دانلود

جنده ایرانی در شورت لیمویی خوشگل

0 views
0%

جنده ایرانی در شورت لیمویی خوشگل

سلام من سعید شهسواری هستم 16 ساله از اصفهان
این داستان مال پارساله که من 15 سالم بود.من کلا از 13 سالگی فهمیدم سکس چیه تا قبل از اون نمیدونستم وقتی که کلاس هشتم بودم بعد دو ماه یه همکلاسی جدید برامون اومد اسمش امیر بود که یه پسر ناز و سفید وسکسی بود ار تهران اومده بود بعد چند روز خیلی از بچه ها رفته بودن فازش حتی چند نفر هم اونو بردنش باهاش……….. ولی من تا حالا کاری باهاش نکردم من کلا زیاد همجنس گرایی دوس ندارم . یه روز که زود تر از مدرسه تعطیل شده بودیم داشتیم از مدرسه میرفتیم خونه نزدیک یه خرابه بودیم حسابی وسوسه شده بودم همینجوری بهش گفتم برام ساک میزنی؟ گفت: آره بعد رفتیم تو خرابه خلوت و ساکت هیچکس اونجا ها نبود تا زیپ شلوارمو باز کرد و کیرمو گذاشت تو دهنش حسابی غرق شهوت شده بودم تاحالا کسی برام ساک نزده بود بعد 15 دقیقه که برام ساک میزد کیرمو از دهنش در اورد و شروع کرد سر کیرمو مالیدن تا اینکه بعد چند ثانیه آبم اومد ریخت رو صورتش

بعد از اون روز دیگه نه اون ونه کسی دیگه برام ساک نزد و با کسی رابطه نداشتم تا اینکه مدرسه ها تموم شد و تعطیلات شروع شد وقتی وسط های تیر ماه بود بیشتر روز با دوستام (محمود و محمدمهدی) میرفتیم پارک .پارک هم پر دختر بود همه نوعش هم بود همه سن شم بود ما مینشستیم روی نیمکت دم نیمکت دخترا بعد چند روز من به محمود گفتم میای مخ یه دخترو بزنیم ؟ اونم قبول کرد یه روز عصر رفتیم پارک دیدیم یه دختره خیلی خوشگل تنها رو نیمکت بود به محمود گفتم اول تو میری؟ گفت : نه تو برو (یه ذره خجالتی بود). من داشتم میرفتم پیشش پاحام میلرزید از خوشحالی اول بهش سلام کردم اونم با صدای نازش سلام کرد بعد اسمشو ازش پرسیدم اسمش سپیده بود و یه ذره باهم حرف زدیم بعد چند دقیقه من بحث سکسو باز کردم اونم انگار خودش دوست داشت بعد شمارمو دادم بهش گفت : فردا صبح ساعت 9 زنگت میزنم تا بریم. شب تا صبح از خوشحالی خوابم نبرد صب ساعت 8 پاشدم آماده شدم ساعت 8:45 بود که آماده شدم وبه مامانم گفتم دارم میرم کتابخونه . رفتم تو کوچه ساعت 9 زنگم زد وقتی باهاش حرف میزدم میگفت بابام رفته ماموریت تا چند روز دیگه نمیاد مامانمم میره سره کار تا عصر بر نمی گرده بعد نشونی خونشونا گفت تقریبا خونشون نزدیک خونمون بود وقتی رفتم دم درشون زنگش زدم گفتم بیا دم در . وقتی رفتم تو خونشون خیلی لاکچری و باکلاس بود مثل خونه ی خودمون ازش پرسیدم مامان و بابات که حالاحالا ها نمیان؟ گفت نه خیالت راهت بعد منو برد تو اتاقش و درو بست شروع کردیم از هم لب گرفتن همینجوری که داشتیم از هم لب میگرفتیم اون داشت بادستش کیرمو میمالید منم لباسشو در اوردم وای نمیدونید چه بدن سفید و چه سینه های نازی داشت ماشالا سینه هاشم درشت بود و نوکش صورتی اولش شروع کردم سینه هاشو میک زدن اونم شروع کرد آه آه کنه از خوردن سینه هاش سیر نمی شدم بعد اون شلوار وشرتمو درآورد وقتی کیرمو حسابی خوشش اومده بود و می گفت تا حالا کیر به این خوشگلی ندیده بودم و شروع کرد برام ساک بزنه چه حالی میکردم وقتی برام ساک میزد بعد من شلوار و شرتشو در اوردم نمیدونید که چه کص و کون نازی داشت کونشم بزرگ و خوش فرم بود شروع کردم کصشو لیس زدن اونم آه میکشید بعد با روغن ماساژ کونشو چرب کردم و آروم آروم کیرمو کردم تو کونش تا کردم تو کونش آه بلندی کشید و شروع کردم تلمبه زدن تو کونش با یه دستمم کصشو میمالیدم هر دومون حسابی داشتیم حال میکردیم بعد ربع ساعت کیرمو از تو کونش دراوردم و وایستادم اونم داشت برام ساک و جق میزد بعد دو دقیقه آبم اومد و ریخت رو سینه های نازش بعد چن دقیقه لباسامونو پوشیدیم از پرسیدم چطور بود خوشت اومد؟ گفت:عاالیییی بود . بعد ازش خداحافظی کردم و رفتم خونه اون روز هیچ وقت از یادم نمیره.

خب دوستان اگه خوشتون اومد نظر بدین اگه خوشتون نیومد حلال کنید.با تشکر
نوشته: سعید سکسی

Date: January 10, 2019

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *