جاده متروكه و سكس شوم من و نسترن

0 views
0%

چند وقتي بود با يه دختر نازي آشنا شده بودم يه دانشجوي شيك خوش اندام خوشكل بدون هيچ ارايشي به قول معرف سانتافه سفيد شاسي بلند رنيگ اسپرت شيشه دودي همه پسراي دانشگا تو كف نگاهش بودن اين خانم زيباي 20 ساله كه اسمش نسترن بود شده دوست دختر فابريك ما هروز كافي شاپ و پارك با ماشين گشت و گذار تا يك روز فكر پليدي به سرم زد يه روز كه با ماشينم رفته بوديم گشت و گذار نقشه شوم خودم رو اجرا كردم اون روز يك باد شديدي شروع به وزيدن كرد تا به اين فكر اهريمني من كمك كند چون ميدونستم دخترا به چه چيزاي علاقه دارن بهش پيشنهاد دادم كه ميخاي رانندگي كني اون كه از خداش بود گفت چراكه نه گفتم بيا بنشين كنارم تا يادت بدم نشست و اروم راه افتادم كمكش فرمون ماشين رو گرفتم طوري كه ارنجم ماليده بشه رويه سينهاش( ميدونيد كه سينه دخترها شهوت انگيز ترين عضو بدنشون هست) و مرتب برا تعويض دنده دستم رو روي پاهاش ميماليدم كم كم مانتوه سفيدش رو كنار زدم تا به شلوار جين تنگ آبيش رسيدم تازه فهميدم چه گنجي اينجا نهفته با ماليدن صورتم به گردنش وزير گوشش شروع كردم به تحريك كردن نسترن خانم وقتي ديدم بدنش شروع به گرم شدن شد پيشنهاد دومم رو دادم گفتم دوست داري تنها بشيني پشت فرمون (شايد بنظرتون احمقانه بياد داف توبغلم تحريك شده ولش كنم ولي نقشه من شوم تر از اين حرفها بود) اون گفت من تنهاي ميترسم تصادف كنيم گفتم اشكالي نداره ميريم جاي كه گنجيشك هم پر نزنه اونم كه از خدا خاسته بود و عشق ماشين قبول كرد نشستم پشت فرمون و حركت كردم توي راه هم براش يه فيلم نيمه سكسي گذاشتم تا حسابي تحريك بشه تا رسيدم به جاده متروكه انقدر تو كفه فيلم رفته بو كه رانندگي يادش رفت اروم رفتم پشته يه ديوار خرابه كه كنارش يه مزرعه گندم بود ايستادم ماشين رو خاموش كردم نگاش كردم ديدم محو تماشاي فيلم شده طوري كه نفهميد من ماشين رو خاموش كردم رو مانيتور ماشين نگاه كردم ديدم كه يك پسر داره اروم اروم دوست دخترش رو همين جور كه دكمه لباش رو باز ميكنه و تو گردنش رو ميخوره پخش ميكنه ونسترنم ميخ تماشا مانيتور ماشين رو خاموش كردم حدس بزنيد چيشد( ميدونم كه ميگيد اين احمقانه ترين كار ممكنه ولي ببينيد چي شد) نسترن خانم كه بد جوري محو تماشابود وشديدا تو كف برگشت خيره شد توي چشمام چشماي خوشكل درشتش چنان از برق شهوت خالص ميدرخشيد كه انگار اون جاي دختر توي فيلم بوده منم دستم رو بردم از كنار گوشش زير روسريه سفيدش و از سرش انداختم وپشت گردنش رو گرفتم و آروم كشيدم جلو ولبهام رو به لبهاش نزديك كردم و خيره شدم توي چشماش نفسش تند شد حرارت بدنش رو روي صورتم حس ميكردم بسرعت تحريكم كر دستم رو از توي گردنش پايين بردم و دور يقه مانتوش چرخوندم و بردم پشت كتفش طوري كه بند سوتين سرخش رو حس كردم (چون مانتوش سفيد ونازك بود رنگ سوتينش مشخص بود) همين لحضه چشماش رو خمار گونه بست و لبهاش كه مثل عسل شيرين و به سرخيه انار بود بر لبهام گذاشت تازه فهميدم كه پایان وجودش رو آتش شهوت گرفته (كساني كه اين لحظه رو چشيدن ميفهمند كه نهايت لذت لب گرفتن چيه طوري مستت ميكنه كه انگاري لب بر جام مي ميزاري) به طرز فجيهي شروع كرديم به لب خوردن انگاري ديگه رو زمين نيستيم اروم اروم همين طور كه لب ميخوردم از روي مانتو نازكش سينهاش رو گرفتم انقدر تحريك شده بود كه نوك سينهاش رو زير دستم حس كردم با فشار اول سينش ضربان قلبش رفت بالا طوري كه گرماي بدنش گرمم كرد از كنار لبهاش رفتم روي گودي چانش واروم اروم زير گلوش و از كنار فكش رفتم زير گوشش وشروع كردم به خوردن . اينجا بود كه صداي اه نالش بلند شد در همين حال مانتوش رو شروع كردم به بازكردن وقتي سينهاش كه مثل سنگ سفت شده بودن از زير سوتين سرخش بيرون كشيدم رفتم تا ازين سيب سرخ ملس بهشتي خودم رو سير كنم چون نميدونستم از كدومش بخورم رفتم بين سينهاش بوي بدن مرمرش با ادکلن ورسوز چنان شهوتم رو زد بالا كه نفسم به شمارش افتاد بين سينهاش رو شروع كردم بخوردن بعد سينهاش رو بهم چسبیدم يه گاز به اين ميزدم يه گاز به اون يكي وقتي حسابي خوردم رفتم پاين روي نافش و ماتو و سوتيش رو در اوردم بعد بدون اينكه دكمه شلوارش رو باز كنم دستم رو زير شلوارش بردم و دور كمرش چرخوندم تا رسيد روي باسنش نرميش مثل ابر سفيد برفي صافيش مثل هواي بعد از بارون بهار از دوره باسنش دستم رو بردم جلويه رونش لاي پاهاش طوري كه از كنار كسش ميگذشت ولي بهش نميگرفت اينجا بود كه خودش دكمه و زيپ شلوارش رو باز كرد شلوارش رو داد پاين و بزحمت باكمك من از پاش دراورد نگاهي به اندامش كردم ديوانه بار زيبا وغير قابل توصيف بود … محو تماشاي بدناين فرشته زيباش شدم اون ديگه صبرش لب ريز شده بود سينه نوك برجستش رو توي دهانم گذاشت و چنان دستم رو لاي پاهاش فشار داد كه خيسيه كسش دستم رو خيس كرد انگشتم رو از لاي لبه هاي كسش رد كردم صداي با اه و نالش گفت زود باش من دارم ديونه ميشم دوباره نگاهي به اين دختر بهشتي انداختم شايدباور نكنيد دلم نميومد اين هلوي اب دار رو بخورم بعد اين گل نسترن زيبا شروع كرد به لخت كردن من وقتي شرتم رو از پاهام بيرون كشيد دستهاي نيلوفريش رو دور كيرم كشيد و اون رو بوسيد و توي دهان كرمش گذاشت وبا اشتحاي باور نكردني شروع كردبه خوردن طوري كه يك لواشك خوش مزه رو دور انگشتت پيچيدي و با كيف پایان بخوري منم دستم رو رسوندم به سوراخ كونش و با انگشتم خيسيه كسش رو به سوراخ كونش رسوندم وشروع كردم به باز كردن همين طور كه انگشتم رو داخل سوراخش ميكردم با ولع بيشتري كيرم رو ميخوردوقتي به اندازه كافي سوراخش باز شد به پشت خابوندمش و كيرم رو گذاشتم دم سوراخش كونش رو به عقب داد تا كيرم وارد بشه تنگي سوراخش سر كيرم رو فشار ميداد خودش هم با وجودي كه حس در ميكرد ولي تلاش ميكرد كيرم وارد كونش بشه وقتي سر كيرم وارد شد و شيار سوراخ كونش دور كلاهك كيرم افتاد يه فشار با لبهاي سوراخش به سر كيرم وارد كرد گرماي كونش سر كيرم رو مثل شمع اتيش زده بود. انگاري اون بيشتر ازمن دلش ميخاست بكنمش منم كيرم رو بردم داخل و به پهلو خابوندوش اونم نيم تنش رو برگردوند دستش رو انداخت گردنم ولبهاش رو گذاشت رو لبهام وشروع كرد خوردن .