تیریپ به جنگل

0 views
0%

سلام من ایمانم یه خاطره واستون میگم حال کنید.آقا ما یه روز نشسته بودیم خونه یکدفعه گوشیمون زنگ خورد ور داشتم دیدم دوستمه گفتم ها چیه چی میخوای؟ گفت با دوس دخترم میخوام برم جنگل گفتم من چیکار کنم؟ گفت موتورتو وردار بیار مارو ببر اول گفتم نه خلاصه انقد گفت و گفت راضیمون کرد منم موتورو ورداشتم اینارو سوار کردم بردم جنگل اینارو پیاده کردم دوستم در گوشم گفت پایه ای بکنیمش یا نه؟ گفتم چی؟ گفت بکنیمش گفتم اگه خودش راضیه من حرفی ندارم یه تجربه ای هم میشه گفت نه خودش که راضی نیست گفتم پس من نیستم گفت پس بزار من کارمو انجام بدم بریم گفتم باشه دیگه خندم میگیره از اینجا به بعدشو بگم اما میگم دوره هم بخندیم البته اگه مدیر زحمت کش سایت اینو چاپ کنه حالا بگذریم خلاصه این دوسته مون رفت یک ذره که با این دختره هم کلام شد صدای بیشعور بیشعور دختره بلند شد دوستم برگشت گفت میدی یا بکنمت ؟ دختره بیچاره ام گفت میدم اما نه ساک میزنم نه از جلو فقط پشت دوسته منم گفت باشه اینا رفتن پشته یه درخت منم کنار موتورم وایساده بودم بعد 3 یا 4 دقیقه رفتم دیدم رفیقم شلوارو کشیده پایین داره تف میندازه بعد دختره شلوارو کشید پایین دوسته ما هم شروع کرد به گاییدن آقا دختره بنده خدا یه کونه لاغر استخوانی داشت کیره دوسته منم اندازه فندق بود این شروع کرد به گاییدن این این تلمبه بزن اون فریاد بزن دلم به حاله دختره بنده خدا سوخت هیچی به دقیقه نکشید این خاک تو سر ارضا شد ابشم ریخت رو شلواره دختره بدبخت دختره هم فحش عالمو آدمو به این داد هیچی کارشون که تموم شد به من تعارف زد دختره بهش گفت خفه شو منم گفتم نترس خواهر کسی اون کون لاغرتو اونم تو این وضعیت نمیکنه غیره همین کسمغز اینارو آوردم رسوندمو رفتم خونه یه شکم سیر خندیدم.من خودم 18 سالمه تا حالا هم سکس نداشتم اما دوس دارم یه بار تجربه کنم فقط تجربه زیاد با سکس حال نمیکنم اتفاقی اومدم این سایت دیدم بچه های با عشقی هستین گفتم بگم شما هم بخندین امیدوارم مدیران عزیزمون چاپ کنن.نوشته ایمان

Date: November 25, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *