سلام بچه ها من یلدام دوازده سالی میشه ازدواج کردم من عاشق شوهرمم اسم مردم حسن هست خیلی دوسش دارم قدش بلند ولی کیرش معمولیه منو حسنم هرشب باهم سکس میکنیم هیچوقتم سیر نمیشیم من خودم خیلی حشریم شوهرمم همینطور چندوقتی میشدکه مردم زیاددوروبرم میچرخیدهی توگوشم میخوندکونت عجب مالی شده بده حال کنیم تواین چندسال اصلا ازکون نداده بودم حسنم زیاداصرار نمیکرد تااینکه یه روز خام حرفاش شدم اینقدرتوگوشم خوند تاخودم رفتم سمتش یه شب بعدازخوابیدن پسرم رفتم لباس خواب زرشکیمو پوشدم و یکمم ارایش کردم رفتم توبغلش اونم شروع کرد قربون صدقه رفتنم لبامو میخوردمنم زبونشو میک میزدم کم کم میرفت سمت سینه هام سینه هامو با اشتهایه هرچه پایان میخوردمنم ازخودبیخودشده بودم همش میگفتم کیرتو بیار بخورم من عاشق ساک زدن کیرش بودم اونم میگفت حالا زوده همینطورداشت نوک سینه هامو میخورددیگه داشتم ازحال میرفتم دلم واقعا کیرشو میخواست اینقدرحشری بودم که هرچی میگفت میکردم کیرشو داددهنم منم شروع کردم به خوردن اونم کوسمو لیس میزد انگشتشم میکرد توکونم اولش بهم خیلی حال میداد ولی وقتی چندتاازانگشتاشوکردتوکونم دردم گرفت یه اخ بلند گفتم اونم اروم دستشو نگه داشت بعد دوباره دستشو عقب جلو میکرد چوچولمو بازبونش بازی میداد بعدش برگشت گفت عزیزم دارم میمیرم برگرد بزارم تو کون گندت کمی میترسیدم میگفتم بکن جلوم ولی خر نمیشدیه کمی کرم زدبه کیرش کیرش کمی بزرگتر شده بودبعد با پایان نیرویه شهوتیش فشاردادیه لحظه مردم جیغ کشیدم اونم صبرکرد گفت چیه الان دردت کم میشه بعد اروم کیرشو عقب جلو کرد کونم میسوخت ولی دیگه اب ازسرم گذشته بود یه نیم ساعتی کونمو کرد بعد کیرشو کرد تو کسم وقتی هردو ارضا شدیم بلند شدم برم دستشویی وقتی کونمو تو اینه دیدم وحشت کردم خونی شده بود وقتی میشستم خیلی درد داشتم وقتی برگشتم حسن هنوز بیدار بود گفت عزیزم خوبی گفتم یه ماه که کس بهت ندادم میفهمی خوبم یانه تا یه هفته کونم درد میکرد ممنون که داستانمو خوندیدنوشته یلدا
0 views
Date: November 25, 2018