كونش هم حسابي داد عقب تا كيرم تا ته بره تو كونش يك دقيقه به همين حالت نگه داشت و بعد شروع كرد به عقب و جلو كردن منم همزمان شروع كردم از بالا سيب خوردنو از پاين هندونه با دستامم سينهاش رو ميماليدم پس از چند دقيقه حالت هاي كردنمون رو عوض كرديم منم هرچي تكنيك كردن كون تو فيلم هاي سوپر ديده بودم روش اجرا كردم كه دوباره شيطون اومد سراغم گفت حيف نيست اين كس ليمويه تازه رو نكني شروع كرد به وسوسه كردنم وجانم اومد و گفت اينكار رو نكن اين دختره پرده اش پاره ميشه گناه داره ولي فايده نداشت شيطون گولم زد حالا چطوري اين كس ليمويه اب دار و بكنم نقشه شوم تري بذهنم رسيد اون سعي داشت با وجودي كه درد ميكشه از عقب خودش رو ارضاع بكنه منم همين كه حس ميكردم ميخاد ارضاع بشه حالتمون رو عوض ميكردم و اجازه نميدادم حركت كيرم رو كند كردم وشروع كردم با انگشتم دور سوراخ كسش چرخوندن چون حركت كيرم تو كونش كند شده بود درد نداشت ازين كارم هم خوشش اومده بود تصميم گرفت كه همين طوري ارضاع بشه منم كه همينو ميخاستم نميذاشتم هر وقت ميخاست حال بياد حركت كيرم رو تند ميكردم شهوتش چند برابر ميشد ولي درد كونش نميزاشت حال بياد انگشتم رو خيلي اروم وارد سوراخ كسش كردم وثابت نگه داشتم چندتا حركت اروم با كيرم تو كونش انجام دادم و كيرم رو بيرون كشيدم و جاش رو با انگشتم تو سوراخ كسش عوض كردم ولي داخل نكردم و منتظر شدم تا… سرم رو بردم نزديك گوشش و شروع كردم به حرفهاي رومانتیک زدن و ماليدن سينه و خوردن گوشهاش دوباره شهوتش بالا اومد شروع كرد به حركت دادن كسش ولي حواسش بود كه پرده كسش پاره نشه ميخاست به همين حالت ارضاع بشه منم انگشتم رو كردم توي كونش چند بار خاست كه ارضاع بشه من با فشار اوردن به كونش نمي زاشتم اونم برا ارضاع شدن بيشتر كسش رو رويي كيرم فشار ميداد تا كم كم رسيد به پرده انقدر ديونه شهوت بود كه بي خيال پردش شد و كير منو تا اخرش با يحركت كند داد داخل طوري كه من پاره شدن پرده كسش و گرمي خون پردش رو حس كردم ده ثانيه اي صبر كرد تا دردش اروم شد و شروع كرد به حركت دادن كسش رو كيرم منم با اون شروع كردم دوباره خوردن لب و مالش سينه و كردن كسي كه ده برابر تنگ تر از كونش و صد برابر گرم تر. اينبار اجازه دادم تا حسابي حال بكنه پایان تكنيكهاي كس كني هم روش اجارع كردم تا هردمون ارضاع بشيم از تو كسش مي كردم توكونش دوباره ميكردم توكسش تا شروع كردم به ارضا شدن كردم تو كونش ابش رو اونجا خالي كردم تا حامله نشه …اگه از اين خاطره خوشتون اومد برام ايميل كنيد تا براتون ادامه اين ماجراي شوم كه با امدن مزرعه دار شوم تر هم ميشه براتون بنويسم نظرهاتون فراموش نشه مرسي كه داستانم رو خونديدنوشته شاهین

Date: November 25, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *