بره یه بلایی سرش بیاره چرا پرده نداشتم که بتونم برم شکایت کنم چرا بلایی سر خودم نیاوردم چرا ادرس خونشو و مشخصاتشو نگه نداشتم که بعدا انتقام بگیرم چرا منی که اینهمه تو فضای مجازی بودم و از تجاوز کلی داستان خونده بودم بازم بی عقلی کردم و با پای خودم رفتم اونجا …همیشه از خدا خواستم و میخوام که اون حیوون روز خوش نبینه و یه روز با چشمای خودم فلاکت و بدبختیشو ببینماز کسایی که این داستانو خوندن معذرت میخوام اگه روون ننوشتم و یا داستان به قول بچه های سایت سکسی نبود مرسی از وقتی که گذاشتین و اینکه هرچی دوست دارین بگین فحش انتقاد پیشنهاد موفق باشیدنوشته Siisii
0 views
Date: January 25, 2020