بعدازظهر خفن

0 views
0%

اسم من آرمان و 19 سالمه از خصوصيات اخلاقی من يکيش اينه که خيلی خشکم و تا حالا با 2 تا دختر بيشتر نتونستم دوست بشم حالا از شانس بد ما يکيش خيلی ترسو و يکی ديگش هم خيلی کمرو. خوب حالا داستانی که ميخوام براتون تعريف کنم مربوط ميشه به سکس من با اون دوست ترسو من اين ماجرا تقريباً برميگرده به 3 ماه پيش که تابستون بود و طبق معمول شب ها تا 4 صبح يا شايد هم تا خود صبح چت ميکردم و بعدش هم ميخوابيدم. يه روز که ساعت 2 بعد از ظهر بيدار شدم ديدم که کسی خونه نيست و ناهارو برام گذاشتن و گورشونو گم کردن سريع از موقعيت استفاده کردم و جنگی زنگ زدم به دوست دخترم بش گفتم بلند کن بيا اينجا خونه خاليه طبق معمول راضی کردنش يه 1 ساعتی طول کشيد آخه همونطور که گفتم خيلی ترسو هست و هی ميگفت که ميترسم خونتون پر بشه و از اين کس شعرا. اومد که بياد خونمون ديدم هی گوز دم در خونمون تموم همسايه ها کپ کردن از قرار معلوم تموم همسايه ها هم ميدونستن که فقط من خونه هستم و اگه ميديدن که اين يارو مياد خونه ما و ديگه نمياد بيرون گزارش ميدادن و پدر منو در ميآوردن. خلاصه يه نيم ساعتی هم اينجا معطل شدم تا اونا هم فلنگ رو بستن بعد که امد تو سريع تيرش کردم تو اتاق و در رو بستم چون که احتمال ميدادم پشيمون بشه و بخواد برگرده خودم هم مشغول سورسات مشروب شدم همه چی که رديف شد دروباز کردم که بش بگم بياد کمکم بندوبساط رو بياره توکه ديدم به به خانم زده کانال سکسی و داره با دودول خودش از رو شلوار بازی ميکنه تا منو ديد خودشو جمع کرد منم بهش گفتم راحت باش الان بايد با مال من هم بازی کنی و البته بخوريش هم اخماشو کرد تو هم. ولی بهش اهميتی ندادم. خلاصه به زور تونستم يه 3 پيک مشروب هم بهش بدم از اونجايی که زياد اين کاره نبود خيلی زود گوزه گوز شد منم ديگه همه چيرو زدم کنار و دست به کار شدم. چون خيلی وقت بود سکس نداشته بودم ميخواستم داغ دلمو سرش خالی کنم ….تو همون حالت گيجی اروم تموم لباساشو در اوردم و سر انگشتامو خيس کردم و اروم با سوراخ کونش بازی کردم تا خوب امادش کنمتو همون حالت يه ناله های کوتاه هم ميکرد اما از روی درد نبود چون داشت حال ميکرد بعد با یه بدبختی راضیش کردم که برام ساک بزنه یکم که کیرمو لیسید زدمش کنار و ديگه بيشتر از اين لفتش ندادم و دمر خوابوندمش و سر کيرمو اروم کردم تو سوراخش. اولش مقاومت کرد اما کم کم که شل شد تا ته کيرمو فرستادم تو و کم کم شروع کردم به تلمبه زدن. بعد 5 دقيقه پوزيشن رو عوض کردم و من روباز خوابيدم و اون نشست رو کيرم و بالا پايين ميشدبعد همين طور که بالا پايين ميشد سينه هاش هم تکون ميخوردن و خيلی حال ميکردم. ديدم سرعتشو زياد کرد من هم همزمان خودمو تا يه حدی بالا پايين ميکردم که ديدم بدنش لرزيد و بی حال افتاد روم گفتم پاشو بينيم هنوز من دارم گفت پدر بيخيال گفتم بی خيار که سالاد حال نميده. بعد چهار دست و پا نشوندمش و بش گفتم که کونشو فچ کنه يه 5 دقيقه هم اينجوری کردمش و آخرش ديگه با پایان شدت ابمو تو کونش خالی کردمديگه نآی تکون خوردن نداشتم بعد چند دقيقه به خودم اومدم و خودمو جمع جور کردم و سريع فرستادمش که بره خونشون در کل برا يه حال بعد از مدت ها بدک نبود. اميدوارم شما از جور دوست دختر ها نصيبتون اشه البته نه از نوع ترسو يا کمرو

Date: November 25, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *