از طریق یک رابط باهاش اشنا شده بودم بعد از کلی مخ زدن اولین قرارو تو ی پارک باهاش گذاشتم.قبلا چند بار تلفنی بهش حال داده بودم(ارضاش کردم) تو پارک نششسته بودم که زنگ زد گفت رسیدم کجا بیام گفتم بیا اخرش رو نیمکت نشستم پارک نسبتا خلوت بود دیدم اومد نشست کنارم عینکشو در اورد من کلا از قیافه دخترا حالیم نمیشه زشتن یا خوشکل ولی بدک نبود.بی رودردواسی چون قرار اول بود ترس داشتم که بخوام برم تو نخ مالوندنشو این حرفا.اولین قرارمون بعد از حرفو چرتو پرت گفتن تموم شد.تو این مدت یه اتو ازش گرفتم و خودمو نارحت جلوه دادم اونم گفت میخوام ببینمت تا برات توضیح بدم منم قبول کردم اون جای همیشکی اونم اومد منم زیاد تحویلش نگرفتم یه مشت چرتو پرت تحویلم داد ولی قانع نشدم.اونم گفت بوست کنم از دلت در میاد منم با اشاره نه دادم اونم لپمو بوس کرد.گفتم اگه میخوای از دلم در بیاد باید لب بدی اونم یکم ناز کردو این حرفا منم گفتم فقط بوس رو لبت اونم چیزی نگفتمنم لبامو گذاشتم رو لباش دیدم همون اول لبامو خورد زبونشو میچرخوند بعدش اشکش در اومد دلم براش سوخت گفتم چرا گریه زاری گفت بخدا بهت خیانت نکردم منم دلداریش دادم.بوسش کردم بعد بازم ازش لب گرفتم بعد ازش پرسیدم میتونم سینه هاتو بمالم اونم مثل همیشه منع ام کرد ولی از روی لباس میمالوندم دستمو اروم بردمش لای پاش لبامو گذاشتم رو لباش یه دستمم روی سینه میخوردم بعد رفتم زیر گردنش داشتم میمالیدم و راضیش کنم که دستمو بکنم تو کسش که دیدم مامور داره اون طرفا میپلکه ما یه جای دنجی نشسته بودیم و کلی خورد تو حالم اون روزم تموم شدبعدش دوباره یه قراره دیگه باهاش گذاشتم دیدم اونم مایله این دفه میخواستم کار تا اونجایی که میتونم به راحتی برسونم یه پارک خلوت ترو دنج تر پیدا کردم باهاش قرار گذاشتم مثل همیشه بعد حرف زدن بحث باز کردمو اونم ردم نکردو لبو ازش گرفتم سینه هاشو مالوندم و راضیش کردم دستمو ببر داخل مانتشو از تو سینشو بمالم بعد از مالیدن دیدم بد جوری حشری شده و بهش گفتم میخوام بخورم اونم دکمه مانتوشو باز کرد سینشو دراورد منم لبامو گذاشتم روی نوک سینش میخوردم لیس زدمو .گفت گازش بگیر گاز گرفتم اهییی کشیدو ناله کرد.بعدش اروم دستمو اوردم روی کسش میمالیدم اونم بد جور تو حالو هوا بود از رو شلوار فشارش میدادم هم سینه هاشو میمالیدم گفتم دکمه شلوارشو باز کنه با ممانعت کرد ولی راضی شد دستمو بردم داخل داغ بودوقتی دستمو گذاشتم روی کسش انگار بیهوش شده بود.نفسش بند اومد انگشتمو بردم لای شیارای کسش مالوندم.چشاشو بسته بود فقط ناله میکرد.سرعتمو تند تند کردم ی دقعه انشتمو کردم یه خورده تو دادش دراومد گفت وایی پردمو نزنی گفتم نترس هواسم هست تو اوج حال خودش بود.بعد گفتم نوبت توس. هر کاری کردم ساک بزنه قبول نکرد.ولی اخرش قبول کرد برام کیرمو بماله(جلق بزنه) کیفو گذاشتم رو پاک که کسی بیاد معلوم نباشه دکمه های شلوارمو باز کردم کیرم که خسای شق و داغ شده بود در اوردم وقتی دید جا خوردگفت با این که بخوای منو بکنی جر میخورمم وایییییی.دستشو گذاش روش.دستای سفید .کشیده. گرمی داشت کیرمو گرفت فشار میداد باهاش ور میرفت گفتم تکونش بده دیگه اونم شروع کرد به جلق زدن واسم منم داشتم حال میکرد.سینه هاشو فشار دادم یه دفه سر کیرم فشار دادم دادم رفت هوا گفتم پدر اروم.دستش خیس شده بود دیدم داشت ابم میاد دستمال دراوردم نریزه رومون گذاشت روشو تند تندش کرد منم اهو ناله میکردم که یه دفه ابم اومد ریخت رو دستش با دستمال پاکش کرد.بعدش بسیار متین وار خودمونو جمع جور کردیم بلند شدیم رفتیم شاید باورتون نشه این اتفاقا تو پارک افتاده باشه ولی حقیقت داره دیگه خود دانید.نوشته dont
0 views
Date: November 25, 2018