سلام،من مسعودم،20 سالمه،حدود 180 قدمه و حدود 66 كيلو وزنمه.فكر میكنم 2~3 ماهی هست كه میامو داستان های این سایتو میخونم.از اونجایی كه میدونم چه فحش هایی ميدين،خواهشمندم لطف كنید و فحش ناموسی ندین.قضیه بر میگرده به پارسال كه من حسابی هوس كس دختراي جنده لاشی رو كرده بودم،واسه این میگم دختراي جنده لاشی چون دوست ندارم كسی بدست من جر بخورهراستی كيرم متوسطه و حدود 15~16 سانته،ولی خوب كلفته.مامان و پدرم پنجشنبه ها از صبح نزدیكاي ساعت 8 تا تقریبا 2 بعد از ظهر ميرن خرید،صبح كه ميرن پنجشنبه بازار برای خرید ميوه و سبزیجات و بعدش برای خرید مرغ و چاي و برنج و اینجور چیزا.منم كه مثه لاشه تو خونه خوابم،ولی اینبار فرق میكرد،گوشيمو گذاشته بودم رو زنگ برا ساعت 9.خلاصه زنگ زدم به ابي(یكی از بهترین دوستامه)یا همون ابراهیم كه برای دفعه سوم گوشيرو جواب داد،بهش گفتم تو همسایه هاتون دختر نیست كه الان بتونم به گا بدم،گفت یكی تو ساختمونمون هست،ولی نمیدونم به تو بده یا نه(نا گفته نماند اونجا كه ما زندگی میكنیم جنده لاشی زیاد هست، راستی فاصله خونه ما با ابي اینا دوسه تا كوچه بیشتر نیست)بهش گفتم تو جور كن كاریت نباشه،گفت كه بهش میگه.منم به همین مناسبت يكم رفتم فیلم سوپر دیدم.تا ساعت 12 ظهر منتظر بودم و دیگه بیخیالش شدم كه دیدم ابي زنگ زد با خوشحالي جواب دادم،گفت میاد.15 دقیقه بعد زنگ خونه بصدا در اومد،خودش بود،یه صداي ناز داشت میگفت بازكن…سرمو زود شونه زدم و رفتم دم در ایستادم،تعارف كردمبفرمایين خانوم خانوما،با یه لبخند خوشگل بهم گفت اگه بري كنار میام تو…رو مبل كنارش نشستم و با دستام بین موهاش بازی میكردم،خیلی مامانی و ناز بود،اگه پرده داشت همون شبش میرفتم خواستگاریشسریع رفتم سراغ لباش،وااااااااااااااااااي واقعا خوش طعم بودن.در همون حالی كه ازش لب میگرفتم دستمو بردم سمت سینه هاش،جووووووووووون دوتا توپ هندبال بودن،همون شكل سفت و گرد.دیگه كم كم خودشم میخواست كيرمو،دكمه های پيرهنمو باز كرد،حالا نوبت من بود مانتوشو در بیارم،و بعدش تاپشو،و بعدشم كرست…وای…چی میدیدم…حتی تو اینترنتم چنین پستونایي ندیده بودم…خوردنی بودن،اصلا نمیتونستم نخورم…نوك سینشو تا میتونستم خوردم.كمی حشری و البته وحشی شده بود،فقط دنبال كيرم میگشت…شلوارمو با شرت كشید پایین،كيرمو داشت میخورد،واقعا حرفه ای میخورد،كمرم به گا رفت+تخمام+كيرم…اینقد محكم میكرد تو دهنشو در ميورد كه كيرم تا 2 ماه بستری بود،خودش شلوارشو كشید پایین و خوابید رو مبل،با اشاره میگفت كسمو بخور،منم از خدا خواسته با زبون افتادم به جونش،كسش خیلی توپ بود…صورتی و بدون مو…بهم گفت داره ارضا میشه…گفتم حاضری،گفت آره آره آرهسر كيرمو میكردم تو كسش و در میاوردم،آروم همینكارو تكرار میكردم واقعا داشت حال میكرد…صدای اهش داشت بلند و بلند تر میشد،منم عاشق صداش بودم.بالاخره كيرو كردم تو و نگه داشتم،يهو اه بلندی ازش به آسمون رفت…بهش گفتم الان دیگه تمومه…با همون ریتمی كه دوست داشتم(آروم آروم)كارشو تموم كردم،اون آبش دوبار اومده بود و منم آبمو ریختم رو شكمش…راستی من فقط تو كف كسم.تو كار كون نیستم.طولانی بود،ببخشیدامیدوارم خوشتون اومده باشهنظر بدين،لطفابایسلام،من مسعودم،20 سالمه،حدود 180 قدمه و حدود 66 كيلو وزنمه.فكر میكنم 2~3 ماهی هست كه میامو داستان های این سایتو میخونم.از اونجایی كه میدونم چه فحش هایی ميدين،خواهشمندم لطف كنید و فحش ناموسی ندین.قضیه بر میگرده به پارسال كه من حسابی هوس كس دختراي جنده لاشی رو كرده بودم،واسه این میگم دختراي جنده لاشی چون دوست ندارم كسی بدست من جر بخورهراستی كيرم متوسطه و حدود 15~16 سانته،ولی خوب كلفته.مامان و پدرم پنجشنبه ها از صبح نزدیكاي ساعت 8 تا تقریبا 2 بعد از ظهر ميرن خرید،صبح كه ميرن پنجشنبه بازار برای خرید ميوه و سبزیجات و بعدش برای خرید مرغ و چاي و برنج و اینجور چیزا.منم كه مثه لاشه تو خونه خوابم،ولی اینبار فرق میكرد،گوشيمو گذاشته بودم رو زنگ برا ساعت 9.خلاصه زنگ زدم به ابي(یكی از بهترین دوستامه)یا همون ابراهیم كه برای دفعه سوم گوشيرو جواب داد،بهش گفتم تو همسایه هاتون دختر نیست كه الان بتونم به گا بدم،گفت یكی تو ساختمونمون هست،ولی نمیدونم به تو بده یا نه(نا گفته نماند اونجا كه ما زندگی میكنیم جنده لاشی زیاد هست، راستی فاصله خونه ما با ابي اینا دوسه تا كوچه بیشتر نیست)بهش گفتم تو جور كن كاریت نباشه،گفت كه بهش میگه.منم به همین مناسبت يكم رفتم فیلم سوپر دیدم.تا ساعت 12 ظهر منتظر بودم و دیگه بیخیالش شدم كه دیدم ابي زنگ زد با خوشحالي جواب دادم،گفت میاد.15 دقیقه بعد زنگ خونه بصدا در اومد،خودش بود،یه صداي ناز داشت میگفت بازكن…سرمو زود شونه زدم و رفتم دم در ایستادم،تعارف كردمبفرمایين خانوم خانوما،با یه لبخند خوشگل بهم گفت اگه بري كنار میام تو…رو مبل كنارش نشستم و با دستام بین موهاش بازی میكردم،خیلی مامانی و ناز بود،اگه پرده داشت همون شبش میرفتم خواستگاریشسریع رفتم سراغ لباش،وااااااااااااااااااي واقعا خوش طعم بودن.در همون حالی كه ازش لب میگرفتم دستمو بردم سمت سینه هاش،جووووووووووون دوتا توپ هندبال بودن،همون شكل سفت و گرد.دیگه كم كم خودشم میخواست كيرمو،دكمه های پيرهنمو باز كرد،حالا نوبت من بود مانتوشو در بیارم،و بعدش تاپشو،و بعدشم كرست…وای…چی میدیدم…حتی تو اینترنتم چنین پستونایي ندیده بودم…خوردنی بودن،اصلا نمیتونستم نخورم…نوك سینشو تا میتونستم خوردم.كمی حشری و البته وحشی شده بود،فقط دنبال كيرم میگشت…شلوارمو با شرت كشید پایین،كيرمو داشت میخورد،واقعا حرفه ای میخورد،كمرم به گا رفت+تخمام+كيرم…اینقد محكم میكرد تو دهنشو در ميورد كه كيرم تا 2 ماه بستری بود،خودش شلوارشو كشید پایین و خوابید رو مبل،با اشاره میگفت كسمو بخور،منم از خدا خواسته با زبون افتادم به جونش،كسش خیلی توپ بود…صورتی و بدون مو…بهم گفت داره ارضا میشه…گفتم حاضری،گفت آره آره آرهسر كيرمو میكردم تو كسش و در میاوردم،آروم همینكارو تكرار میكردم واقعا داشت حال میكرد…صدای اهش داشت بلند و بلند تر میشد،منم عاشق صداش بودم.بالاخره كيرو كردم تو و نگه داشتم،يهو اه بلندی ازش به آسمون رفت…بهش گفتم الان دیگه تمومه…با همون ریتمی كه دوست داشتم(آروم آروم)كارشو تموم كردم،اون آبش دوبار اومده بود و منم آبمو ریختم رو شكمش…راستی من فقط تو كف كسم.تو كار كون نیستم.طولانی بود،ببخشیدامیدوارم خوشتون اومده باشهنظر بدين،لطفابای نوشته مسعود
0 views
Date: November 25, 2018