بهترين كادوی تولدم

0 views
0%

داستان سكسي كه ميخوام واستون بگم مربوط ميشه به پارسال تابستون كه با يه سكس رويايي با فائزه داشتم. الان يه هفته اي ميشه كه با اين سايت آشنا شدم.ديدم همه دوستان خاطراتشونو تعريف ميكنند ما هم گفتيم يه خاطره واستون بگيم اما بر خلاف خيليا كه خيلي خاليهاشون تخيليه اين داستان واقعيه . متاسفانه تو اين سايت ديدم كه بعضي ها داستانشون در مورد سكس با خواهر و مادر و ديگر محارمشونه كه من واقعا خودم وقتي ميخوندم شرمم ميومد. تو يه كلمه بهتون بگم سكس با خواهر و مادر تو خوابمم شرم آوره. اميدوارم اينقدر فرهنگتون پيشرفت كنه كه كه ديگه اين مسائل واستون عادي بشه و بتونيد يه سكس توپ داشته باشين ولي نه با خواهر و مادر و پدر و خاله و خاله و…خب بگذزيم بريم سراغ داستان بزارين اول خودمو معرفي كنم . آرش 19 سالمه ساكن تهرانپارس . ماجراي سكس من با فائزه از تو وبلاگ شروع شد بر خلاف بعضيا كه يا شماره ميدن يا تو چت و جاهاي ديگه با دوستاشون آشنا ميشن .من يه دو سالي ميشه كه وبلاگ داشتم . توي سايتهاي بروز شده دنبال وبلاگايي بودم كه صاحبش دختر باشه. خلاصه بعد ماه ها تو يه وب m گذاشتم( مثل خيلياي ديگه) كه به وب من هم يه سر بزن .تو وب با فائزه يا در واقع صاحب اون وبلاگ كه 18 سالش بود و ساكن تهران بود آشنا شدم.در حقيقت من دنبال دخترايي بودم كه هم همشهري خودم باشند . هم نه خيلي بچه باشند نه خيلي بزرگ. فائزه هم اين چنين خصوصياتي داشت . توي چند روز شروع كردم به پيامهاي عاشقونه تو وبش و از اين كس شرات. بعد چند روز آيديمو بهش دادم بعد ديگه زياد به وب كار نداشتيم و مدام با هم از طريق چت در رابطه بوديم. و از قبل به هم صميمي تر شده بوديم توي چت هم همش بهش ميگفتم دوست دارم و اونم اين كلمه رو تكرار ميكرد. شمارمو دادم و ديگه زياد به وب كار نداشتيم. اين باري كه با هم چت كرديم بهش گفتم ميخوام ببينمت اونم گفت اول تو خودتو نشون بده. با وب كم خودمو نشون دادم و دو سه تا از عكسامو واسش ارسال كردم . اونم تو چت اون گوشه عكسشو نشون داد گرچه زياد معلوم نبود اما تقريبا چهره زيباش معلوم بود. هر شب به هم اس ميداديم وبعد مدتا تو چت عكساشو واسم ارسال كرد. اندام مناسبي داشت قد و وزنش هم اندازه خودم بود و صورتش هم خيلي زيبا بود . يه بار بهش گفتم فائزه ميشه يه بار با هم بيرون؟ گفت نميدوم بعدا بهت خبر ميدم كي بريم بيرون . بعد يه دو هفته گفت آرش فردا بريم بيرون . قرارمونو توي پارك ساعت 6 گذاشتيم . فردای اون روز اومد . ديدم يكي از پشت صدام ميكنه آرش ؟ رومو برگردوندم ديدم فائزست حالا ديگه واقعا زيباي چهره و اندامش از نزديك كه آرايش هم كرده بود مشخص بود . دست دادم و سلام كردم . حدود يه ساعت تو پارك بوديم و بعد رفتيم سينما بعد بازار يه كمم به زور واسش خرج كردم . اومدم خونه تو فكرش بوم . (توي فكر سكس) ولي اون از رفتاراش معلوم بود كه خيلي دوست داره ما با هم ازدواج كنيم راستش بدشم نميومد كه با هم سكس داشته باشيم.منم دلم همينا رو ميخواست ولي بيشتر به سكس علاقه داشتم. از اون شب به بعد بيشتر به هم اس ميداديم و مدام كلمه دوست دارم و عاشقتم و … بهم ميگفتيم . خلاصه بعد يه ماه بهش گفتم فائزه اين چهارشنبه تولد منه بايد بريم بيرون.گفت شايد نتونم ولي اگه شد چشم. شب سه شنبه گفتم چي شد ؟ بريم بيرون. گفت باشه فردا ساعت 6 ولي نه پارك اين رستوراني كه من ميگم . بايد مهمونم كني منم گفتم چشم عزيزم.رفتيم رستورانت من يه كيك بزرگ خريدم گذاشتم رو ميز با دو تا نسكافه خيلي از كيك موند و نتونستيم همشو بخوريم . بعد بهم گفت اما كادوي من يه كاغذ كادو كه روش نوشته بود love رو بهم نشون داد و گفت اين مال تو . بازش كردم يه جين واسم خريده بود خيلي زيبا و گرون بود. ديگه كاملا بهش علاقه مند شده بودم . رفتيم بيرون از رستورانت گفت آرش اون آپارتونو ميبيني اون خونمونه. جدي ميگي؟؟ گفت بريم تو مادرم خيلي دوست داره تو رو ببينه. گفتم چي ؟ دوست پسر دخترشو دوست داره ببينه ؟ خلاصه با اصرار رفتم خونشون . مامانش بود خونه و باباش نبود . مامانش بهم سلام كرد . منم كه خدا ميدونه چقدر خجالت ميكشيدم سرمو پايين كردم و خيلي آروم سلام كردم. شايد باورتون نشه ولي واسه بعضي از خانواده ها اين چيزا عاديه . فائزه منو به مامانش معرفي كرد . منم بهش اشاره كردم كه بريم تو اتاقت روم نميشه پيش مامانت بشينم. رفتيم تو اتاقش . گفتم باباتم ميدونه گفت نه پدر امشب دير مياد خونه واسه همين تو رو آوردم خونه.رو صندلي كامپيوترش نشسته بودم . هر دو مون دلمون ميخواست كه يه سكس داشته باشيم اما نميدونستيم از كجا شروع كنيم. خلاصه من اين گره رو وا كردم و هر چي از كلمات عاشقونه بلد بودم بهش گفتم . بعد رو تختش دراز كشيدم . اونم سرخ شده بود ميدونست كه من چه پيشنهادي دارم بعد بهش گفتم فائزه مياي با هم بخوابيم؟ فهميده بود قصدم از اين كار همون سكس بود . مكث كرد و اومد . رو تختش دوتايي دراز كشيده بوديم. بلند شد و رفت در اتاقشو قفل كرد و برگشت پيشم . دوباره بهش گفتم كه دوسش دارم ولي اينبار با گرفتن يه بوس از لباي نازش همراه بود. بعد حدود 5 دقيقه لب گرفتيم بعد واسمون عادي شده بود و هيچ كدوموم استرس نداشتيم. اين اولين سكسي بود كه هر دو تا مون داشتيم واسه همين ميگم استرس داشتيم. خلاصه با هم لب گرفتيم و من با زبونم صورتشو و زير گردنشو ميليسيدم. مانتوشو آروم در اورده بودم. اينقدر سوپر خارجي ديده بودم كه ديگه واسم خودم يه سوپراستاري شده بودم.زير مانتوش سوتين بود . اون رو هم در اورم . و يه كرست سفيد داشت . تا ميتونستم بدن داعشو نوازش ميكردمو ميليسدمش .كرستشم در اوردم. سينه هاشومي ليسيدمو ميخوردم . آه آه ميكرد . رفتم به سراغ كامپيوترش كه خودش همون اول روشن كرده بود يه اهنگ گذاشتمو صداشو بيشتر كردم تا صدا بيرون نره. دوياره از لب ليسيدمو اومدم تا ناف. صداي آهش ببيشتر شد . دستشو گذاشت رو كسش البته رو شلوار ديدم قد سرم شلوارش خيسه . ارضا شده بود. شلوارشو در اوردم . يه شرت نارنجي داشت كه خيلي خيس شده بود . آروم شرتشو در اوردم . قربون اون كسش برم كه خيلي زيبا بود . منم واسه اين كه غريبي نكنه تند هر چي پوشيده بودمو عين وحشيها در اورده بودم . آخه ميترسيدم اينقدر مهلت نداشته باشم تا با عشقم حال كنم. اطراف كسشو ليسيدم. ديگه طاقت نداشت . خيلي آه آه ميكرد. دوباره اطرافشو ليسيدم و آروم آروم كسشو ميخوردم. با دست سرمو گرفت كه بسه ديگه نخورم. ولي من تند تند ميخوردمش. صداي آهش بيشتر شده بود باز خوردم ديدم كسش داره مياد به سمت بالا و يه ابي كه خيلي گرم بود رفت تو دهنم . اين بار از دفع قبلي هم بيشتر ابش اومده بود . ابش كه تو دهنم بود ريختم رو بدنش و با ابش سينه هاشو نوازش ميكردم.