ساعت شش هفت بعد از ظهر بود که به کافی شاپ رسیدیم. نشستیم و درست مثل همیشه دو تا قهوه ترک به گارسون سفارش دادیم. ارش پیام داد سلام عزیزم. خوبی؟ اومدم دنبالت مامانت گفت رفتی بیرون. کجایی؟_سلام. مرسی خوبم. با الناز اومدیم بیرون اگه میتونی تو هم بیا خوش میگذره._نه دیگه دو تایی خوش بگذرونین. من خونه ام برگشتی یه سر بیا پیشم دلم برات یذره شده._باشه حتما میام. تا شب…بعد کافی شاپ النازو رسوندم خونشون و راه افتادم به سمت خونمون…سلام ب همگی.اسم من کسری ست و تک فرزند خانواده ام. 16سالمه و پنج شش هفته دیگه وارد یازدهم میشم. قدم 174سانته و وزنم 62 کیلوگرمه. بدنم سفیده و حتی یه موی زائدم نداره. البته تک و توکی رو ساق پام و دستم در اومده بود که اونارو هم لیزر کردم. نه لاغرم و نه اضافه وزن دارم. بدن توپری دارم و باسنمم تپل مپل و گوشتیه. تعطیلاته و اجازه بلند کردن و رنگ کردن موهامم از طرف پدر مادرم دارم. موهام تا نوک بینیم اومدن و رنگشونم خرماییه. تعریف نباشه چهرمم خوشگله و هیچ عیبی نمیشه ازش گرفت.از الناز بگم که از دو سال پیش تا پارسال gfام بود و از وقتیکه بهش همجنسگرا بودنمو گفتم حاضر نشد ترکم کنه و الان برام مث یه خواهر می مونه. اون ی سال ازم کوچیکتره و خیلی هم خوشگل و خوش استایله.ارش هم عشق همیشگه منه ک چهار سالیه باهاش همکلاسی و همسایه ام و بگی نگی دو سالیه ک bfامه. سه چهار سانت ازم بلند تره و بدنش و چهرش حرف نداره. کیرش 19_18 سانته و 4_3 سانتی قطر داره.رسیدم خونمون و ی دوش گرفتم. ما تو طبقه دوم ی اپارتمان سه طبقه زندگی میکنیم و خونه ارششون طبقه سومه. طبقه اولم میز پینگ پنگ و اتاق مطالعه من و ارشه ک بیشتر وقتمون باهم اونجا میگذره.رفتم طبقه بالا و زنگ ارششونو زدم ک مامانش اومد دم در بعد کلی احوال پرسی و اینا گفت پایینه. رفتم پایین و زنگو زدم. سریع درو باز کرد و بعد یه لحظه خیره شدن ب چشام منو محکم بغل کرد. ما دو هفته ای بود که رفته بودیم شمال بخواطر همین دلش برام تنگ شده بود.ارشچقد دیر اومدی عوضی.داشتم دیوونه میشدم.حالا ک اومدم. غصه نخور.خیلی اروم سرشو با دستم از رو شونم بلند کردم و اوردم جلو صورتم._ببخشید ارشم.دفعه دیگه زود میام باشه؟_باشه قربون چشای خمارت بشم.یه نگاه معنی دار به لبش انداختمو بعدش چشامو بستم. دو سه ثانیه بیشتر طول نکشید که منو به در چسبوند و لبشو گذاشت رو لبم.بیشتر از یه ماه بود که حسش نکرده بودم.چشیدن دوباره طعم لبش برام یه دنیا می ارزید.دو دقیقه ای لبای همو کنار در میخوردیم ک بهش گفتم بس کنه.خلاصه رفتیم تو پینگ پنگ و فیفا بازی کردیم و خاطره تعریف کردیم.ساعت1 اینا بود و داشتیم فوتبال میدیدیم ک رو مبل خوابم برد.(اتاق خواب ما تو خونه هامون نبود و چون بیشتر وقتمون واسه درس خوندن پایین میگذره همون پایین میخوابیم و فقط برای غذا و اینجور چیزا میریم بالا)چشامو باز کردم و دیدم رو تختم. ساعت ده بود. بلند شدم و بعد شستن دست صورتم رفتم تو اتاق مطالعه.ارش داشت درس میخوند._صب بخیر اقای درسخون. صب شمام بخیر خانوم خوابالوو._اره.دیشب واقعا خسته شدم.ارش؟_جانم._بیشعور وقتی ادمو میاری میزاری رو تخت خواب باید عینک و ساعتشو در بیارییییی خخخخخ._خخخ.دهنت سرویس بچه پررو._من میرم بالا یه چیزی بخورم میام._اوکی برو.رفتم خونه و مادرم چندتا ساندویچ درست کرد. دلم نیومد تنها بخورم بردم پایین با ارش خوردیم و مشغول درس خوندن شدیم.تا شب وقت گذروندیم. ساعت 10_9 بود ک داشتیم فیفا بازی میکردیم. گفتم ی گیمو تنها بازی کنه و رفتم دسشویی. خوب خودمو تخلیه کردم و رفتم تو اتاقو یکم اسپری ب خودم زدم و اماده شدم.ارش رو مبل نشسته بود و داشت بازی میکرد.اومدم و دستامو گذاشتم رو چشاش.خندید و گفت بیا بشین بازی کنیم دیوونه. نشستم کنارش. یه نگا بهم انداخت و لباسمو بو کرد و گفت اره؟؟؟تا خواستم بگم اره لبشو گذاشت رو لبمو با دستاش محکم منو سمت خودش فشار میداد. داشت لبمو میکند. بعد یه دقیقه ای بیخیال شد و به چشام خیره شد. خیلی انفجاری منو از رو کاناپه کند. میدونستم وزنمو ب زور تحمل میکنه ولی از تلاشش خوشم میومد. بلاخره منو ب سختی برد تو اتاق و گذاشتم رو تخت. بعد یکم لب گرفتن ازم مشغول در اوردن لباسام شد. اول از تابم شروع کرد و بعد در اوردنش لبشو گذاشت رو سینم. سینه هامو عین وحشیا میخورد و خیلی محکم مکشون میزد.با خنده گفتمارش._جونم عشقم._اونا شیر ندارنا.خندید و ب کارش ادامه داد.خواست شلوارمو در بیاره ک مانعش شدم و اروم تیشرتشو در اوردم و سینشو یه گاز محکم گرفتم تا ببینه چ دردی داره. درازش کردم رو تخت و شلوارشو از پاش در اوردم.از روی شرت کیرشو یخورده دستمالی کردم. خیلی اروم شرتشو کشیدم پایین و کیرشو بعد مدت ها دیدم. سرمو بردم سمتش و یه بوس سکسی از سرش کردم. دهنمو بردم سمتش و تا نصفه کردمش تو دهنم. سرمو بالا پایین می کردم و تا ته می کردمش تو دهنم. طعم و نرمیش منو بیشتر و بیشتر غرق ساک زدن می کرد.کم کم داشت نفسش بند میومد ک سرمو داد بالا و اومد و ازم لب گرفت. شلوارکمو کشید پایین و منو به شکم انداخت رو تخت. شرت مشکیمو هنوز در نیاورده بود و مدام با دستاش رون هام و پشتمو نوازش میکرد و ازم تعریف میکرد. کم کم حوصلم سر رفت و کونمو براش قنبل کردم. چیزی نگذشت که محکم شرتمم در اورد و بعد بوسیدن کونم شروع ب لیسیدن سوراخم کرد. زبونشو میکرد تو و میاورد بیرون. خیلی سکسی زبون میزد و میلیسید. اه و اوهم بالا گرفته بود و داغ داغ شده بودم.زبونشو در اورد و بهم گفت ک مدل داگ استایل بگیرم.یه با تف سر کیرشو خیس کرد و گذاشت رو سوراخم. گفت اماده ای عشقم.سرمو تکون دادم و گفتم شروع کن لعنتی.با یه فشار اروم کیرشو تا اخر فرو کرد تو و با ارامش تلمبه میزد. با سرعت گرفتن ضربه هاش ناله های ریز منم بیشتر میشدن و اه و اوهم شهوتی ترش میکرد. بعد یکی دو دقیقه برعکسم کرد و ب پشت خوابوندم. سریع کیرشو گذاشت روی سوراخم و هلش داد ک خیلی راحت رفت تو و همزمان با چشمکش شروع کرد ب تلمبه زدن. پاهامو بردم بالا و دور گردنش قلاب کردم. تلمبه هاش سنگین تر و تند تر شده بود. صدای نالم داشت بالا میگرفت ک سرشو اورد پایین و لبشو گذاشت رو لبم. دیگه صدایی نمیومد بجز صدای نفسای من و شالاپ شولوپ تلنبه هاش. چهار پنج دقیقه بعد بلندم کرد و روی تخت دراز کشید. رفتم نشستم رو کیرش و بالا پایین میکردم. چشامو بسته بودمو صدای نفس نفس زدنم مانع شنیدن قربون صدقه های ارش می شد. خسته شدم و از ارش خواستم خودش ادامه بده. اونم همینکارو کرد و بعد یه مدت تلمبه زدن محکم منو گرفت و تند و بی نظم تلمبه میزد. گفت میل داری ؟؟؟ سرمو ب نشونه اره تکون دادم. سریع کیرشو از تو کونم در اورد و گذاشت تو دهنم و منم تا قطره آخر ابشو خوردم. دیگه نا برام نمونده بود و رو تخت ولو شده بودم. ارشم خودشو انداخت کنارم و بغلم کرد. از شدت خستگی تو همون حالت خوابمون برد.❃همجنسای گلم عشق و دوست داشتن تو رابطه دو تا پسر خیلی مهمتر و بهتر از سکس و رابطه جنسیه و مفعولای عزیز مواظب باشین تو دام کسایی نیفتین ک فقط بخواطر ارضا شدن با شما رفاقت میکنن.❃✤بی نهایتم ممنونم ک داستانمو خوندین اگه حوصلتونم سر بردم ب بزرگیتون ببخشید ولی اگه دوس داشتین بگین بازم بنویسم.✤✦دوستون دارم✦ ✌کسری✌
0 views
Date: March 15, 2019