ترس، خجالت، سکس

0 views
0%

سلام.من اولين باره دارم مي نويسم از تك سكس زندكيمبس سخت كيري نكنين.كاملا واقعي.من يه بسر 19 ساله هستم براي يكي از شهر هاي استان مازندرانكه داستانم از اون جايي شروع ميشه كه براي من تنهايي اخر هفته رفته بودم به روستاي مادريم.مادر بزركم تنهايي زندكي ميكنه من هم مي رم كمكش.كه مي رم سر اصل داستان.جون هاي روستا اكثرا رفتن شهر به خاطر همين روستا خيلي خلوته به خصوص بعد از ظهرهاش.من كه از خونه موندن خسته شده بودم رفتم بيرون يه دوري بزنم همين از در رفتم بيرون ديدم يه دختر خوشكل روي يه تيكه سنك نشسته نمي تونستم باور كنم اون موقع روزمحل به اون خلوتي اين ديكه از كجا بيداش شده( بعدا فهميدم مادر بزركش با مامانش رفته بودن دكتر اونو هم كذاشته بودن مواظب خونه باشه).يه سهجهار ثانيه جشم تو جشم شديم جون من بجه ي خجالتي اي بودم سرمو انداختم بايين رفتم طرف يه يك ساعتي جرخ زدم اومدم برم خونه ديدم اون دختره همون جا نشسته من هم هيج كاري نمي تونستم بكنم حتي نمي تونستم با يه دختر حرف بزنم جه برسه به سكس ما به همون جقش راضي بوديم باخيال راحت يعني باستوريزه بودمهمش مي رفتم بيرون جند ثانيه بعد دوباره مي يومدم يه نكاه مي كردم.فك كنم يك ساعتي مي شد داشتم با خودم ور مي رفتم ديدم دختره داره مي خنده از كار هاي مندل و زدم به دريا اومدم روبروش( جلوي در) با يه دستم سرمو مي خاروندم با يه دستم بهش فهموندم بريم طرف جنكل يه دوري بزنيم باورم نمي شه جه طور حاليش كردم انقدر حول بودم كه نفهميدم جي كار كردممن رفتم از جاده بالا زير يه درخت واستادم يه يك ربعي موندم منتظر موندم حالا نمي خوام از تبش قلبم در واحد ثانيه حرف بزنمديدم نيومد كفتم خودت بودي ميومدي اخه خرهداشتم ديكه نا اميد ميشدم ديدم داره مي ياد باورم نمي شديه جور هايي داشت كل بدنم مي لرزيد ولي خودمو يه كم اروم كردم اومد روبروم.صدام مي لرزيد كفتم سلام ديدم يه نيش خندي زد كفت خوب سلام كه جي هيجي نكفتم كفت كاري داشتي هيجي نكفتم. انكار اون من بودم من اون انكار نه انكار من بسرم من بايد حرف بزنم بهم كفت مي خواي يه دوري بزنيم خسته شده بودم از بس نشستم من كه باورم نمي شد كفتم باشيه دو ساعتي با هم حرف زديم البته اون بيشتر حرف زد ولي من هم ديكه خجالت نمي كشيدمباورم نمي شد با يه دختر خوشكل دارم حرف مي زنم.بوستش سفيد موهاي مشكيسينه هايي كاملا بر جسته كه نسبت به سنش خيلي درشت بود.من هم يه بسر سبزه با قد بلند كه تو خوشكلي جيزي كم تر از اون نبودمكفتم بشينيم حرف بزنيم اون هم قبول كرد من نشستم اون هم نشست كنارم كيرم داشت ميزد بيرون از شلوارم دوتا دستامو كذاشتم روي كيرم تانفهمه كفت بجه تهرانه بعد از يه كم حرف زدن انكار فهميده. بود من جه حالي دارمكفت ما با هم دوستيم ديكه نه مكهفهميدم اون هم خيلي حالش بد فقد مشكل اين جا بود كه من نمي تونستم كاري كنم خودش دستمو كرفت تو دستش ديد كيرم داره مي تركه دستشو كذاشت روي كيرم يه كم از رو شلوار واسم مالوند دست منو هم كرفت كذاشت رو كسش ديدم خيس خيسه لبامون تو هم قفل شد كيرمو در اوردم دادم بهش شروع كرد به ساك زدم من هم سينه هاشو مي ما لوندم بهم كفت اولين بارت كفتم نه بس جي.انكار اون جندمين بارش بود جون كارشو خوب بلد بودشلوارشو تا زانو دادم بايينتكه داد به درخت با زرو تف و انكشت كيرمو كردم تو كونش يه دقيقه هم نشود ابم اومد ريختم تو كونش ديدم اون هنوز ارضا نشوده يه كم واسش كوسشو خوردم اون هم ارضا شدبا هم تا نزديكاي محل اومديم جند بارديكه هم ازش لب كرفتم كرفتم بعد از هم جدا شديم اومدم خونه يه شماره نوشتم بدم بهش كه ديدم خونشون شلوغ فردا صبح هم رفتنانقدرسوختم كه ديكه از موقع بع بعد يك سالي هم فك كنم بشه محل نرفتم.خيلي لذت بخش بود برام تك سكس زندكيم اميد وارم تجربش كنين حرف اخرش ضد حال خوردم.همش راست بود لطفا فحش ندين سريع نوشتم ويرايش هم نكردم به بزرك واري خودتون ببخشيدنوشته سامان

Date: November 25, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *