تو ال جی بی روم یاهو باهاش آشنا شدم و شمارمو دادم و گرفتم. چند ماهی گذشت و دیگه از یادم رفته بود.(((چون از وقتی پامو گذاشتم به گیلان با 3 تا دختر دوست شدم ( البته یکی یکی ، نه همزمان ) تقریباً هم از سکس تامین بودم. من امیرم و 28 سال دارم با قد 185 و وزن 92 ترک ارومیه ام و سَرِ کَل کَل با رفیقام، اومدم شمال (رشت و انزلی) دوسدخترامم بچه رشت و انزلی بودن. تا حالا سکس کامل (از کُس) نداشتم و همش لاپایی و بخور بخور بود و لذت زیادی نمیبردم، چون دختر عین جنازه می افتاد رو تخت و باید من همه جوره تامینش می کردم. همیشه به این فکر میکردم که چون سکس از کُس ندارم، واسه همون لذت نمیبرم. )))با دوسدختر سوّمی تازه وارد سکس منظم شده بودم و تقریباً هفته ای 1 تا 4 بار میاوردمش خونه . یه بار زد به سرم و گفتم شده یه بار هم، تنوعی داشته باشم و این شد که با امیر رشتی یه اس ام اس دادم و احوالپرسی کردیم. شمارمو هنوز داشت و دلگیر شد که چرا خاموشی و … بعد دو روز اس و تماس قرار گذاشتیم که همدیگه رو ببینیم. چهارراه گلسار رشت قرار گذاشتیم و چون از انزلی را افتادم، گفتم که تو ترفیک نمونم و دو ساعت قبل قرار را افتادم و رسیدم خ تختی و پارک کردم و کمی تو حد فاصل تختی تا شهرداری و گلسار کُسچرخ زدم. بالاخره زنگید و رفتم سر قرار.همینکه همدیگه رو دیدیم، روبوسی کرد باهام منم اونو بوسیدم و نشستیم تو ماشین و رفتیم بغل پارک ملت (همونی که اولش یه خونه گیلانی هست، میره سمت لب آب) پارک کردم و صحبت کردیم و از همدیگه گفتیم و شنیدیم. توی صحبتا هر از گاهی دستشو رو رونم می کشید و کم کم به کیرمم دس میزد و ازش تعریف میکرد. پوزیشنش وی اس بود و بیشتر دوس داشت بات باشه. با بیشتر شدن حرفها و علایق و … گفت اگه مکانت جوره، بریم خونت و منم با اینکه فردا قرار بود زیدم بیاد خونه ولی گفتم بریم. دیگه ساعت طرفای 945 شب بود که را افتادیم و تا برسیم خونه 1030 شد. توی خونه که رفتیم، بغلم کرد و با مالشایی که به کیر و رونام میداد تحریکم کرد و قرار حموم رفتنمون عُرفی کنسل شد و شروع کرد لباسامو در آورد. گردنمو میخورد و بیشتر تحریکم می کرد . دیگه چیزی جز شرت باد کرده تو تنم نبود که لیس زنان از گردنم پایین رفت و بغلامو زبون میکشید و می مکید، واقعا لذت عجیبی داشتم که تا حالا با هیچ دختر و پسری تجربه نکرده بودم… من هم دستای بزرگ و مردونه ام رو که خییییییلی خوشش میومد رو رو تک تک ملوکولهای پوستش از کمر و گردن میکشیدم تا چاک کون و لای پاش که بیشتر دیوونش میکرد. خیلی داغ بودیم و هنوز شرتامون تنمون بود که به اوج لذت رسیده بودیم و آروم از رو شرت کیرم رو دهنش گرفت و لیس و گاز میزد و صدای شهوت و عشقو علاقه از زبونمون به آسمون میرفت….شرتمم در آورد و با دستاش کیر و خایه هامو گرفت و مالوند …رفتیم رو تخت و شرت خودشم کند و لیسیدنای وحشی وارش شروع شد، کیرم داشت میترکید که کرد تو دهنش و با مکش زیاد میخوردش منم با دستم کیر و کونشو مالش میدادم و براش جلق میزدم….چندین بار پوزیشنو عوض کردیمو 69 شدیم و براش جلق میزدم و لسی میزدم اونم دیوونه وار خایه ها و لای رونامو کیرمو میخورد. جلق زدنمو بیشتر کردم که دستشو آورد سمتم و گفت که نمیخام ارضا شم و فقط میخام تو اول آبت بیاد … دیگه نمی تونستم تحمل کنم و بیش از 45 دقیقه بود که لذت میبردیم … ساک زدناش بیشتر شد و گفتم که آبم میاد اگه اینجوری بخوری اونم گفت میخام آبتم بخورم عزیزم. آبم با فشار زیادی پاشید تو دهن و لباش اونم آبمو مزه کرد و تو دهنش پیچوند و خورد و صورتشم روکیرم چسبوند و گفت چطور بودم؟ واقعاً عالی بود ولی از قیافش معلوم بود ازم دلگیره چون انقد تند و شهوتی میخورد که مجال نمی داد منم براش برسم…. رفتیم حموم و دوش گرفتیم و بغلش کردم و بوسیدمش و تو گوشش گفتم عالی بودی . پرسیدم من چطور بودم؟ گفت ای خوب بودی ولی ایکاش … خیلی پشمالو بودم و اونم دیوونه پشم بود… گفت حیف … بدنت دقیقا همونی بود که میخاستم ولی … میدونستم که نتونستم براش خوب حال بدم ولی بهترین سکس عمرمو باهاش تجربه کردم. ازش عذرخواهی کردم و امیدوارم منو ببخشه. بعد تموم شدن تا میدون انزلی (اول شنبه بازار) رسوندمش و خداحافظی کردیم . بیشتر دوسدارم با یه پسر وی بی باشم تا با دختر جنازه. ممنون. و به باورهای مردم احترام بذارین و به گی ها فحش ندین.نوشته Amir69
0 views
Date: November 25, 2018