سلام به همه من محمدم بچه زرند کرمان این خاطره برا چند سال پیشه اما چون دیشب خوابش رو دیدم گفتم با شما هم در میون بگذارممن دانشجوی یکی از دانشگاههای زرند بودم که یک همکلاسی دختر داشتیم که خیلی خیلی خوشگل بود .اوایل میدیدم که داره پا میده اما خیلی محل بهش نمیدادم تا اینکه یک روز دیدم همینکه رسید دانشگاه چادرش رو کرد تو کیفش و رفت یک گوشه داشت ارایش میکرد رفتم کنارش گفتم چرا بیرون چادر میکنی که گفت بخاطر اینکه اینجا فرهنگشون داغونه و …تو همین حین یه لبخند زد که منم ناخودآگاه یه چشمک زدم بهش ..این شد روز اول آشنایی ما هر روز تو دانشگاه هم رو می دیدیم و به هم اس ام اس میدادیم و زنگ میزدیم خیلی زیبا بود .کار هر روزمون این بود بریم تو سرویس ها یه حالی بکنیم از روی لباس در حد مالش و لب اما نمیگذاشت بیشتر پیش برم وقتی هم ناراحت میشدم میگفت من دخترم درک کن..تا اینکه یک روز پیشنهاد دادم بریم بیرون بگردیم ماشین دوستم رو گرفتم و رفتم دانشگاه اونروز هر دومون تا عصر کلاس داشتیم و کسی منتظرمون نبود و رفتیم تو شهر دوری و زدیم و یک سری وسیله گرفتم و رفتم داروخونه ترامادول گرفتم و انداختم بالا ….وقتی تو کوچه داییم رسیدم گفتم بخواب رو صندلی گفت جی شده گفتم هیچی بخواب و هیچی نگو رفتم کلید انداختم رو در و بردمش داخل خونه خالی داییم که رفته بودن مسافرت مشهد.همش نق میزد قرار نبود بیاییم اینجا و از این حرفها که خامش کردم و کشوندمش تو اتاق خواب و شروع کردم لب گرفتن و دیدم داره همراهی میکنه که لختش کردم وای چه بدنی داشت خیلی زیبا بود و سکسی .شروع کردم به خوردن گردنش که همش میگفت رد میگذاری نکن و بعد رفتم سراغ سینه هاش که وقتی داشتم میخوردم خیلی خوشش اومد و اخ و اوخش تموم خونه رو برداشته بود که کیرم رو از رو شلوار گرفت و گفت لخت شو وقتی کیرم رو دیدم گفت جوووون به این میگن کیر یه لحظه گیج شدم و گفتم مگه قبلا سکس داشتی گفت نه تو فیلمها دیدم و … شروع کرد به خوردن کیرم خیلی حرفه ای میخورد نزدیک بود آبم رو بیاره که بلندش کردم و خوابوندمش رو تخت و رفتم سراغ کونش و ناخنش کردم دیدم خیلی راحت جا باز کرد و کیرم رو گذاشتم دم سوراخش دیدم مانع نشد با کرم کیرم رو درست چرب کردم و گذاشتم دم سوراخش دیدم راحت رفت داخل و اونم عین خیالش نیست وای چه حالی میداد چند دقیقه تلمبه زدم دیدم داره گریه زاری میکنه گفتم چته درد داری گفت نه عذاب وجدان دارم و کشیدم بیرون باهاش حرف زدم که هردومون نیاز داریم و .. دیدم کم کم داره لبخند میزنه وخودش دمر خوابید اومدم کردم تو کونش که یه اخ جوونی گفت که خواست آبم بیاد یه خال خوشگلم رو کونش بود از کونش کشیدم بیرون رفتم سراغ کسش که آب از گوشش داش میریخت و شروع کردم با کسش ور رفتن داشتم سر کیرم رو به لب کسش میمالوندم خیلی حشری شده بود و خودش رو میچسبوند بهم که تو یه حرکت کیرم رو تو کسش جا کرد من گفتم مگه دختر نبودی گفت فقط بکنم کیر میخوام منم وقتی دیدم خونی نمیاد ازش شروع کردم به حال کردن خودم .باورتون نمیشه خیلی تنگ بود خیلی خوشگل بود و سکسی .مثل این کیر ندیده ها شده بود و همش میگفت جر بده کسم رو جوون چه کیری داری بکن کسم رو .. یه لحظه افتاد به لرزش و ارضا شد و منم همینجور تلمبه میزدم که گفتم الان میاد چکار کنم گفت بریز رو سینه هام .بعد اینکه تموم شد گفت مرسی خیلی حال دادی بهم ممنونم.اون روز خیلی حال داد بهم زهره خانم و بعدش یه دوش گرفتم و یه غذای حاضری خوردیم و حرکت کردیم به طرف دانشگاه تو راه ازش پرسیدم که مگه دختر نبودی تو که یکم جا خورد و گفت خودم از بس شهوتم زده بود بالا با خیار خودم پردم رو زدم ناخواسته.شک کردم بهش اما هیچی نگفتم بهش رفتیم دانشگاه همش سر کلاس بهم لبخند میزد.تا کلاس تموم شد گفتم برم برسونمش و آدرس خونش رو بفهمم که بهش پیام دادم بیا کوچه پشتی برسونمت گفت نه برو برادرم داره میاد دنبالم و رفتم یه گوشه وایسادم که دیدم یک مرده اومد دنبالش که خیلی بدترکیب بود زهره همینطور اومد سوار بشه من رو دید که دارم دیدش میزنم از تو ماشین خیلی جا خورد.گفتم میشه دوست پسرشه و انداختم دنبالش که یهو پیام داد تو رو خدا نیا دنبالم خیلی بد میشه بعدا برات تعریف میکنم .دیگه پیام ندادم تا فردای اون روز که دیدمش تو دانشگاه و رفتم کنارش گفتم کی بود که گفت باشه برا بعد . گفتم الان دیدم بیمحلم کرد و رفت سر کلاس پیام دادم بهش گفتم بیا کوچه پشتی دانشگاه بعد پنج مین دیدم اومد با هم راه افتادیم منم زنگ زدم به آژانس ماشین گرفتم گفت برا چی گفتم حرف نباشه نشست تو آژانس مثل خانم و شوهرها رفتیم خونه وقتی رفتیم داخل داشت گریه زاری میکرد گفتم ساکت باش کثافت وقتی در رو باز کردیم و دید ۴ تا از دوستام داخل منتظرن خیلی ترسید و زار زار گریه زاری کرد گفت تو رو خدا بگو کارشون بهم نباشه که یکیشون گفت چه عروسکی تور کردی هااا .گفت بریم داخل اتاق بهت بگم جریان رو .رفتیگ داخل که علی رفیقم خواست بیاد داخل گفتم الان نه علی گفت قرار بود چند نفری بکنیمش حواست باشه که چشای زهره گرد شد و شروع کرد التماس کردن و..که علی رو انداختم بیرون در رو قفل کردم گفتم بگو که گفت اون پسر دیروزی شوهرمه همینکه این رو شنیدم هنگ کردم و گفتم بیا گمشو برو بیرون کثافت چرا نگفتی متاهلم .دنیا داشت دور سرم میچرخید در رو باز کردم که بفرستمش بره یهو دیدم رفیقاملخت مادرزاد پشت در وایسادن که گفتم نه کسی نمیکندتش که علی اومد جلو گفت باز تریپ فردین بازی برداشتی به مهدی و ابوذر گفت شما برید داخل گفتم کسی حق نداره دست بزنه بهش که خوابوند تو گوشم و با جواد افتادن به جونم با چسب پنج سانتی دست و پام رو بستن و زهره رو جلو من لخت کردن هرچی گفتم نامردا ولش کنید خانم مردمه که گفتن خر داره خامت میکنه که ابوذر با چسب دهنم رو بست و زهره هم گریه زاری میکرد نامردا مثل کس ندیده ها رفتن طرفش ابوذر گفت کسش مال من که زهره خوابوند تو گوشش و من کیف کردم که ابوذر گفت خان م قشنگه تلافیش رو در میارم که با یه تف زدن به کیرش به مهدی گفت دستاش رو بگیر به جوادم گفت باز کن پاهای این جنده لاشی رو تو یه حرکت کرد تو کس زهره که زهره چشاش داشت از کاسه در میومد و مهدی هم کرم زد به کیرش و گفت به بغل بخوابین منم اومدم که ابوذر گفت تو بخواب روزمین و زهره هم به زور به باسن نشست روش و ابوذر پاهای زهره رو داد رو کولش و باز کرد تو کسش که زهره گریه زاری میکرد میگفت شوهر دارم اونام بی توجه بهش میکردنش..علی اومد داشت با کس و سینه های زهره ور میرفت که کم کم زهره شهوتش داشت میزد بالا و اخ و اوخ میکرد که جواد کیرش رو گذاشت رو لباش و گفت ساک بزن دیگه کم کم واسه زهره هم عادی شده بود از بس بیمحلش کردن و داشت لذت میبرد .تو همین حین مهدی آبش اومد زهره با دیدن کیر بزرگ جواد ناخوداگاه یه آه کشید و شروع کرد ساک زدن که اینقدر ساک زد تا آب جواد اومد و ریخت رو صورت زهره دیگه عینک زهره پر آب منی شده بود و زهره عینکش رو در آورد و شروع کرد با کیر جواد ور رفتن تا اینکه کیر جواد باز بلند شد و گفت بکن من رو دیگه ابوذر آبش میخواست بیاد که زهره همراهیش کرد و زودتر آبش اومد و همینکه بلند شد جواد رفت سراغ کسش بدونمعطلی کرد تو کسش که میگفت خیلی تنگه کس خونگی هستش یک دقیقه نشد که داشت تلمبه زد که آبش تو کس زهره خالی کرد و زهره میگفت سوختم چرا توش خالی کردی .صدای ششلپ و شلوپشون کل اتاق رو برداشته بود فقط علی مونده بود بکنه که کیرش تو دست زهره بود و گفت بگذار تو کونم از بس کلفت بود کیرش که زهره دادش در اومده بود و داشت حال میکرد همش میگفت بکنین من رو کسم رو جر بدین که با یه لرزش آبش اومد و از زیر کسش فقط آب منی میریخت صحنه جالبی بود منم کیرم سیخ شده بود که ابوذر فهمید من رو باز کردن و من بدون معطلی زدم بیرون روز بعد دانشگاه که زهره رو دیدم خجالت میکشیدم بهش نگاه کنم ولی اون تفاوتی تو رفتارش ایجاد نشده بود تا اینکه بعد شوهرش همکار یکی از رفیقام شده بود که کس زهره رو آبیاری کرده بودن که رفیقم میگفت حتی تو خونه زهره هم رفته و همینکه همدیگه رو دیدن دوتایی شون جا خوردن که بعدا مخش رو زده و هنوز داره میکندتش از اون روز دیگه از خودم بدم اومده که کس خانم مردم رو به باد دادمنوشته محمد
0 views
Date: April 23, 2019