بیست و یک سالم بود تازه از طریق یک رفیق همه فن حرف با جایی آشنا شده بودم که برام خیلی رویایی بود.اولا حس میکردم با کله تو ظرف عسل افتادم اما بعد چیزایی دیدم که فهمیدم خیلی چیزا فقط رویاش قشنگن من حسام هستم قدم تقریبا متوسطه بدنم اون موقع خیلی لاغر بود و پوستم سفید رنگ پریده به قول بچه ها مو تو بدنم قاچاق بود انقد که بی مو بودم فقط دور و ور کیرم کمی موی زرد رنگ داشتم چشام یشمیه و موهام خرمایی بینیم کمی بزرگ اما مجموعا سکسی بودم البته الان خیلی افت کردم و داغون شدم اما اون موقع خوب بودم از طریق ارش تصمیم به خودفروشی گرفتم اونم برای خانم های پولدار مسن و بی دغدغه باهاشون سکس های مختلفی میکردم و پول میگرفتم صاحب جایی که توش کار میکردم تیمور ژاپنی یه بچه زرنگ و غول بیابونی و خط خطی بود از اون یاکوزاها و بچه های جنوب تهرون که حالا کت و شلواری و سانتافه سوار شده بود و پاسداران میشست اما لباس و ماشین گرونش با خطای صورتش تضاد داشت از اونایی بود که خیلی کله خر بود و چیزی که میخواست رو یا با تیزی باید میگرفت یا با مشت های آهنیش چون تو قفس مبارزه میکرد اما یه چیزو خوب یاد گرفته بود که تو بیزینس باید خر مشتری باشه برای همین همیشه همونی رو باید اجرا میکردیم که مشتری ها یعنی خانم ها میخواستن اون روز مثل همیشه صد کار کرده بودم اما یه مشتری جدید اومد یه خانم چهل ساله که موهای بلند رنگ کرده ی بلوند داشت با پوست روشن ماشینشم از اون فول آپشنا بود که سانتافه و سونوتا و اینا پیشش جوجه بودن پایان تنش لباس های مارک بود و غرور و نگاه ترسناک و عجیبی داشت از بین من و ارسلان اومد سمت من و کفت چند سالته گفتم بیست و یک سالمه خانم گفت همینو میخوام و یه لبخند زد تیمور گفت چشم میترا خانم الان براتون آماده میشه تیمور تو اتاق بهم گفت ببین این از اون گردن کلفتاس هر کاری خواست براش بکن و به بهترین شکل بهش حال بده اگه از دستم بپره این مشتری رو باسنت یه یادگاری مینویسم که تا ابد یادت نره گفتم چشم تیمور خان و رفتم داخل اتاق میترا اومد تو دستاشو انداخت تو موهام و گفت جوون چه موهای لختی داری جوجو منم لبخند زدم و گفتم مال شماست امونم نداد لبهاشو چسبوند به لبهام و نفس گرمشو میداد تو دهنمو منو تو دستاش گرفت و لبو گردنمو میبوسید و میخورد تو چشمام نگاه کرد و گفت جوونم پسر کوچولو پسرای زیر بیست و دو سال مثل تو مثل گل میمونن باید قدرشونو دونست لختم کرد و نوک سینمو گذاشت تو دهنش میخورد و کیرمو از رو شلوار میمالید خیلی به بدنم وارد بود قشنگ تحریکم میکرد کمی که مالید و انگشت کرد شورتمم درآورد و لخت مادر زاد تو بغلش بودم در صورتی که اون بالاتنش با سوتین و پایین تنش با شلوار بود بهم گفت میخوای مهیج ترش کنیم گفتم بله عزیزم دست خودته گفت مطمئنی گفتم بله گفت پشیمون نمیشی گفتم نه لبخندی زد و دستبند از تو کیفش در اورد گفت میخوام ببندمت جیگر بعد کامل تو دستم باشی منم خندیدمو گفتم این که پشیمونی نداره گفت حالا صبر کن کوچولو و دستمو به پشت و پاهامو بست و یه چیزی مثل توپ تو دهنم کرد که حرف نمیتونستم بزنم و صدام میمومد اما خیلی آروم کمی کیرمو با تف دستاش مالوند و کمی تخمامو خورد اما کیرمو نخورد و پاهامو باز کرد و کیرمو با تف مالید و انگشت کرد و گفت جون چه پسری رفت پشتم و همینطور که تخممو میخورد زبونشو به سوراخ کونم مالوند و کمی باهاش بازی کرد بعد با انگشت یکم با کونم ور رفت که گفتم چیکار میکنی گفت هیسسس الان میفهمی گفتم ینی چی من که بچه کونی نیستم گفت خب من برای این انتخابت کردم چون نیستی اما میخوام بچه کونی من بشی گفتم شوخی نکن خواهشا من اونجور پسری نیستم که زد در کونمو گفت خواهشات بیشتر تحریکو وحشیم میکنه جیگر فقط آروم باش زود تموم میشه اصلا نترس هیچکار نمیتونستم بکنم نه میشد داد بزنم و میترارو ناراحت کنم که تیمور حسابمو میرسید و ناقصم میکرد نه میشد تکون بخورم میترا در کیفشو باز کرد و مشروبشو خورد و گفت آماده ای گل پسر؟ منم هیچی نگفتم که گفت ای جانم ینی آماده ای تف کرد مستقیم تو کونم و انگشتشو برد داخل کونم یه دردی همراه با سوزش کونمو گرفت که سرمو محکم فشار دادم به تخت بالشت که میگفت جانم جانم و انکشتشو برد تا ته تو کونم که حس کردم کونم خیس شده کمی که بهم گفت به به خونتم اومد داری بچه کونی من میشی پسر و بعد دو انگشتش رو به زور برد داخل کونم تا نصفه که حسابی حس پارگی بهم دست داد و آروم ناله میکردم که میترا با لحن سکسی میگفت جووون ای جان دلم پسر کوچولو کونش میسوزه؟گفتم بله خیلی خواهش میکنم ادامه ندین گفت صبر کن عسلم دردش تموم میشه قربون کون سفیدت بشم و بعد دهن بند رو باز کرد و عمیقا چند ثانیه لبهامو بوسید و بعد رفت سراغ کونم دو انگشتش تو کونم بود و با اون یکی دستش کسش رو میمالید کمی مشروب خورد و اومد به سمتم دهن بندو دوباره باز کرد و کسشو نزدیک صورتم کرد یه کس تپلی صاف با چوچول بیرون زده گفت نوش جونت نفسم بخورش که مشغول لیسیدن شدم دستشو برد تو موهام و کسشو تو دهنم عقب جلو میکرد زبونمو رو کسش میلرزوندم تا میتونستم میخوردم که زود ارضا بشه و از خیر کونم بگذره اما از اینا حشری ترو وحشی تر بود ده دقیقه براش میلیسیدم با لحن سکسی بهم میگفت بخورررشششش بخور کسمو بچه کونی من بخورش لیس بزن چوچولمو جوجه و منم تند تند میخوردم که یوهو اومد نزدیکم و لباشو چسبوند به لبهام و ماچ محکمی از کرد و لب گرفت ازم دهنش طعم الکل داشت کمی و بدنش بوی عطری فوق العاده به پشتم رفت و و بعد چند لحظه اومد جلوم یک دیلدو به خودش بسته بود کلفت دقیقا رنگ پوستش و کاملا شبیه کیر آورد سمت دهنم و گفت بخورش گفتم با این میخوای منو بکنی؟؟یه سیلی بهم زد و گفت گفتم فقط بخورش من باهات مهربونم به شرطی که پسر خوبی باشی و حرفامو گوش بدی منم گفتم اگه التماس کنم چی گفت هیچ فایده ای نداره فقط باید این کسم و هورمون های جنسیم راضی بشه و حال کنه واسه حال کردنش دنیارو آتیش میزنم فقط من میگم باید چیکار کنی واقعا ترسیدم ازش و گفتم چشم هرچی شما بگین خندید و کردش تو دهنم منم مثل یه جنده لاشی ساک میزدم دیلدو رو که تو دهنم عقب جلو میکرد که رفت پشتم و گفتم تا میتونی شل کن کونمو باز کرد یه تف انداخت و گذاشت سر دیلدو رو روی سوراخم کمی مالید و انگشت کرد و سرشو داشت میبرد تو یوهو درد وحشتناکی که تا عمرم تجربه نکرده بودمو تجربه کردم اومدم از زیرش در بیام اما مگه میشد پاهام بسته دستام بسته به پشت و کاملا منو تحت کنترل داشت و سرشو بیشتر کرد توم که دردم واقعا زیاد و وحشتناک بود که اشکم در اومد و آروم میگفتم خواهش میکنم بسته لباشو گذاشت رو گردنم گفت درد داری؟گفتم خیلییی گفت جوووون و تا نصفه کرد توم گفتم آییییی آییییی و آروم اشک میریختم که بیشتر کرد توم و گردنمو میخورد و صدای ملچ مولوچش بلند میشد تا اینکه تا ته کرد توم قشنگ حس پارگی و خیس شدن کونمو داشتم کونم پر خون بود بهش گفتم خون اومد گفت اوففف زیاد کمی توم عقب جلو کرد و گفت بچه کونی من شدی خانم من شدی دیگه هر وقت بخوام میکمنت و شروع کرد تلمبه زدن تو کونم عقب و جلو میکرد و کامل تو کونم عقب جلو میشد انگار قصد تموم کردن نداشت چون میخواست روانی ارضا بشه یک ربعی تو کونم تلمبه زد و درآورد و پاهامو یه وری داد بالا خون رو دیدم رو ملافه و کمی ترسیدم که گفت نترس جیگر طبیعیه و نوک مممو خورد و کمی هم گردنمو و شروع کرد به کردن کونم و بهم گفت جوون برام ناله کن گفتم آییییی آیییی درد داره گفت داری چیکار میکنی گفتم کون میدم به شما کفت به به جنده لاشی ی منی؟گفتم بله گفت بچه کونی منی خانم منی اصلا و منو محکم میکرد و گفت دارم میکمنت پسر داری به میترا کون میدی دارم پارت میکنم کونتو جر میدم منم تایید میکردم بیست دقیقه ی دیگه با پایان وجود و محکم توکونم تلمبه میزد خیس عرق شده بود که دلیدو رو در آورد و کسشو گذاشت دهنم و منم شروع کردم به خوردن چند ثانیه بیشتر نخوردم که پاچید رو صورتم و با نفس نفس و جیغ رو صورتم ارضا شد و خوابید روم بعد پنج دقیقه اومد سمتم بوسم کرد کمی مشروب بهم داد و باهم خوردیم و بعد پاهامو باز کرد و بهم گفت پاشو راه برو نگات کنم لنگ لنگان کمی راه رفتم و پاهاشو روی پاش انداخته بود و نگاهم میکرد پاهای زیبا و صافش با پابند طلا با سنگ های قیمتی و پاهای لاک زده ی زیباش با آرامش نگاه میکرد و من گشاد گشاد جلوش راه میرفتم که دستامو باز کرد و منو تو بغلش خوابوند و بهم گفت من فقط اینجوری آروم میشم نمیدونی چه قدر امروز بهم لذت دادی و گفت تو چهارمین پسری هستی که بچه کونی من شدی و اوپنت کردم اما تو از همه بیشتر بهم حال دادی رفت سمت کیفش و پونصد تومن تراول بهم داد و گفت اینم انعامت بچه کونی خوشکلم همیشه بابت هر سکس صد تا دویست میدادن به تیمور و اون سی چهل بهم میداد اما میترا خودش تنهایی پونصد بهم داد و رفت از تیمور هم تشکر کرد و گفت خیلی ازش راضی بودم ممنون تیمور جان و تیمورم اومد تو و بهم گفت اشکالی نداره به پولش فکر کن دردش فردا خوب شده فردا خوب شدن همانا و بچه کونی شدن من همانا که الان که بیست و پنج سالمه حتما باید کون بدم در هفته تا آروم بشم میترا هم ماهی دو سه بار میومد و به کونم یه حالی میداد اما بعد یکسال یکباره دیگه نیومد اما دورادور حالمو میپرسید بعد اون روز فهمیدم میترا صاحب شرکتی بزرگ در کاناداس و تو تهرانم چنتا خونه و مغازه داره منم دوسال بعد اون جریان دیگه خوابیدن با زنان رو کنار گذاشتم و با پولایی که جمع کرده بودم یه مغازه خریدم و آبمیوه فروشی زدم اما تاثیرات اون چند سال و مخصوصا میترا گرایش جنسیمو عوض کرد ممنون که داستان زندگیمو خوندین تو دنیا اتفاقاتی میفته و چیزهایی براش پیش میاد که گاهی براش غیر قابل باوره امیدوارم این اتفاقات در جهت مثبت باشه واسه همه. نوشته حسام
0 views
Date: January 14, 2020