برادر چشم چرون (۱)

0 views
0%

سلام ، همه میدونین وقتی یه دختر طلاق میگیره وبر میگرده خونه باباش اولش همه دلگرمی بهت میدن ولی بعد از مدتی همه به یه چشم دیه بهت نگاه میکنن،زنهای دروهمسایه ها سریع میخوان پسرای ترشیدشون که ده و بیست سال بزرگتر از تو هستن بندازن بهت چون دیگه بیوه ای و دست دوم ، مردای پیرو جوون محل دوست و اشنا هم که فکر میکنند دیگه راحت وا شده و دیگه جنده لاشی ای هرکی میخواد برات یه کاری بکنه تا بهت نزدیک بشن و بکننت همه اینها یطرف اینکه من بار دوممه طلاق میگیرم یه طرف دیگه ، همه دنبال اینن که من یجوری بهشون راه بدم از همه بدتر اینه که از طلاق دومم داداشمم چشم چرونتر شده خودش به عناوین مختلف میماله به من بغلم میکنه برام هدیه میخره و چند وقته که فهمیدم که از پنجره حموم منو دید میزنه ،خلاصه وقتی داداشت دنبال کردنته فکر کن غریبه ها چی فکر میکنند ، بلخره تصمیم گرفتم که مچ برادرم رو بگیرم ، یه مدت سعی کردم بیشتر باهاش بازی کنم فکر کردم یواش یواش بهش راه بدم ، وقتی پا میشدم ویا مینشستم لای پام رو بیشتر باز میکردم میدونستم که اون نگاه میکنه وقتی کسی خونه نبود لباسهای نازک تر و باز تر میپوشیدم سینه هام رو بیشتر نشون میدادم میدیدم که چشاش داره در میاد، یه روز که تو حموم بودم دیدم که داره منو یواشکی نگاه میکنه منم پایان تنمو کفی کردم پستنامو مالیدم هی لای پام دست کشیدم و بلخره خوابیدم رو زمین حموم لای پام رو باز کردم و رو کسم کف ریختم چشام رو بستم و شروع به دست کشیدن تنم کردم راستش خودمم دیگه حشری شده بودم حس میکردم که ابم داره میاد راستش خودمو گذاشتم جای برادرم که اگه منم پسر بودمو خواهرم بیوه تو خونه بود شاید فکر کردنش تو مغزه منم بود ، ولی با این حال میدونستم دارم خواهرشو میگام خلاصه خودمو شستم با حوله کوتاه حموم و رفتم بیرون تنم خیلی خشک نکردم قطره های اب هنوز رو تنم بود و گرما و بوی حموم از رو تنم پخش میشد، رفتم پیش برادرم دیدم داره پر پر میزنه بهش گفتم چی چیزی شده چرا اینقدر سرخ شدی حالت خوب نیست ،زیر چشمی دیدم کیرش تو شلوارش راست شده ، خلاصه حس کردم که تقصیر منم هست ، بهش گفتم بیا تو اطاقم میتونی پایه تختمو سفت کنی؟ و رفتم تو اطاقم بعد چند لحظه اونم امد که گفت بالا یا پائین گفتم نمیخواد ولش کن بعد حولم رو انداختم و لخت واستادم جلوش یهو شوکه شد بهش گفتم چی میدونم که دردت چیه خشکش زده بود با چشاش داشت پستونام رو میخورد گفتم معطل چی هستی فکر کردی نمیدونم که منو همیشه از پنجره حموم دید میزدی بیا الان همش مال تو بهم نشون بده که چقدر قدرشونو میدونی اینارو گفتم خوابیدم رو تخت خودمم از خود بیخود شده بودم ابم داشت میومد وکسم خیس اب شده بود ، دوست داشتم حسابی ترتیبم رو بده دوباره کیرش داشت راست میشد که امد کنارم و شروع رد به تنم دست کشیدن هنوز باورش نمیشد که بهش گفتم مردشی یا نه که انگار بهش بر خورد و پستونامو گرفت تو دستش و شروع به مک زدن کرد بهش گفتم من خواهرتم ولی میخوام منو بگایی بهم رحم نکنی الان وقتشه انگار بهش نیرو داده باشم داشت محوله میکرد با دست داشت همه تنم رو میمالید من حسابی حشری شده بودم دستش رو گرفتم گذاشتم رو کسم داشت منو یخورد بولیزشو در اوردم و خودش شلوارشو صورتش رو کشید پایین کیرش مثل فنر پرید بیرون داشت اب ازش میومد کیرشو گرفتم تو مشتم گفتم حیف نیست کس خواهرت رو غریبه ها بکنند ،کیرش رو فشار دادم دستم حسابی لزج شده بود یکم با تخماش بازی کردم و لای پام رو براش وا کردم بهش گفتم که هر کاری میخوای باهاش بکن کیرشو گذاشت لای پام لای شکاف کسم شروع به بالا پایین کردن شروع کرد به لب گرفتن و گفت میخوام همچین بکنمت که صدای ارودت صد تا خونه اونورتر بره دیگه حسابی حشری شده بودم تو دلم گفتم بکن توش لعنتی عذابم نده تا حالا اینقدر کسم خیس نشده بود تا بلخره نوکش رو کردتو کسم داشتم لذت مبردم چوچولم داشت کیف میکرد داشت تنم رو میخورد پستونامو گاز گاز میکرد نوک پستونم رو لیس میزد گفتم گازشون بگیره اونم شروع به گاز زدن کرد یه درد لذت بخش کیرشو بلخره تا دسته کرد تو کسم خیلی وقت بودکه کسی منو نکرده بود شروع کرد به تلمبه زدن و با چشام بهش نشون دادم که سفت تر بکنه کیرش خوب کلفت بود با دو تا دستاش لای پاهام رو وا کرده بود و داشت حسابی میکرد خیس عرق شده بود بهش گفتم سفت تر بکنه دوست داشتم که دردم بگیره تا بلخره ابش امد همه رو پاشید رو شکم و پستونام وشروع کرد صورتش رو به کسم مالوندن و کسم رو لیس میزد دنباله دارد نوشته فرح

Date: November 26, 2019

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *