تقلب

0 views
0%

سلام من 40 ساله ام خوب خانم و بچه هم دارم اما خانم مذهبی دارم که خوابیدن با شوهر همک حرامه چند قبل در چند سایت همسر یابی عضو شدم و خودم را بیوه معرفی کردم و از این راه چندین تکه خوب نصیبم شد که شرح یک را براتون میگم یکروز شماره تلفنی برام گذاشتن که زنگ زدم و قرار گذاشتم که واسه ازدواج حرف بزنیم یک خانم بسیجی کسکش هم لیسانس معارف با یک مقنعه و فوق حجاب اومد اولش خواستم بگم من پشیمونم اما خوب نصیحت من و مخ زنی شروع شد رفتیم نهار و خوردیم من گفتم که من آدم مذهبی هستم بیا 3 ماه صیغه موقت بکنیم تا شناخت پیدا کنیم چنان ناراحت شد که میخواست پیاده بشه گفتم سکس و هیچی نمیخام فقط محرم هم بشیم قبول کرد به کمتر از اخوند راضی نمیشد خلاصه به یک دوستی زنگ زدم که جاجی صیغه من و فلان خانم را بخون بزور قبول کرد که پشت تلفن بخونه میکفت بریم پیش اشنای مسجد ما من هم واسه روز فردا و شهادت نمیخاستم فقط دستمون بخوره و بس من گفتم بریم خونه من حرف بزنیم و یک چایی بخوریم که ناراحت شد گفتم پس چطور بشناسیم که ناچارا قبول کرد.رفتیم آپارتمانم با روپوش نشسته بود و گفت نماز بخونم یک چادر سفید و یک سجاده پهن کرد من هم از ترس وضو گرفته م مشغول شدم و بعدا قبول به همئگفتیم خوشش اومد که من نماز خونم خلاصه من گفتم راحت باش که مقنعه را باز کرد اما با اکراه خلاصه زبان من شروع کرد از فضل و رساله و که الان تو خانم من هستی خلاصه روپوش در اومد من دستش را به دستم گرفتم و میبوسیدم خلاصه زنی که 5 ساله طلاق گرفته و تنهاست دیدم رفت دستشویی و چشمهاش خمار شده از زیبایی چشماش و …. حرف زدم که وقتی عقدت کردم آنقدر نازتو بخورم که گفت اجازه خوردن سینه را میدم پایین نرو گفتم نه هر طور راحتی خلاصه سینه میخوردم و کس میمالیدم آخ و اوخ شروع شد من هم که کیرم داشت میترکید اما یواشکی دستش را گذاشتم روش با خجالت یک کم مالید و انگشت کرد یواشکی دستم را زیر شلوارش کردم با اکراه قبول کرد حالا صداش میترسیدم همسایه ها بیایند به هر ترفندی بود به بهانه نگاه کردن شورت را در آوردم ایوار شورت خیس خیس بود دستش را گذاشت روش اما من یک کم با دست خودش مالیدم که وا داد سپس زود شلوارم را در آورد و دهنش کرد و با ولع میخورد خلاصه بچه ها این خانم منو حسابی یک ساعت خورد من هم که آماده قرص خورده بودم یکساعت پایان کردمش هر مدلی میخواست من ندیدم خسته بشه چنان خانم گرمی بود که نگو خلاصه رفتیم حموم در حموم میگفت تو نیا خجالت میکشم باز نصیحت که بعد دوش فورا به دهن گرفت و بلندش کرد گفت کون میخام روی دسته مبل چنان جیغ میکشید که من میگفتم یواش خلاصه یک کس و بچه کونی دا که نگو حالا 2 ماهه هر سه چهار روز یکبار سیر میکنم فقط واسه عشق بازی میاد حالا یادش افتاده که قصد ازدواج امده بود حالا آرایش میکنه بار اول موهای کوسش به 3 سانت میرسید حالا انواع کرم مو بر استفاده کرده چیکار کنم راستش بگم فرار اگر نگم گیر داده که دایمی کنیم اما یک کس خوب و تمیز بسیدنش به هزار بار کردن جنده لاشی پولی میارزد خلاصه میدونم دروغ گفتم اما با این قیافه و …. من نمیتونم طور دیکه تور کنم و در حسرت کس خوب باید بمیرم خلاصه هر چند ماه یکبار کوسهایی را میکنم که کسی زیارتشون نکرده چند بار هم مجبور شدم برم خواستگاری تا وا بدن و کس بدن خلاصه از نامردی ناراحتم اما علاجی ندارم خانمم هم فقط دنبال روزه قضا و نمازه و سکی میکه ماهی یکبار زیادش گناههنوشته محمود

Date: November 25, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *