تصوير زيبای سکس – ۳

0 views
0%

قسمت قبلساعت 9 شب بود که پرویز و نوشین هر یک با اتومبیلهای خود به آپارتمان نوساز دکتر در نزدیکی پونک رفتند خانه ای امروزی با 150 متر زیر بنا که البته پرویز خان عنوان کرد که این منزل دم دستی اوست و در انتهای اشرفی اصفهانی در حال ساختن خانه ای مستقل میباشد که نسبت به این دریاییست در مقابل رودخانه نوشین گوشش به این حرفها بدهکار نبود حاضر بود در یک خرابه هم کوسش را به حراج بگذارد هر چند خانه ای مجردی بود ولی خیلی با سلیقه مرتب شده و ظاهر و دکورهایی زیبا داشت نوشین ترجیح داد بجای مبل چرمی بر روی یکی از صندلیهای ناهار خوری بنشیند و منتظر پرویز که به دستشویی رفته بود بشود در این فاصله خیلی سریع لبانش را روژ مالی کرد و کمی هم به سر و صورتش رسید دگمه بالایی بلوز گوجه ای رنگش را باز کرد و قسمتی از سینه های خود را بیرون انداخت پس از دل دل کردنهای زیاد خود را قانع کرد که روسری خود را هم بردارد این اولین باری بود که تا این حد راحت کنار پسر دایی اش ظاهر میشد وقتی که دکتر برگشت و او را با این وضعیت دید دیگر مطمئن شد که امروز به آرزوی چهارده پانزده ساله اش خواهد رسید نوشین از بس در عالم خودش بود متوجه این نبود که منظور پرویز از کپسول چیست ؟؟ شاید سادگی و بی شیله پیله بودن او در این زمینه و عدم آشنایی اش با مسائل سکسی و اصطلاحات مردانه او را در درک این گوشه و کنایه ها تا این حد خنگ بار آورده بود – منو ببخش پسر دایی از اینکه مزاحمت شدم و آرشیو تو خراب میکنم.کاش میگفتم از خارج برام سفارش بدی تا من بی موقع وقت استراحتت رو نگیرم – خواهش میکنم من برای دختر دایی عزیزم همیشه وقت دارم – ببینم حالا این دارویی که این همه ازش دفاع میکنی کجاست ؟؟ با آب باید بخورم دیگه ؟؟؟؟- عجب سوالی میکنی معلومه دیگه وقتی این کپسول رو بذاری توی دهنت و یخورده توی دهنت بچرخونیش خودش آب پس میده و راحت تر میتونی هضمش کنی این را که گفت تازه یواش یواش دوزاری نوشین در حال افتادن بود یعنی این همه مدت از کیر خود صحبت میکرده و دخترعمه هالو پپه بازی در می آورده ؟؟ خواست به کمک او رفته کار هر دو را راحت تر کند – چرا معطلی من منتظر دوای تو هستم زود باش اینقدر معطل نکن آنقدر با ناز و کرشمه این مطلب را ادا کرد که پرویز بی اختیار دستش را بطرف موهای بلند نوشین رساند بینی اش را به داخل موهای خوش بویش فرو برد سر او را به عقب برگرداند زیر گلویش را با دستانش مالید و انگشت کرد و یک دستش را داخل بلوز نیمه باز او به سینه هایش رساند بدون باز کردن سوتین سینه های نوشین را خارج کرد نوکهای هر دو طرف تیز تیز شده بودند خانم بی اراده زیپ شلوارش را پایین کشید و دستش را از داخل شورت به کوسش رساند و کوووووس مالیش را آغاز کرد پرویز در همان جهت که سر نوشین را به عقب آورده بود لبانش را بوسید سرهای آنها در دو جهت مخالف قرار داشتند شیوه بوسیدن آنها به گونه ای بود که لب پایینی دکتر بر روی لب بالایی خانم قرار داشته و بلعکس یکی از دستانش را هم همگام با دست نوشین وارد شورت او کرده و به او در مالیدن کوسش کمک میکرد – آه ه ه دکتر آه ه ه تو که هنوز کپسول نداده داری درمانم میکنی کاش زودتر میومدم برای معالجه پرویز کمر او را گرفت بلندش کرد و به اتاقی دیگر برد و بر روی تخت انداخت آرام آرام مزه میگرفت و در هر حرکت چند دقیقه ای توقف داشت وقتیکه خانم را بحالتی رساند که فقط یک شورت و سوتین به تن داشت ده دقیقه پایان مشغول تماشای آن قد و بالا شده بود – هنوز سیر نشدی ؟؟؟؟ منکه از گرسنگی مردم – در خدمتم اول سوتین او را درآورد و بعد بطرف شورت نوشین رفت و در حال درآوردن شورتش بود که دختر خاله هم در حالتی مشابه شورت پسر دایی را از پایش خارج کرد چون دیگر خیلی حشری و بی تحمل شده برای کیرررررررر بی تابی میکرد خوشبختانه کیر قابل قبولی داشت دستش را به کیر او رساند و بطرف دهانش هدایت کرد معلوم بود که دکتر هم خیلی ریاضت کشیده است چون بجای ناله کردن یا فریاد کشیدن نعره میزد نوشین برای تحریک کردنش همینطورکه کیر توی دهنش بود و به زور و نا واضح حرف میزد شروع کرد به چاخان گفتن – واااااااااایییی امشب شب زفاف منه بالاخره من توی زندگیم طعم کیر رو حس کردم آخ خ خ برای اولین بارم میخوام ببینم این کیری که وارد کس میشه چه احساسی در من بوجود میاره امشب باید منو افتتاح کنی اگه خواستی کونمم افتتاح کن معالجه باید کامل باشه کامل کامل تا جواب بده جااااااااان پرویز را دیوانه کرده بود کیرش را از دهان نوشین درآورد و در حالیکه دستانش را بر روی سینه های او قرار داده بود کیرش را تا انتها وارد کس پر التهابش نمود -آه ه ه ه ه رفت رفتتتتتتتت بالاخره کوووووووس من هم کیرررررررر خور شد جوووووووون تو دکتر قشنگم افتتاحش کردی اسم تو رو باید توی کتاب رکوردهای گینس ثبت کنن توی این دوره و زمونه کدوم کوسه که بیست و پنج سال پایان کیر نخورده باشه ؟؟ افتخار میکنم که تو منو از حالت آکبندی خارج کردی شوهر بی عرضه من فقط با میوه کار میکنه ولی من کیر طبیعی رو میخوام که از هر میوه ای لذیذتره اوووووووف پرویز که قرص دیر انزالی قوی ای خورده بود نیمساعت پایان در حال گاییدن کس نوشین بود و در این نیمساعت دو بار آب کس او را خالی کرده اما هنوز عطشش فروکش نکرده بود و مرتب کیر کیر میکرد این دومین کیری بود که در کس نوشین جای میگرفت به کلفتی و بلندی کیر جابر نبود ولی او را به اوج کیف و لذت رسانده بود همین برایش کافی بود – عزیزم چند روز به عادت ماهیانه ات مونده ؟؟- بحساب من دو سه روز – خوبه خوبه خوب موقعی اومدی پیشم – میدونم منظورت چیه منم آبتو میخوااااام کوووووسم آب کیرررررررتو میخواد بریز توشششششششش از ماه دیگه قرص میخورم – دوست داری چه مدلی و در چه وضعیتی آبمو خالی کنم حالت سگی باشه یا از همین روبرو یا یه جور دیگه ؟؟؟؟- نه نهههههههه از همین روبرو خوبه وااااااااااااااییییی زود باش آب بدهههههه آب بدهههههه بریز توشششششش من آآآآآآآب میخوااااااااااام و در لحظاتی که حس کرد آب از کمر پرویز شروع به حرکت کرده کمرش را محکم چسبید و او را بخود قفل کرد آب داغ منی پس از چند جهش شدید در ابتدای کار و ریزش مواجانه دریایی از زمان قفل شدن کمر به ریزش آرام و نرم رودخانه ای تبدیل شده و پلکهای خمار نوشین را بر روی هم قرار داد مرد حسابی گرم افتاده دست از سر خانم برنمیداشت نوشین بدون توجه به ساعت فقط میخواست که همچنان گاییده شود ساعت از دوازده شب هم گذشته بود تا بحال سه بار ارضا شده ولی هنوز شهوت داشت علت و لذت دیگری هم که هوس او را بیشتر میکرد این بود که این آرامش در او ایجاد شده که دیگر برایش اهمیتی نداشت که کیر عرب کی از دبی به دادش میرسد محصول وطنی در اختیارش بوده و هر موقع که هوس میکرد میتوانست از آن مستفیض شود در هر حال آنشب مشخص نشد که کدام شکار و کدام شکارچی هستند و شاید هم هر دو هر دو یشان بودند – عزیزم کپسول خیلی جانانه ای بمن دادی اشاره به کس خود کرد و گفت من هم که بهت یه قرص سبک دادم و بعد با انگشت به سوراخ کونش اشاره کرد و گفت اگه میخوای این یه قرصو هم بخور تا مکمل قرص قبلیت بشه.این قرص مثل بقیه قرصهای من فقط برای توئه تا تاریخ مصرفش نگذشته مصرفش کن.گویی که دنیا را به پرویز داده باشند سوراخ کون نوشین که با یکبار گاییدن جابر هم هنوز همان حالت اولیه و آکش را داشت و به این نون و ماستها گشاد بشو نبود در اختیار پرویز قرار گرفت تا هر کار که دلش میخواهد با آن انجام دهد دکتر دستش را بر روی لنبرهای کون دختر خاله اش قرار داد و به دو طرف بازش کرد تا سوراخ وسط را راحت تر ببیند زبانش را بر روی مخرج او قرار داده و جانانه می لیسید کس بار دیگر خیس خیس شده بود پرویز انگشت میانی دست چپش را با کرم چرب کرد و به داخل مخرج نوشین فرستاد انگشتش را تا تههههههه فرو کرده و آرام بیرون میکشید – وااااااااای عزیزم من تحمل میکنم حالا کیرررررررر بده پرویز که سست و خمار شده بود کیر خود و سوراخ کون نوشین را چرب چرب کرد و یواش یواش کیر را به میعادگاه هوس کشاند.چه کیفی میکرد دکتر فکر میکرد کیر او و داخل کون نوشین را با چسب آبکی بهم چسبانده باشند ده سانت از کیرش را به داخل فرستاده بود هنوز هفت هشت سانت دیگر از بلندای کیرش باقیمانده بود اما ترجیح داد تا همینجا بسنده کند و به عزیز دلش فشار نیاورد. نوشین هم با لذتی زیاد کیر چسبان و هوس انگیز را در کون خود پذیرفته و حس آرامش میکرد. تصویر زیبای کون باد کرده خانم و شکل فرورفتگی کیر در سوراخ کون آنچنان هیجانی در پرویز بوجود آورد که نتوانست جلوی خود را بگیرد و بار دیگر آب سوزان خود را وارد کویر آتشین نوشین نمود – اوووووووف من بازم میخواااااام کووووووسم هنوز آب دااااااااره کمرم هنوز سنگینههههههه – دختر خاله تو این همه آب خالی کردی تخلیه زیاد برات ضرر داره – نههههه نه میخواااااام اگه دوست نداری دیگه پیشت نمیااااااام – من بخاطر خودت میگم وگرنه هم هوسش رو دارم هم توانش رو که تا چند ساعت دیگه بکنمت – فقط یکبار دیگه. اینبار نوشین پاهای خود را به دو طرف باز کرد و و با زبان بی زبانی به پرویز فهماند که باید کوسش را بخورد.زن آنچنان اه ه ه و ناله ای میکرد که گویی اول عشقبازیست تماس زبان داغ پرویز و مکندگی هوس انگیز لبها و دندانهای او آتش به خرمن هوسش انداخته و مثل زائوی در حال زایمان فریاد میکشید چشمانش را بسته و حرکات زبان بر روی کس را مجسم می نمود قلبش به شدت می تپید سرانجام حرکتی را از زیر قفسه سینه اش حس نمود و بعد حرکت آب گرمی که در پی آن پایان بدنش به آرامش وصف ناپذیری رسیده بود. او و پرویز دقایقی را در هم می لولیدند تا اینکه نوشین از او خواست که چند دقیقه ای او را بحال خود بگذارد تا در حالت سر مستی بعد از سکس مانده و کپسول اثرش را پایان و کمال بجای بگذارد. ساعت حدود یک شب بود که هر دو لباسهای خود را پوشیده نوشین آماده رفتن بود – دستت درد نکنه دکتر جون این کپسول که خیلی قوی بود و حالمو فعلا خوب کرده کپسول بعدی رو کی باید بخورم ؟؟ – درمان باید ادامه داشته باشه چون تازه داری معالجه میشی اوایل باید بیشتر بخوری خودتو ببین حالت خودتو ببین بمن اطلاع بده. – تو چی ؟؟ وضع کاریت چی ؟؟؟؟- غصه منو نخور من بخاطر تو حاضرم مطب رو هم تعطیل کنم تو باید وضعیت خودتو با شوهرت هماهنگ کنی – من حاضرم شب و روز از این کپسولا بخورم از معتاد شدن هم نمیترسم.قرار گذاشتند که هر سه چهار روز درمیان از این برنامه ها داشته باشند. نوشین و پرویز پس از یک بوسه طولانی با هم خداحافظی کرده و تازه عروس به آرامش رسیده پس از پایان دومین زفافش سوار زانتیای نقره ای خود شده بطرف محمودیه رفت.بسوی خانه ای بزرگ و قصر نما که برایش حکم زندان و سیاه چالی را داشت.اما خوشحال و سر مست بود از اینکه میتواند خیلی راحت با فریفتن شوهر بی غیرتی که اهمیتی به او نمیدهد شعله های سرکش هوس خود را آرام نماید. اخلاق فرهاد تغییر که نکرده بود هیچ بلکه هر روز بدتر از روز قبل میشد ساعت از ده یازده شب که میگذشت رفتار شوهرش بچگانه تر میشد مثل بچه ها نق نقو شده بود. این جنون سکسی او که شاید سوغات غرب بود روز به روز بیشتر در پایان وجودش رخنه میکرد او فقط به دنبال تنوع در فرونشاندن آتش جنونش بود آتشی که هر بار با فرونشاندن آن شعله بر آرامش همسرش میانداخت. تازگیها عادت پیدا کرده بود که همراه با ور رفتن و گاییدن مصنوعی نوشین نوار ویدیویی فیلم سکسی دو مرد و یک خانم را برایش میگذاشت. در یکی از این شبها شروع کرد به تعریف کردن از بازیگر خانم – عجب زنیه می بینی نوشین ؟؟؟؟ چطوری دو تا کیر کلفتو توی خودش جا داده ؟؟ پاره نمیشه ؟؟؟؟ ولی خیلی هم کیف میکنه هاااااا چند روزی میشد که نه با جابر برنامه ای داشت و نه با پرویز. جابر برای کاری به امریکا رفته پرویز هم برای شرکت در سمینار پزشکان راهی کانادا شده بود و تماشای این فیلمها جز آنکه کمر او را سنگین تر کند فایده ای نداشت برایش که تا بحال فیلم سکسی زیاد ندیده بود آنهم به اینصورت خیلی جالب و هوس انگیز بود فیلمی که آنشب فرهاد گذاشته بود یک هارد سکس به پایان معنا بود.دو مرد برای سرقت وارد خانه ای میشوند ناگهان سر از اتاق خواب در می آورند. خانم و شوهرنیمه لخت و رومانتیک در آغوش یکدیگر به ماچ و بوسه و ور رفتن هم مشغول بودند…ادامه دارد. نوشتهنسرین (nasrin.t.73)

Date: November 25, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *