جنده شیرازی دیلدو میکنه تو کون اش
دوست دختر
سلام دوستان من فراز(مستعار)هستم داستانی که میخوام بگم که واسه ۸ یا ۹ سال پیشه،اون زمان دبیرستانی بودم تا به حال موفق به سکس با کسی نشده بودم تنها کاره سکسی که میکردم دستمالی یکی از اقوام دور بود،غیر از اون فقط دنبال یه سوژه واسه جغ بودم،تا اینکه با یکی رفیق شدمو گفتم دوست دارم سکس کنم اونم یه شماره داد از دوست دخترای قبلیش بود و شروع کرد به گفتن خصوصیات رفتاریش که چه جوری مخش کنم واسه سکس،منم شروع کردم اس دادن بش اولش یکم سخت جواب میداد ولی بعده یکی دو روز باهام اوک شد اسمش دنیا(مستعار) بود،یه دختر کوتاه قد مو خرمایی استایل لاغر،دنیا با خانواده عموش زندگی میکرد ۳ تا هم پسر عمو داشت که بوکسور زیر زمینی بودن،یه ۱۰ روزی از اس بازیو حرف زدنمون گذشت که حرفامون به حرفای سکسی هم کشیده شده بود روز ۱۱ ام بود از مدرسه اومده بودم حدود ساعت ۴ اس داد خونمون خالیه میای؟!اس دادم گفتم اره،منم از خدا خواسته سریع حاضر شدم و زنگ زدم آژانس رفتم نزیک خونشون تو راه بش زنگ زدم که دارم میام،رسیدم نزدیک خونشون گفت وایسا یه چک کنم ببینم این پراید دم در دوستای داداشام (به پسر عموهاش میگفت داداش)نباشن،خونشون از در ورودی همکف بود از ته خونه که اتاق خوابا میشد طبقه اول بود،چک کرد گفت نمیشناسم ولی برای اینکه عادی باشه بیا زیر پنجره اتاق خواب برات کیلید بندازم خلاصه با همه این داستان ها وارد خونه شدم وارد خونه که شدم بغلش کردم یکم لب ازش گرفتم بعد بلندش کردم نشستم رو مبل اونم نشوندمش رو پام بم گفته بود بیا خونه ولی فقط قول بده بغل و لب باشه منم الکی گفتم باشه چون میدونستم اوپنه ،هی گردنشو میخوردم با کسشم از رو لباس بازی میکردم هی میگفت نکن ولی از اون نکنای بود که دوس داشت بکنم منم به کارم ادامه دادم تا اینکه شل شد شروع کردم به در آوردن شلوارش،شلوارشو که در اوردم بلند شدم شلوارو شرتو همرو در اوردم کیرم سیخ سیخ بود رو زانوش نشست کیرمو گرفت تو دستش و یه لبخند ریزی زد هرکاریم کردم نخورد خوابوندمش و شرتشو در اوردم کیرمو گزاشتم دم کسش گفت وایسا لیز کننده بیارم گفتم نمیخواد با اب دهنم خیسش کردمو گذاشتم رو خط کسش ۳ ۴ بار کیرمو بالا پایین کردم تا تونستم بکنم توش سوراخو پیدا نمیکردم خلاصه کردمو شروع کردم اروم عقب جلو کردن حس خیلی خوبی بود ولی من تو ذهنم یه تصور میکردم خیلی از این حس بهتره تو همین حال اروم کردن بودم که یهو چشم به قاب عکس داداشاش افتاد یهو دلم ریخت گفتم ساااناز داداشات کجان گفت رفتن تمرین
گفتم چیییی
گفت رفتن باشگاه دیگه حال حرف زدن نداشت منم خشکم زده بود چون باشگاه سر کوچشون بود،هم میخواستم به سکسم ادامه بدم هم میترسیدم بیان چون میدونستنم بیان زنده نمیزارن منو یه ۱۰ مین حدودا بعد این حرفا به سکس ادامه دادم هرچی تند تر میکردم تلمبه زدنمو دیدم ابم نمیاد ترس افتاده بود به جونم بلند شدم دنیا گفت چی شد گفتم کسخل نگفتی داداشات یهو بیان خونه منو میگان اینو که گفتم یهو صدای باز در حیاط اومد تند تند لباسمو پوشیدم مثه مرغ دور خودم میچرخیدم تنها چیزی ک به زهنم رسید اینکه از پنجره اتاق بپرم بیرون بش گفتم من میرم توام تو این فاصله کتونیمو بنداز با هزار بدختی پریدم مچ پامم پیچ خورد کتونیمو پوشیدم با درد و استرس میدویدم به یه آژانس خودمو رسوندمو رفتم خونع تو راه بش اس دادم اوکیه همچی؟چیزی شد؟بعده دو ساعت اس اومد که دنیام داداشام فهمیدن پسر اوردم منو زدن گوشیمم گرفتن ولی نگران نباش رمزشو بلد نیستن که بخوان پیدات کنن فعلا افتابی نشو تا خودم بت اس بدم،بعده یه هفته ایی پیداش شد ولی من دیگه دنبالش نرفتم خیلی بم استرس وارد شده بود.