جنده معروف چه کوس روغنی میده
سلام دوستان این داستان گی هست دوستانی که علاقه ندارن نخونن
من اسمم امیر هست ۱۸ سالمه زیاد سفید و….نیستم و فیس معمولی دارم
یه روز با همکلاسی هام قرار گذاشتیم که بریم پارک آبی و یکم حال کنیم
با اون بچه هایی که رفتم چند نفرشون واقعا کونی بودن و وقتی شرایطش بود منم استفاده میکردم
اون روز یکم با بچه ها زیادی ور رفته بودم دیگه حس و حالی نداشتم اونجا یه قسمتش مثل یه رود خونه درست کرده بودن خیلی قشنگ بود من با دوتا از بچهها همش اونجا بودم
داشتم شوخی میکردم با هاشون کی دیدم یکی اونجاست و خیلی خیلی صورتش برام آشناست خیلی
منم حس فضولیم گل کرد و رفتم یکم باش حرف زدم فهمیدم که خونشون نزدیک خودمونه و تو یه محله ایم اسمش هم محمد هست این ماجرا گذشت تا دوماه بعدش
یه مراسم ختم بود یه جایی منم رفته بودم داشتم اونجا با یکی از رفیقام به اسم مهدی حرف میزدم دیدم این محمد هم اونجاست از رفیقم آمارش رو گرفتم فقط میخواستم ببینم چه جور آدمیه زیاد تو نخش نبودم رفیقمم گفت هی بچه بدی نیست یکم خواهراش جندن
اون روز هم بکم با اون محمد حرف زدم و بهش یاد آوری کردم که فلان روز دیدمش و یکم باش شوخی کردم
این مسئله هم تموم شد تا تابستون سال بعدش
این محمد رو تو مسجد محل مون دیدم یکم باش حرف زدم و حال احوال و این حرفا ….
تو مسجد میدیدمش فقط میومد نماز میخوند منم تازه رفته بودم تو نخش
همون روزا بود که با رفیقم مهدی بیرون بودم این محمد هم همسایه مهدی بود
داشتم در مورد محمد باش حرف میزدم گفتم بش عجب چیزیه و جورش میکنم
یکم گذشت و مهدی بهم گفت یه چیزی میگم فقط کسی نفهمه گفتم چی گفت این محمد رو فلانی فلان جا …….
منم گفتم نه بابا بش نمیاد و…..
اینم با مدرک و… بهم ثابت کرد
دیگه بعد از اون روز بیشتر تو فکرش بودم و به مهدی هم گفتم حتما جورش میکنم گفت ببینم و تعریف کنیم
من این چند روز همش تو مسجد بودم تا این بیاد
چند روز کارم این بود
دیگه پیداش نمیشد
منم دیگه داشتم نا امید میشدم
که پیداش شد رفتم تو صف واسه خوندن نماز
بعد که نمازش تموم شد اومد یه سلام خالی کرد ولی منم خیلی تحویلش گرفتم و خیلی گرم باش حرف زدم و شمارشو گرفتم اونم اون روز عجله داشت و میخواست بره جایی
منم خوش حال از اینکه شمارشو گرفته بودم
تو تل بهش پیام دادم
گوشی همش دستم بود و چک میکردم که ببینم جواب میده یا نه اخرش شب بود حدودا ۱۲ یا ۱ که جواب داد خودمو معرفی کردم یکم حرف زدیم دری وری گفتیم
تا ۲و ۴۵ دقیقا یادمه تا همین ساعت بود
قبلش هم به رفیقم مهدی گفتم که این کارو کردم
و بهش گفتم دیگه این پرید تو قفس
مهدی هم گفت ببینم و تعریف کنیم
من فردا کلاس داشتم از کلاس که داشتم بر می گشتم تو اتوبوس داشتم گوشی رو چک میکردم که دیدم پیام داده منم همون موقع جوابشو دادم دیدم آنلاین شد دیگه یکم دری وری گفتیم و اینجا دیگه یکم باش شوخی …. کردم
بهش گفتم بیا چای بخور
دیدم یه چند دقیقه گذشت و جواب نداد
گفتم دیگه پرید
دیدم جواب داد
گفت خیلی ممنون
منم گفتم خخخخخ انتظار یه جواب دیگه داشتم ایول دمت گرم
بعدش
گفت اگه منتظری پس بگم
گفتم نمیدنم اخه بچه ها که از این چیزا بلد نیستن
گفت بابا بزرگگگگگ
بهش گفتم تو فقط حرف بزن
یه استکیر ? گفتم استیکرش که فایده نداره خودشو بده
گفت خخخخخ پس یعنی بیام ؟؟
بش گفتم چرا که نه بیا
گفت الان میام
یکم دری وری گفتیم بازم بعد گفتم کی منتظرت باشم گفت نمیدونم
بهش
گفتم دیدی نمیای خندید
گفت واقعا منتظر بودم تا بگی
من فکر کردم داره منو فیلم میکنه ولی داشت جدی میگفت
یکم چرت و پرت گفتیم و قرار گذاشتیم
دو روز بعد اومد دقیقا سر ساعت
آوردمش تو خونه یکم احوال پرسی و …. کردیم گفتم خب چیکار کنیم (هم اون خجالت میکشید هم من)
گفت تو شروع کن شما بزرگتری
گفتم فرق نداره یه حرکتی بزن
دیدم فایده نداره و یه رب الکی گذشت
تکیه دادم به دیوار و کشوندمش رو به روم
یکم تو چشماش نگاه میکردم و بش میگفتم خب چیکار کنیم
اونم میگفت نمیدونم
دستم رو گذاشتم رو شونش و آروم آروم کشیدمش جلو تر
دیگه خیلی نزدیک بودیم خیلی
آروم آروم شروع کردم به لب گرفتن هنوز خجالت میکشید منم دستمو گذاشتم رو کونش داشتم با کونش بازی میکردم و هم لب میگرفتم
اونم داشت از رو شلوار با کیرم ور میرفت
بعد از ۱۰ دقیقه تیشرتش رو در آوردم و بعدش از خودمو بازم شروع کردم به لب گرفتن چند دقیقه بعدش بش گفتم بر گرد کونش رو چسبوندم به کیرم و میمالیدمش اونم حال کرده بود
کم کم شلوارش رو در آوردم داشتم دکمه شلوارشو باز میکردم دستشو آورد جلو که کمک کنه منم دستشو گرفتم گزاشتم رو کیرم
داشت دیوونه میشد میخواست یکم سریع تر باشیم منم میخواستم دیوونش کنم
بعدش شلوارشو در آوردم بعدشم از خودمو اون داشت کیر منو می مالید منم از اونو دستشو کشیدم و کیرمو گزاشتم دم سوراخش یکم فشار میدادم اونم حال میکرد
منم هم کون اونو هم کیر خودمو چرب کردم و فشار دادم خیلی راحت رفت تو
خیلی خیلی حال کرده بود داشت عشق میکرد من کیرشو میمالیدم حال کرده بود
کیرمو در آوردم نشستم رو مبل بغلش کردم کیرمو کردم توش خودش حرکت میداد کیرمو و منم ازش لب میگرفتم گفتم ابم داره میاد چیکار کنم گفت توش نریز گفتم باشه بهش گفتم بر گرد داگ استایل شد منم کیرمو گذاشتم تو کونش و نگه داشتم داشتم براش جق میزدم خودش عقب جلو میکرد تو همین موقعیت داشتم ابم میومد دیدم ابش پاشید بیرون منم تند تر تلمبه زدم و ریختم توش خیلی بهم حال داد
بعد اون روز هم باز هم اومد و هنوز هم کلی باهم کار داریم
واسه غلط املایی ها ببخشید دوستان