بهشت برین

0 views
0%

سلام به همه دوستان.روز اول سال دوم دانشگاهم بود،یک نفر به دخترای کلاس اضافه شده بود،از دوستم مهدی خواستم تا آمارشو واسم در بیاره،بعد 2 3روز بهم گفت که از مشهد انتقالی گرفته به اینجا(خودم بچه کاشانم و اون دختره که اسمش صنمه هم کاشانیه)بعداز چند وقت شمارش اومد دستم،کم کم اس ام اس بازی شروع شد و بهم علاقه مند شدیم و شد عشقم تا رسیدیم به ترم 4،یادمه که امتحان داخلی جراحی داشتیم و از اون درسای کیری بود که این صنم خانوم اس داد گفت که واقعأ سخته نمیتونم بخونم،گفتم اگه بخوای میتونیم بریم باغمون باهم بخونیم البته به شوخی،که اونم جدی نگرفت،بعد از 2ساعت دوباره یه پیام داد گفتتو چی گفته بودی؟گفتی بریم باغتون درس بخونیم؟گفتم آره گفت بیا دنبالم،رفتم نزدیک خونشون زنگ زدم گفتم من سر کوچتونم،گفت برو تو خیابون من میام ایستگاه تاکسی تو بیا سوارم کن،رفتمو سوارش کردمو بردمش باغمون،رفتیم تو آلاچیق،فصل گلاب گیری بود،اردیبهشت بود،باغمون تو قمصر بود،عطر گلاب همه جا پیچیده بود،نشستیم تو آلاچیق(سر راه که میرفتم دنبالش یکم خرتو پرت خریده بودم)من رفتم از تو ماشین اونارو برداشتمو رفتم تو باغ،بوی گلاب و گل دیوونم میکرد.ساعت 6بعد از ظهر بود،کنارش نشستم ازش پذیرایی کردم و گفتم چرا اینقدر مؤعظبی؟راحت باش،یکم سرخ شد اما هرجوری که بود روسری شو درآوردی،وای چه موهایی داشت،رنگ خرما بود،خواستم نزدیک بشم بهش،دستم میلرزید،گونه های صنم سرخ بود،گفت نه علی،گفتم تو عشقمی نفسمی فقط یه بوسه،عطر گلاب همه جا پیچیده بود،لبامو گذاشتم رو لباش،داغ بود حس کردم گرمای لبشو،دستمو بردم طرف سینش و از رو مانتو سینه هاشو که سفت شده بود مالیدم زبونشو میکرد تو دهنم،دستشو گذاشت رو کیرم،دیگه داشتم میترکیدم،کیرمو زود درآوردم اونم انگار بی اختیار لباشو گذاشت رو کیرمو سرشو میمکید،زبونشو فرو میکرد تو سوراخ کیرم،با ولع خاصی میخورد کیرمو،تند تند ساک میزد که یهو تموم آبم ریخت تو دهنش،اونم همشو برگردوند رو کیرم و با دستاش مالید و انگشت کرد روش،ازم نخواست که ارضاش کنم،بعدش یکم درس خوندیم و ناگفته نماند که وسط درس خوندن صنم خانوم ناخودآگاه میگوزید و عطرش با ادکلن گلاب یکی میشد…نوشته Ali nursing

Date: November 25, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *