سلاممن هر روز یکی دو از داستان های این سایتو میخونم بعضی ها واقعا تو کفن و …. کس و شعر مینویسن شرمندهخوب اسم ها هم واقعی هستن من مجیدم و آخرای 17 سالگیمه پارسال تو اتوبوس میرفتم مدرسه یه شماره دادم که زنگید و اول کلاس گذاشت که من نمیخوام با کسی باشم و … منم در جا گفتم باشه هر وقت دیدی میخوای با من باشی زنگ بزن خداحافظبعد از دو هفته زنگ زد و گفت یه هفته باهاتم اگه خوب بودی میمونیم که موندیم دو ماهی دو حد بوس و بغل و این علافی ها گذشت اما راه سکس نمیداد. تا این که ایمان رفیقمو با خودم بردم سر قرار با غزالوقتی غزال رفت ایمان گفت مثل سگ بهم پا میده برم رو کارش چون با ایمان خیلی صمیمیم گفتم نوش جونت به جان خودم 1 ساعته مخا زدخیلی به کونم زور آورده بود یعنی چون ایمان یه ساعته مخا زد گفتم دهن غزال رو سرویس میکنماز شانس من غزال ایمانا با شکیلا دبد و سر دو روز برگشت افتاد به غلط کردم حالا نوبت من بود که گوز کلاس بزارم که تو با احساسم بازی کردی و ما به درد هم نمیخوریم و…..اس داد ببخش جواب دادم ببین من یه پسر داغم که از دوستی انتظاراتی دارم مثل سکس گفتم قبول کرد که میکنم نکرد هم به درک گورش گم میشههی اس داد ترا خدا اینا نخواه منم سفت وایساده بودم که یا سکس یا تموم که گفت بایمنم گفتم ریدیم که یه هفته بعد ایمان زنگ زد گفت غزال میگه به مجید بگو شرطش قبوله و اصرار داشت بدونه شرطم چی بوده که نگفتم.دوباره با غزال قرار گذاشتم و بهش گفتم سکس نمیخوام میخواستم یکم تنبیه بشه که اعتماد کنه یک ماهی باش بودم که زنگ زد گفت مانیتورم افتاد روشن نمیشه چکار کنم؟ و التماس که بیا کمکم کن کسی خونه نیس همه رفتن خونه مامانجونم من امتحان داشتم تنهاممنم اسپری نداشتم میخواستم حسابی بگامش رفتم طبقه بالا سراغ شیره تریاک های داییم و نزدیک 1 گرم با آب خوردم و رفتم اونجا البته تخمام پاپیون شده بود آخه یه برادر رزمی کار داشت اگه میرسید کیر خودما حواله خودم میکردخلاصه رفتم داخل و دیدم بله ال سی دی شکسته و هیچ کاریش نمیشه کرد تا اینو گفتم کم مونده بود گریه زاری کنه که منم به بهونه دلداری سرش رو گرفتم بغلم و فشار دادم به سینم . یکم آروم شد دستم رو گذاشتم لبه پیرهن که بکشمش بالا اومد نذاره که گفتم سکس رو قبول کردی گفت الان نه گفتم الان بهترین وقته یکم زور زد منم یه دفعه پیرهن و ول کردم شلوارش کشی بود با شرط کشیدم پایین تا زانوش که افتاد به التماس و ولم کن دستش رو گرفته بودم که شلوارو نکشه بالا پاهامون به هم گیر کرد خوردیم زمین منم با یه حرکت شلوارو کندم برا پیراهنش گریه زاری میکرد اما کمتر مقاومت نشون داد من اصلا نمیخواستم حال کنه برش گردوندم و نشستم روش و کمر بندم رو باز کردم گفت توش نه گفتم ببین من میکنم اگه میخوای دردت نیاد بگو کرم کجاس که خودشا سفت گرفت منم با دست محکم کوبیدم رو کونش که جیغ زد منم گفتم شل بگیر گفت ترا خدا مجید که یکی دیگه خورد و شل کرد دیدم کرم نمیده گفتم حالا که خوارتا گایدم میفهمیسر کیرم رو آروم کردم که دیدم داره خودشا میکشه جلو و آخ و اوخ دستم رو انداختم دور گردنش و اون دستم رو گذاشتم دم دهنش و یکدفعه تا آخر فرو کردم هر چی زور زد فرار کنه منم با خودش میکشید نمیتونست جیق بزنه فقط اشکاش رو دستم سر میخوردن شاید چهل دقیقه کردمش و ریختم توش و بلند شدم گفتم شرمنده موقعی که حشریم حکم حکم کیرمه نه مغزم که تف کرد تو صورتم و گفت گمشو منم زدم تو گوشش و شروع کردم به لباس پوشیدن اونم یه گوشه گریه زاری میکرد و هیچی نمیگفت منم گفتم خداحافظ و اومدمدوستان رعایت حالمو بکنین داستان اولم بود در ضمن اون لاشی بود و الا این مدلی به فنا نمیرفت اگه میکردم درست میکردمشتا داستان شقایق که دارم رو مخش راه میرم بکشمش خونه خداحافظmaimig
0 views
Date: November 25, 2018