من اسمم ماریه و متاهلم قدو هیکل ریزه میزه ای داره و این داستان برای دوسال پیشه اول بگم که من اولین داستانمه و نزدیک 3 ساله میخونم شهوانیومن 4 سال پیش با … اشنا شدم و حالا بماند چجوری شد که سکسمون شروع شد ولی میخوام از اولین سکسمون بعد دوسال قهر و جدایی بگم بعد 6 ماه چت که همیشه سکسی بود یکبار بعد کلی اصرار من بر دیدنش و سکس چون هیچوقت اهل دور دور نیس من میدونستم اینطوری میشه بینمش . یکبار قبول کرد من رفتم کلی تروتمیز کردم و خوشگل کردم تا زنگید رفتم محل قرار همیشگی من پلاکشو حفظ بودم و رفتم ندیدمش ی 206 پارک بود رفتم جلو خودش بود استرس داشتم همیشه پیام میداد یا میدیدمش هیجان داشتم عشقم بهش اونقدر بود که از خط قرمزام رد شده بودم و برام مهم نبود فقط دیدنش و باهاش بودنو خوشحالیش مهم بود وقتی سوار شدم مث همیشه با خنده و خوشحالی تحویلم گرفت دست دادیم و همش میپرسید خوبی و همش نگاهم میکرد واقعا توجهش خیلی برام ارزش داشت همین کاراش عاشقم کرده بود حالا بماند تورا رسیدیم خوش ی خونه مجردی کلی شیک و دنج و با کلی وسایل انتیک و خوش چین ولی ی چیزی فرق کرده بود از اخرین باری که اومده بودم اینجا یه عالمه عکس دونفره بود با همون دختری که اخرین بار گفته بود مگه هرکی ریش داره….بروش نیاوردم شبمون برام مهمتر بود برام مهم بود ناراحتش نکنمرفت تو اشپزخونه و کلی خرت و پرت آورد مث همیشه چید روم میز منم لباس هامو عوض کرده بودمو نشسته بودم رو کاناپه اومد ی اهنگ گزاشت و میدونست اهل مشزئب نیستم برای من ابمیوه اورده بود و کلی حرف زدیم دراز کشید کنارم هیکلش ریز میزس جا شدیم بزور یکم بغلش خوابیدم و رفتم بالا برای لب دلم میخواست ارضاش کنم میدونستم فوقوالعاده حشریه ولی برای احترام ب من صبر میکرد تا من بخوام میدونست بخواطر اون اینجام میدونست بخاطر عشق زیادم اونجام و بخاطر همین اذیتم نمیکرد که هیچ خیلی رعایتمو میکرد لب گرفتیم و ی نیم ساعت همینطور گذشت گفتم لباسامو دربیارم ؟ گفت نه کلافه شده بودم دلم میخواست زودتر به هدفش برسونمشش ولی خیلی داشت طولش میداد نمیدونم چرا و نمیدونم چرا انقدر خود دار شده بود لباسمو بلاخره دراورد باز لباس زیر و شلوار پام بود من شرو کردم لخت کردنش و بدنشو دست کشیدن راستی بگم من ماساز بلدم دوره دیدم دیدم تغییر کرده گفتم بدنسازی میری گفت آره گفتم سینه دراوردی باورش نمیشد که فهمیدم از اینک هی ادا عاشقارو دربیارم خوشش نمیاد بخاطر همین هیچی نگفتم و لبخند زدم همچنان زیر بود و من روش لباسامو بلاخره دراورد البته برای دراوردن لباس یکم جابجا شدیم و اومد روم و لب و سینه هامو خورد نمیدونم چرا نمیکردم خیلی خیلی دلم میخواست حسش کنم درسته من ارضا نمیشم باهاش فقط بخاطر دلش میگم شدم و حتی تو حسم نمیرم چون دلم میخواد با هوشیاری لحظاتو یادم بسپارم میدونم دیگ حالا حالاها نمیبینمش دید هی وول میخورم تا کسمو بچسبونم به کیرش اونم طاقتش تموم شد و کرد تو کسم با نگاهش بهم میخندید خوابید روم و سرشو گزاشت رو دوشمو کیرش بدون دست فرستاد تو کسم یهو اشک درومد اصلا دست خودم نبود نزاشتم بفهمه یهو فهمید نگام کرد ایستاد از حرکت لبخند زدم بغلم کرد و گفتم خیلی خیلی خیلی دلم برات تنگ شده بود گفت منم عزیزم خواستم پاک کنم اشکامو گفت نه خودم دستمال برداشت از رو میز کنارمون وخیلی اروم اشکامو پاک کرد خواستم بگم اشکم درومده ارایشم چشامو میسوزونه برم بشورم برداشت کرد میخوام اشکامو توجیح کنم چون از اینکارا زیاد خوشش نمیومد گفت پس لطفا کل صورتتو بشور میدونی که از ارایش خوشم نمیاد تا من برم اونم رفت کاندوم اورد کشید رو کیرش اومدم دوباره عشق بازی و لب و …. کلا لباش از لبام جدا نمیشد برعکش مردم اصلا لب نمیدادیم بهم بازم بدون دست کیرشو فرستاد تو کسمو بعد سریع دراورد گفت درد که نداری گفتم نه گفت جون من گفتم اره پدر ( آخه من خیلی خیلی خیلی تنگم پردم ارتجاعیه و قبلا که پیشش میومدم عفونت داستم و خیلی درد میکشیدم ولی خب تنگ تر شده بود و میدونست درد دارم بخاطر این نگران بود ) همیشه قدرت کنترل بالایی روی سکسش داشت همیشه اگر من رو بودم میگفت تکون نخور و کنترل میکرد انبارم شاید ی رب سکسمون طول کشید میگم به اوج نمیرسیدم که اه و ناله کنم ولی اینو میگفتم بخاطر جونم جونم گفتناش که بهم جون میداد همیشه یعنی دوسال پیش که باهم بودیم بعد سکس میگفت تا کی بامنی میگفتم تا فلان موقع میگفت نه تا نزار که داری حد و مرز میزاری حتی اگر میگفتم تا اون دنیا دوستیمون تا نداره یا میگفت کست مال کیه میگفتم تو منتظر بودم بگه ولی نگفت اونشب پیشش خوابیدم و چهاربار دیگه کردیم یه چیزی که همیشه این دوسال ارزو داشتم برم خونش ببینم و دیدمم بگم ی اینه تو اتاقش بود که یکی با خط لب نوشته بود دوستت دارم و امضا کرده بود گفت 3 ساله نگه داشتم دوست دخترش قبل جدایی نوشته بود منم اولین شب بالای ی اینه دیگه تو اتاقش یه قلب کشیده بودم همیشه دوست داشتم عشقشو فراموش کنه و اونو پاک کنه و قلب من باشه که ایندفعه رفتم اون نوشته نبود و پاک کرده بود ولی قلب من بود سکسای زیادی داشتیم و هرکدوم رمانتیک تر از بعدی بازم تعریف میکنم.نوشته mary4127
0 views
Date: January 9, 2019