سلام دوستان امیدوارن حالتون خوب باشه من تا حالا 2تا داستان از زندگیم گذاشتم وفکر کنم مورد لطف دوستان سایت داستان سکسی قرار گرفته ونیز مورد تایید شما بوده است واین داستان هم که دارم مینویسم یکی از وقایع زندگیمه ودوست دارم شما هم بدونید ونظر تونو بدینمن مینا 28 ساله از خراسان زنی با هیکل تقریبا سکسی و با سینه های 75 وکونی درشت که اینو دوستانم که با من راحتن میگن ودر کل شهوتم بسیار زیاده واز سکس لذت زیادی میبرم والانم که دارم داستان مینویسم دارم با خودم ور میرم چون قبلش چند تا از داستان های دوستانو خوندم وسر ذوق اومدم وشروع کردم به نوشتنمن در حدود 6 سال پیش ازدواج کردم وزندگی بدی نداشتم وشوهری داشتم با تحصیلات عالی و امروزی . رضا مردم از همون اوایل یک مشکلی داشت که دودولش خیلی دیر به دیر حرکت میکرد وهر وقت که میخواستیم سکس داشته باشیم من مدتی رو صرف خوردنو ومالیدن کیر اقا رضا میکردم تا حرکت کنه ومن بتونم یه حالی بکنم اوایل فکر میکردم که این مشکل نیست وخود به خود حل میشه و کم کم این شده بود مشکل اساسی من وبعد از گذشت 3تا4 سال دیگه ماهی یک بار هم بزور حرکت میکرد و من بعضی وقتها گریه زاری ام در میومد از مستی واین وضعیتم وبا رفتن به دکتر و….سرد مزاجی مزمن رضا حل نشد حتی بعضی وقتا با دست رضا خود ارضایی میکردم وخودمو خالی میکردم بماند روزگار ما به همین روش گذشت تا اینکه یه روز بعد پایان دوره قایدگی ام بود که داشتم از خرید که همینطوری از سر بیکاری رفته بودم برمیگشتم چشمم افتاد به چشم یک پسر خوشکل وبا تعقیب نگاه دنبالش کردم ودیدم که رفت داخل یکی از خونه های نزدیک خونمون و اون روز گذشت تا اینکه همون جوون رو دوباره داخل کوچه دیدمش و با یک چشمک تونستم دلشو ببرم واسیر خودم بکنمش ووبعد از چراغ سبزی که دادم دنبالم راه افتاد ومنم شمارمو نوشتم وانداختمو اونم برداشت ورفتم دوساعتی نگذشته بود که دیدمگوشی ام زنگ خورد شماره ناشناس بود جواب دادم بله همون اقا خوشکله بود بعد ازسلام ومنمن کردن خودشو معرفی کردو گفت که همون دیروزی ام وگفتم که بله امری داشتید که دیدم حول شد وداره دستو پاشو گم میکنه ومنم ترسیدم که اون بتریه وقطع کنه گفتم خوب اسم شما چیه که گفت جوادم وگفتم که خوشبختم اقا جواد خلاصه کلی با هم حرف زدیمو به همین روش 2ماهی گذشت وکم کم با هم بیشتر اشنا شدیم و تا اینکه یک روز مردم رضا میخواست بره مشهد برای یه کار اداری ومنم موقعیت رو غنیمت شمردم ووقتی عصر همون روز زنگ زد گفتمش فردا ساعت 9 بیا خونه ما کارت دارم وقت موعود فرارسید وزنگ خونه ما زده شد البته من از قبل شرایطو تنظیم کرده بودم مفبلش به خودم خیلی رسیدم بله جواد اون پسر خوشکل من وارد شدو در پشت سرش بست من خیلی مست بودم 20 روزی بود که سکس نداشته بودم تازه رضا قول هفته اینده رو داده بود تا وارد ساختمان شد بدون مقدمه یه لب اساسی ازش گرفتمو دستشو گرفتم تو دستم بردمش و.سط حال یه فیلم سوپر گذاشته بودم از فبل که روشنش کردمو جوادم شروع کرد به دیدنبعد از اون بوس اولیه کیرشو دیدم که داره بزرگ میشه باور کنید چه حالی میکردم .ودراز کشیدیمو دیگه حال خودم نبودم تا چشمامو باز کردم دیدم که دارم کیر جوادو ساک میزنم ومثل استخون راست کرده بود جوادو گرفتم وسط پاهام وسرشو به کسم فشار میدادم و بعد از چند لحظه کیر رو توخودم حس کردم وای چه حالی بود یه 20 دقیقه انواع حالات مختلف رو سکس داشتیم وبعد از امدن اب جواد من بی حال وسط حال افتاده بودم وقتی بلند شدم دیدم کسی نیست وجواد من رفته وبعدش زنگ زدو تشکر کرد و گفت که دیدم بی حال بودی چیزی نگفته رفتم خلاصه از اون به بعد دو یا سه روز من وجواد با هم سکس توپی داریم ودیگه اصلا به فکر کیر شل و ول رضا نیستم و اون حالا تعجب میکنه و میگه که چطور شده ومنم میگم که با شرایط تو خودمو سازگار کردم عزیزم.خوانندگان عزیز به من فهش ندید باور کنید این مشکل سردی خانم یا مرد خیلی خیلی مشکل بزرگیه ومن که هر 3 روز احتیاج به سکس داشتم مردم میگفت هر ماه یک بار و اون اصلا به این کار اهمیت نمیداد وفقط میرفت سر کارش و میومد ومیخورد ومیخوابیدحالا دوستان نظراتونو بدین تا اگه اگه دوست داشتید از سکسم با جواد بیشتر براتون بگم.نوشته مینا
0 views
Date: November 25, 2018