سلام من اسمم آرشه و 21 سالمه ساکن اهوازم . این خاطره ای که براتون تعریف میکنم مربوط به 4ماه پیشه.یه روز طرفای فاز 1 با ماشین در حال حرکت بودم حوالی ساعت 7 شب بود هوا نیمه تاریک بود که یه خانوم حدودآ 25 ساله با بچش کنار خیابون در حال رفتن بودن.من تا چشمم به هیکل زنه افتاد خود به خود کیرم سیخ شد.آخه نمیدونید چه اندامی داشت.حدودآ168 قدش بود و 60 کیلو وزنش.یه کون گرد و خوشگل و برجسته که با مانتو کوتاه لی آبی کشی و تنگی هم که پوشیده بود زیباییش دو برابر میشدوقتی راه میرفت لپای کونش به طرز زیبایی بالا و پایین میرفت.حشریش شده بودم. آروم از کنارش رد شدم و نتونستم همینجوری بیخیالش شم برم.شیشه رو کشیدم پایین بهش گفتم (خداییش صد تا دخترو میرزی).اینو که بهش گفتم یه نیشخند کوچولو زد.خواستم بذارم برم که یه چیزی بهم میگفت آرش بختت باز شده بمون.خلاصه رفتم جلوتر و پارک کردم کنار خیابون و موندم منتظرش که بیاد .همین جور که داشت میومد متوجه شد که میخوام بهش شماره بدم .از پیاده رو مسیرش رو کج کرد و اومد از تو خیابون از کنارم رد شد و یه لبخند دیگه زد.منم که دیدم داره ناجور پا میده تعقیبش کردم تا سر کوچشون.یه کوچه تاریک و خلوط و بن بست دیدم دیگه آخر خطه سریع یه خود کار درآوردم و شمارمو رو یه تیکه کاغذ نوشتم و موندم سر کوچه .خواست کلیدو بندازه بره داخل بهش گفتم خانوم ؟؟تا سرشو برگردوند شمارمو انداختم سر کوچه بهش گفتم اگه میشه شمارمو بردارین .و رفتم .حوالی ساعت 11 شب بود که یه ناشناس بهم زنگ زد.الو؟سلامشناختی؟نخیر شما؟یه دوست.من یه دوستم ولی شما یه مزاحم.حدسشو میزدم همون زنست چه صدای شهوت انگیزی داشت .خلاصه همدیگه رو به هم معرفی کردیم و بهم گفت که متاهله ولی شوهرش مدتیه که زندانه به خاطر کشتن پسر عموی خودش.خلاصه مدتی با هم هم صحبت شدیم و کم کم بحث سکس وسط کشیده شد.البته بیشتر از طرف مهشید.فقط میخواست ببینه من آدم قابل اعتمادی هستم یا نه.خلاصه یک هفته از آشناییمون میگذشت حدود ساعت 1 ظهر بود بهم زنگ زد و گفت خودم تنهام اگه میتونی بیا.منم از خدا خواسته سریع رفتم حمام و خودمو تر وتمیز کردم و راه افتادم طرف خونشون.ماشینو کوچه اونوری پارک کردم و پیاده رفتم و بهش زنگ زدم گفتم نزدیک خونتونم .اونم بهم گفت در بازه بیا تو.داشتم از ترس میمردم.واقعا داشتم میلرزیدم دم در که رسیدم درو آروم باز کردم .داشتم سکته میکردم.یهو دیدم یه مانکن اروپایی جلو رومه.یه تاب بنفش تنگ پوشیده بود با یه شلوارک چسبون قرمز رنگ با یه کفش پاشنه بلند سکسی.از اینا که تو فیلم سکسی نشون میده .من همینطور ماتم برده بود .بهم گفت درو ببند بیا تو.درو با ترس و لرز بستم و رفتم دستامو گرفت و لبمو بوس کرد و بهم گفت خوش اومدی.فهمید که ترسیدم لبخندی زد و بهم گفت نترس حالا حالا ها تنهام.رفتم تو نشستم رو مبل واسم یه آب پرتقال آورد و خودش نشست کنارم.خودشو چسبوند بهم وای چقد بدنش لطیف بود.کیرم شق شده بود.در حال خوردن شربت بودم که بهم گفت خب؟قرار بود چیکار کنیم؟اینو که گفت لیوانو گذاشتم رو میز و گرفتمش بغل شروع کردیم لب گرفتن و دستمو میبردم با باسنش و کمرش حال میکردم .شروع کردم به خوردنش از گوشاش شروع کردم تا گردنش.حشری شده بود ناجور.رفتم سراغ سینه هاش .عجب سینه ای داشت واقعا در حد پورن استار های آمریکایی.سیر سینه ها شو خوردم.بهم گفت کافیه نوبت منه.یه لب ازم گرفت و نشست رو زانوها از رو شلوار اول کیرمو چند تا گاز گرفت و زیپ شلوارمو کشید پایین و شروع کرد به ساک زدن.عجب ساکی میزد .حس میکردم دارم فیلم سوپر میبینم.هر چند باری که میخوردش یه بار تا آخر کیرمو میکرد تو دهنش.کیرم داشت منفجر میشد.بهم گفت تخماتو هم بخورم؟گفتم آره عزیزم بخور همش مال خودته.خیلی با حرص میخورد. بهش گفتم دیگه بسه شلوارشو آروم کشیدم پایین واقعا آخر کس بود سفید و تراشیده.هر چی لباس داشت درآوردمو اونم بقیه لباسای منو در آورد.دستمو گرفت بردم تو آطاق خوابش.از تو کمد یه کاندوم در آورد و گذاشت رو کیر شق شده من منم خوابوندمش رو تخت و پاهاشو باز کردمو کیرمو گذاشتم تو کوسش و شروع کردم به تلمبه زدن.آخ و اوخش خونه رو ورداشته بود منو هم حشری تر تند تند میکردمش .یه لرزه تو بدنش حس کردم فهمیدم که ارگاسم شده بهش گفتم دوست داری یه جای دیگه رو هم امتحان کنیم؟اولش گفت نه درد داره و اینا منم چند باری بهش اصرار کردم که از کون بکنمش که بلاخره راضی شد ولی گفت به شرط اینکه اگه دردم گرفت درش بیاری.من که آرزوم کردن کون مهشید بود قبول کردم.واقعا کون خوشگلی داشت سفید براق و قشنگ اگه بگم بهترین کون دنیا بود دروغ نگفتم.بهش گفتم حالت سگی بمونه و کونو قمبل کنه.لامصب هر چی بهش میگفتم نه نمیگفت .کونشو باز کردم .عجب کون سفیدی داشت .آروم انگشتمو کردم تو کونش و دادم تو.یه آخ آروم کشید دو سه بار عقب جلو کردم .معلوم بود که شوهره از کون کرده بودش.بلند شدم رو زانو ها موندم پشت سرش و یه کم تف زدم به کیرم.آروم سرشو گذاشتم توش و کم کم فشار دادم داخل.با یه کم زحمت دادمش تو و بیشتر کیرمو فرستادم داخل.آخ و اوخ میکرد و بهم میگفت دردم میکنه آرش درش بیار .من که گوشم به این حرفا بدهکار نبود کیرمو تا ته فشار دادم تو .کمرشو محکم گرفتم که در نره و شروع کردم به تلمبه زدن.بهم میگفت آرش تو رو خدا بسه دیگه مردم.هرچی اون میگفت من هی تند ترش میکردم آبم داشت می اومد داد زدم گفتم آبم اومد آما دیگه دیر شده بود.همشو خالی کردم تو کونش و ولو شدم تو کمرش.هر دو مون از خستگی افتادیم رو تخت و خوابمون برد. یه ساعت بعد با صدای نازنین مهشید که میگفت آرش پاشو الان دخترم از مهد کودک میاد بیدار شدم.لباسامو پوشیدم و ازش یه لب گرفتم و بهش گفتم امیدوارم این آخرین بار نباشه.یه لبخند خوشگل زد و گفت اون طوری که تو کردیم دیگه غلط بکنم اسم سکس بیارم.خلاصه بعد اون ماجرا 3 بار دیگه کردمش و جدیدا شوهرش از زندان ازاد شده و موقعیتش پیش نمیاد.البته هنوز با هم هستیم ولی در حد تلفن تا فرصتش پیش بیاد. نوشته آرش 70
0 views
Date: November 25, 2018