باسلام بهمه دوستان مهردادهستم و۲۰سالمه ماجرایی روکه میخوام براتون بگم ۷سال پیش اتفاق افتادوچنان رومن اثربدگذاشت که باگذشت سالهاهنوزهم پاک نشده ولی لطفأبعدازمطالعه بفرماییداگه جامن بودیدچه واکنشی نشون میدادین؟ودیگه اینکه من زیاداهل اینترنت نیستم وخیلی تصادفی باسایت شماآشناشدم وچون تاحالابراکسی نگفته بودم باخودم گفتم حداقل اینه دردودلی کردم وکمی سبک میشم بدون کم وکاست هم براتون مینویسم شرمنده وقت عزیزتونوصرف مطالعه سرگذشت این حقیرمیکنینمن اولین بچه یه خونواده ۵ نفره هستم که پدرم ۲۶ سال ازمادرم بزرگتره ویه شهردیگه کارمیکنه وهمین دومسئله برامامانم که علیرغم اینکه فوق العاده کوتاه قده ولی زیباو خوش اندامه دردسرکه چه عرض کنم فاجعه شده بودواززمانی که یادمه هرکی به مادرم میرسیدچون پدرم پیربودوسالی یکباراونم خیلی کوتاه بهمون سرمیزدپیش خودش فکرمیکردالان مادرم توکف وفقط کافیه بمامانم برسونن که اهلشن اونوقت مادرم منتشونم میکشه براهمین هم ازپسر۱۴ ساله تاپیرمرده ۸۰ ساله ازفامیل ودوست وهمسایه تاغریبه راست کرده بودن برامامانموچون مامانمم الحق خانم باشخصیت ونجیبی بودسوهان روحش بودن وروزی نبودکه مادرم چندتامتلک وانگولگ وانگشت ونوش جان نکنه ووقتی هم به بابایه دیوس وبی غیرتم هم میگفت به علت اینکه آدم ترسووبی دل وجرأت بودومیترسیدباهاش گلاویزبشن مادر بی دفاعموکه چون یتیمووبیکس بودبزوروادارش کرده بودن باهاش ازدواج کنه روبه همین بهانه متهم به خیانت میکردوحسابی کتکش میزدوبعدش هم کمی ژست پشیمونی میگرفت وشروع به نصیحت میکردتااینکه خونمونوعوض کردیموبه محله جدیدرفتیم ودیگه یواش یواش شرایطمون عادی شدیه همسایه هم داشتیم که خیلی زودباهاشون صمیمی شدیم ومادرم به چشم پدرومادرش به اونانگاه میکردولی من متوجه شده بودم که آقای خونه وازدوستام شنیدم کریم آقابشدت هیزوچشم چرانه ولی روم نشدبه مادرم بگم وسعی کردم جلوی رفتنشوبگیرمتابستنون برادروخواهرکوچیکم رفتن خونه آشناهاتوروستاولی من چون کلاس داشتم بامامانم نرفتیم اونروزمعلم نداشتیمووتعطیل کردیم وچون خانم کریم آقامیخواست آبلیموبگیره ومامانم براکمک اونجابودرفتم اونجاوچون درنیمه بازبوددیگه درنزدم ورفتم روبارکنشون چون نسبتأخنک تربودکسی هم منوندیدهمزمان خانم کریم آقاهم براخریدرفت بیرون وازمامان خواست تامیادحیاطو جاروکنه اونم شروع کردولی تاخم شددامنش کمی بالارفت ودیدم پاهاش لخته وشلوارنپوشیده چنددقیقه بعدم کریم آقااومدومامانم به جاروزدنش ادامه دادتاپای مامانمودیدآرودروبستوقفلشوزدواومدودریک چشم بهم زدن مامانموبغل کردوخوابوندش وبازحمت زیالختش کردوفقط یه شرت پای مادرم که بشدت تقلامیکردنزاره اون باهاش کاری کنه بودکریم آقاشرتشم پاره کردومن برااولین بارمامانموکه دیگه تقلاهاش به التماس تبدیل شده بودوبرهنه ومادرزادمیدیدم الحق بدن خوبی داشت وفقط موهای زیرشکمش خیلی بلندبودطوری که چیزش بااینکه قلمبه زده بودپیدانبودوحشتناک کیرکریم آقاکه سیاه وبدفرم وکلفت بودوبزورکردش تواونجای مادرم ونزدیک نیم ساعت وحشیانه مامانموکه دیگه کاملأ خودشو دراختیارش گذاشته بودمیکردتاآبش اومدو کیرنیمه شقشو که ازلای پامامانم دراورهمینطورآب منی ازش میریخت این تنهاسکس نامشروع مادرم بودنوشته مهرداد
0 views
Date: November 25, 2018