كيرم ديگه طاقت نداشت و يه ذره حتي از كير من هم اب اومده بود . حالا نوبت گاييدن بود . ميخواستم كسشو بكنم ولي بايد ازش اجازه ميگرفتم تا شايد باكره باشه. و دلش نخواد كه بكنمش . بهش گفتم كه ميخوام كستو بكنم عزيزم. گفت آرش ؟ گفتم جان گفت قبلا تو حموم كه بودم خيلي شهوتي شدم و ديگه طاقت خودمو نداشتمو با دست پارش كردم. و اين بهترين كادوي عمرم بود. پيش آينش كرمو برداشتم و يه مشت از كرمو رو كيرم ماليدم و يه كمم تو كسش . افتادم روش و آروم كيرمو كردم تو كسش البته فقط كلاهكشو بهد به بهش گفتم فائزه اگه درد داشتي بهم بگو باشه عزيزم؟ گفت باشه . آروم آروم نصفشو كردم تو اه ميكشيد بعد يه خورده سرعتمو بيشتر كردم . اهش بيشتر شده بود و. همين كارمو ادامه دادم تا عادت كنه . بعد سرعتو بيشتر كردم و تا ته گذاشتمش . خيلي آه ميكشيد . منم همينطور با هاش لب ميگرفتم كسشو ميكردم. ديگه ثانيه اي اه ميكشيد . منم ميدونستم كه آين آهش از شهوته نه از درد. همينطور كه ميگاييدم حس كردم ابم داره مياد ولي اون كونش هنوز مونده بود . در اوردم كيرمو اونم بيحال افتاده بود رو تخت بلندش كردمو از تخت اوردمش پايين و گذاشتم رو زمين . پاهاشو باز كردم و يه كرم زدم به كونش . انگشتمو كردم تو كونش و با سرعت با انگشتم تلمبه ميزدم . انگشتاي بعديمو هم گذاشتم نو كونش . سه تا انگشتم كردم تو كونش . دوباره آه ميكشيد ولي اين بار ميدونستم درد داره . به زور چهار تا انگشتامو كردم تو ديگه كونش بازتر شده بود . تند تند با چهار انگشت تلمبه ميزدم . ديگه خيلي درد داشت و آهش از درد بود . من كه كيرم هنوز مست بود . آروم كردم تو كونش و اروم اروم تا ته رفتم . دوباره بلندش كردم و گذاشتم رو تخت . ولي اين بار به حالت پشت به من بعد به همون حالت كونشو ميگاييدم. سرعت تلمبه زدنم ديگه شده بود عين فيلمهاي خارجي .و فازه هم ديگه فقط جيغ نكشيد . و خيلي سفت پايه تخت و گرفته بود . منم مشغولو گاييدنش بودم . دوباره داشت آبم ميومد اين بار ديگه موقع تخليش بود . و سينه هاي فائزه رو از پشت سفت گرفتم و آبمو خالي كردم تو كونش . اينقدر آبم زياد بود كه يه لحظه فكر كردم كه ديگه كمرم داره قطع ميشه . آروم كيرمو در اوردم وفائزه كه ديگه حال نداشت و رو به جلو كردم . ديدم تو چشماش پر اشك جمع شده. افتادم روشو گفتم دوست دارم عزيزم و حتي اشكاشم ميبوسيدم . ديگه كارم تموم شده بود و به شما هم پيشنهاد ميكنم كه اگه خواستين با كسي سكس داشته باشن . طوري باهاش حال كنيد كه انگار همسرشيد نه اينكه عين كير خر بكنيش.با فائزه جونم خدافظي كردم و بهش گفتم اين بهترين تولد زندگيم بود عزيز دلم.نوشته‌ آرش

Date: November 25, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *