سلام. من چند وقتی که دارم داستانهای سایت داستان سکسی رو میخونم ولی چند وقته که داستانهاش خیلی تخمی تخیلی شده به خاطر همینه که گفتم داستان خودم رو بزارم اسمم واقعی نیست ولی بقیش راسته یعنی باخودتون خواستین باورکنید خواستین نکنین ولی سعی کنین ازش لذت ببرین اگه هم سوتی دادم ببخشید اولین بارمه که دارم مینویسم اسمم مهران هست تو کار مبلمان دکور منزل هستم سن28 قد185 مجرد برعکس دوستان که یاتام کروز هستن یابرادپیت هستند به خاطر سانشوکار بودنم (رزمی کار) صورت خشنی دارم. اولین سکسم رو توسن19سالگی با یه جنده27ساله انجام دادم از اون به بعد عاشق سکس بازنهای سن بالا(30تا45ساله) شدم. زیاد حال و حوصله دختر بچه ها رو ندارم اونهایی که تو کار سن بالا هستن میدونن چی میگم این زنهاخوب میدونن هم خودشون هم مردها چی میخوان. تو کار ما تا اماده شدن سفارش 2هفته ای حداقل زمان میبره واکثر مشتریها هم خانوم هستن به همین خاطر رابطه زیادی با خانومها دارم البته ادم زیاد چشم چرونی نیستم چون حس خیلی بدی هم به مشتری هم به خود ادم دست میده وباعث بدنامی میشه.برعکس بعضی از رفقا که افتخارشون کردن خانم شوهرداره من ادم این کار نیستم .بزارین رو حساب اعتقاد و از این کسشرات. بیشتر زنهای مطلقه بیوه تو کارمه مخصوصا مطلقه که اماشالله کمم نیستن.اینهمه مقدمه چینی کردم که یکی از اتفاقات عجیب زندگیم رو بگم.برای یه کار نصب خونه یکی از مشتریهام که معرفش یکی ازهمین مطلقها بود رفته بودم خانوم بسیار مودب و خون گرمی بود 5تااز دوستاش رو دعوت کرده بود که هم دوره بگیره هم افه دکور رو بیاد.خیلی بامن گرم گرفته بود دوستاش کمی تعجب کرده بودن ولی بعداز مدتی براشون عادی شد تجربه بهم نشون داده اگه هیز بازی وجلف بازی در نیاری خانومها حس امنیت وراحتی بیشتری میکنن وبا ادم صمیمیتر میشن.تو صحبتاشون ازم سوال شد که ازدواج کردم یانه منم گفتم نه کلا پسرم با چند تا تیکه دیگه که باعث شد فضاکمی ملایمتر بشه کارم که تموم شد همه خوششون اومد کار توپ با کلاسی بود تواین حین متوجه یه خانومی شدم که تقریباهم سن خودم بود زیر چشمی منو میپایید وقتی که داشتم میرفتم کارتمو به همه دادم سنشو ن به غیر از خانوم بالای 50 بودمن جای بچشون رو داشتم .چند روز بعد اون خانوم بهم زنگ زد گفت برای یه کار برم خونشون منم فردا صبح با کاتولوگ رفتم خونش اون روز رو یادم نمیره اسمش الهه بود که توجمع الی صداش میکردن( بعدازفیلم درباره الی دوستاش اینجوری صداش میکردن)یه صدای ناز درو باز کرد انگار برق سه فاز منو گرفت یه ارایش ملایم سکسی با یه چادر سفیدحریر که کاملا بدنشو میتونستی ببینی لباس زیر چادر پوشیده بود ولی خیلی چسبون بود ظرف یک ثانیه کل بدنشو اسکن کردم قد170 هیکل ورزشکاری چار شونه واز همه مهمتر کوووونش……اخ نمیدونین چه بچه کونی بود جنیفر لوپز به قبر پدرش بخنده که چنین بچه کونی داشته باشه .سرم انداختم پایین رفتم داخل.خواستم خودمو عادی نشون بدم ولی از لرزش صداموسرخی صورتم فهمیدم که گا رفتم الی فهمیده بود ولی به روش نیاورد ولی یه جورایی حس کردم که خر کیف شده بودصحبت از مدل رنگ شد که از دهنم پریدکه نظر اقاتون روسوال نمیکنید؟کمی ترش کرد گفت که از همسرم جدا شدم.منو میگی تو کونم عروسی شده بود جان اگه اهل حال باشه چی میشه بعد از مدتی شروع کردم خیلی زیر پوستی مخ زدن شوخی های ملایم تیکه های موددبانه وتعریف از حسن انتخاب خانوم(دکترای این جور مخ زذن رو دارم)سریع شروع کردم به زدن کارش سفارش یه هفته ای رو سه روزه زدم موقع نصب اخرهای کار شاگردمو سنگ قلاب کردم بعد از رفتن شاگردم شروع کردم با ملایمت حرف زدن اونم چادرشو برداشت چون صبح رفته بودم مجبور شدم نهار پیشش بمونم موقع نهار ازش خواهش کردم که منو با اسم کوچیک صدا بزنه اونم گفت به شرطی که منم الی صداش کنم موقع کار یه ریز چشمم رو کونش بود زیاد کون کن نیستم ولی از کون الی نمیشد گذشت موقع نهار از هر دری حرف زدیم که قاطی حرفاش با تریپ بی خیالی گفت مهران سختت نیست تو این سن مجردی گفتم هست ولی باید باهاش ساخت خندیید گفت یعنی تو با این هیکل کار دوست دختر نداری؟گفتم چرا ولی اخه ادمو بیچاره میکنن من با این هیکل اگه دستم بهشون بخوره از وسط نصف میشن البته حق هم دارن با خنده گفت چرا؟ گفتم اخه مهران کوچیکه هم قد هیکل منه خودم ازش میترسم چه برسه به دخترهای امروزی یکم حس کردم که بهش بر خورد که با دو تا بشقاب زرشک پلو باهاش برادر شدم شروع کردم از دسپختش تعریف کردن اخر نرمش کردم اونم شروع کرد از شوهرش صحبت کردن که بی عرضه بود وخانومها رو درک نمیکرد از این حرفها گفتم یعنی چی؟بایه حالت شرم گفت عدم تمکین دیگه.اخ منو میگی رفتم فضا جاننننم یه پرس کون کس توپ افتادم خودمو اماده داشتم میکردم بباسه مخ زدن نهایی که برگشت گفت اقا مهران امشب ساعت 10میتونی برای حساب کتاب بیایی؟گفتم چشم هرچی شما بگین با یه صدای پر از کرم گفت پررو نشو از شام خبری نیست سریع رفتم خونه حسابی به خودم رسیدم کلی از پشمامو زدم ساعت ده ربع دم خونش بودم این یه ربع تاخیر هم باسه کلاس بود که زیاد ادم کفی نیستم(ارواح عمم)بعد از یه ربع جفتمون رو مبل بودیمو داشتیم از هم لب میگرفتیم یواش یواش دستام داشت میرفت پایین روی سینه های سفتش روی کس داغ داغ داغش اونهم همینطور وقتی دستش به کیرم خورد یه ان تعجب رو تو نگاش دیدم تو دلم گفتم الی جون 18سانت عضله همچین تو رو تمکین کنه که خطراتشو با اب کیر بنگارند با انگشت از روی شرت گذاشتم تو کسش یه اخی کشید که فقط باصداش اب ادم میومد ازم خواست که ببرمش تو اتاق خواب.بغلش کردمو اروم بردمش رو تخت شروع کردیم هم دیگه رو لخت کردن الی که لباس تنش نبود سه شماره لختش کردم ولی وقتی نوبت به شورتم رسید کشید پایین یه اوفی با تعجب وشهوت کشید لاکردار ابهت رو دید کفش برید سریع بی مقدمه شروع کرد به ساک زدن اونم چه ساکی.چنان ساک میزد بااشتها میخورد که ادم یاد قحطی زدها میفتاد اصلا تو حال خودش نبودیه ده دقیقه ای ساک زد چون قرص خورده بودم ابم نیومد چند بار دندوناش خورد دردم گرفت ولی به روی خودم نیاوردم یه لحظه متوجه شدم داره با کیرم درددل میکنه قربون صدقش میره گفتم الی نمیخوای من از شرمندگی کس نانازت در بیام گفت اخ مهران تو رو خدا ببخش از خود بی خود شدم یه لحظه صبر کن که دیدم کشو بغل تخت رو باز کرد.باور کردنی نبود یه عالمه کاندوم قرص اسپری مرغوب بیچاره راست میگفت شوهرش واقعا داغون بود خانوم یه پا مهندس سکس شده بود سرتونو درد نیارم یه مشت قرص اسپری زد به بدن که چشمم چهار تا شد صدای ضبط رو هم برد بالا منم اروم گذاشتم رو کسش واقعا که خانم تمیزی بود کس تنگ کیر کلفت چه شود یواش یواش دادم تو داشت درد میکشید ولی به روش نیاورد وقتی تا ته گذاشتم تو شروع کردم تلمبه زدن چنان واااااااایی اوووووووفی میکرد که نگو دیدم بدنم بدجوری داره داغ میشه چنان سر صدایی راه انداخته بود که گفتم الانه همسایه ها بیان با پایان سلولهای بدنش داشت لذت میبرد باصدای بلند صدام میکرد باالتماس میخواست جرش بدم دیگه وایییییی اووووووف نمیگفت جیغ میکشید احال روز خودم بهتر از اون نبود عین دیوانه ها شده بودم قرصها کار خودشو کرده بود هرطور که فکرشو کنید گاییدمش انچنان تلمبه میزدم که اگه کیرم به درخت میخورد خلال دندونش میکرد دیوانه دیوانه وحشی وحشی…….تارسیدم به گذاشتن از عقب توکسش. یه آن کونش اومد جلو چشمم همینطور که میکردمش با سوراخ کونش شروع کردم بازی کردن که برگشت بادل خوری گفت دست به کونم نزن. خیلی برام سخت بود ولی خودمو کنترل کردمو گفتم باشه نمیخواستم بی جنبه بازی در بیارم کونش اکبند اکبند بود معلوم بود که شوهرقبلیش که حریف کس به این توپی نمیشه ازپس این کون هنری بر نمیاد. اون شب فهمیدم الی عاشق ساک زدنه البته اگه کیرش مرغوب باشه سه چهار ساعت تو کارش بودم به خاطر اینکه بابت از کون نکردن از دلم در بیاره پایان ابمو تا قطره اخر خوردبااین حال میدونستم دفعه بعد این کون جر خوردس. شب خونش بودم صبح قبل از اینکه بیدار بشه از خونش رفتم بیرون. ببخشید خیلی خسته شدم این تازه اول ماجرا بود تو قسمت بعد میرسیم به اصل داستان تا اینجا که مثل بقیه بود(شایدم بدتر)نظراتونو بزارین باسه قسمت بعد… ادامه …نوشته آرش
0 views
Date: November 25, 2018