سلام این اولین داستان منه.این داستانی که براتون تعریف می کنم مال سال 95تا الان که 97هست وادامه داره .کن بچه تهرانم 37 سال دارم واسمم مجید هست از دوران یادمه 15سالگی کون می کردم وتو محله خیلی معروف بودم یه رفیق داستم به اسم امید که یک سال از من کوچک تر بود .تومحل کسی نمی دونست که چند بار کون اون گذاشتن فقط من می دونستم و یکی دو نفر دیگه .ازمن موقع بد جوری توکف اون بودم چون کون به قول محله ای ها صندوقی داشت ردیف .چند مدت بود که اونم تومحله کون می کرد واسمی برای خودش دست پا کرده بود خیلی ها ازش فراری بودن وبقیه می ترسیدن تااینکه افتاد تو خلاف اولش تریاک می کشید ولی بعدش افتاد تو دوا .کن اون موقع یه خونه مجردی داشتم .یه شب دیدم یکی در خونه مجردیم رو میزنه رفتم در باز کردم دیدم امیده بد جوری داغون بود گفت خومارم بهش پول دادم که دوا بگیره رفت گرفت اومد و نشست دوا رو کشید بعد چند دقیقه دوتا قرص انداخت بالا گفتم اینا چیه گفت قرص حالمو خوب می کنه بعد چند دقیقه دراز کشید رفت تو عالم حپروت شب شد موقع خواب نزدیک من خواب بود پشتش به من کونشم قشنگ نزدیک کیرم بود .کمی بهش چسبیدم دیدم کاری نمی کنه دستمو بردم زدم در کونش بالا پایین کردم بازم خبری نشد اون موقع کیرم بد جوری راست شده بود شلوارشو کشیدم پایین بازم خبری ازش نشد نه تکونی نه عکس عملی کلا شلوارو از پاش در اوردم رو به شکم خوابندمش شلوار خودم رو هم دراوردم عجب بچه کونی بهش گفتم تواین کونوداشتی کون می کردی که جوابی نداد کیرم گذاشتم دم سوراخش گفتم پاتوباز کن بچه کونی که کمی باز کرد خشک خشک کردم توسوراخش خودشو کمی جمع کرد که باپاهام پاشو باز کردم اون کمی اولش اهی کشید لب شو بهم می فشرد منم خیالم نبود چون داستم لذت میبردم ازکونش اینم بگم به نظرم تاحالا داده بود لاپاهی داده بود چون واقعا سوراخش تنگ بود اون شب تا صبح کردمش چاقالو بعد اون موقع تا الان کون خودمه هروقت می بینمش می کنمش ….البته باز باهاش داستان ازاین بهتر هم دارم که بعدن تعریف می کنمنوشته مجید
0 views
Date: May 15, 2019