سلام.من مانی هستم 22 ساله داتشجوی ترم آخر مهندسی پزشکی.اوایل تابستون امسال برای کارآموزی باید به یه بیمارستان می رفتم تا با دستگاه ها و طرز کارشون آشنا می شدم.خلاصه بعده کلی این ور اون ور رفتن تو بیمارستان دی قبولم کردن.منم کلی به خودم رسیدمو رفتم آخه هم کلاسیام که قبلا کاراموزی رفته بودن می گفتن چون ما مثلا مهندسیمو بقیه که تو بخش پزشکی هسته ای هستن به جز دکتر متخصص بقیه تکنیسین یا پرستارن خیلی تحویلمون می گیرن خلاصه یه روز که کنار خانم دکتر بودم تا مثلا یاد بگیرم چی به چیه و دستگاه ها چطوری کار می کنن چشمم به اسم مریض بعدی افتاد.کارمن 18 ساله خیلی تعجب کرده بودم آخه اکثرا کسایی که میومدن واسه اسکن قلب پیرپاتال بودن بعدشم اسکن قلب طوریه که باید هرچی تنشون در بیارن تا کیفیت عکس خوب در بیاد.برام خیلی جالب بود.دختره اومد تو با مامانش.همون اول دیدمش محوش شدم یه دختره ظریف و با مزه با چشای درشت و کشیده مثل چشای سحر قریشی بازیگره. ناراحت شدم آخه حیف بود دختر به این نازی ناراحتی قلبی داشته باشه.مامانش خوابوندش رو تخت بعد داشت لباساشو در میاورد.وااای داشتم دیوونه می شدم بالا تنش لخت لخت بود اما حیف شد پرستار اومد رو تنش پارچه گذاشت تا خانم دکتر آماده بشه و بریم پیشش.مامانمش رفت بیرون آخه همراه باید بیرون اتاق تصویربرداری باشه.من و خاتم دکتر رفتیم بالا سرش.وای خانم دکی داشت اون پارچه هه رو برمیداااااشت.به چشم خواهری ماه بووود.حالا منم اون لحظه الکی چنتا سوال از دکیه پرسیدم تا ابراز وجود کنم و نگه الکی وایسادم.خلاصه موقع گرفتن اسکن از قلب کوچولوش شد من وایساده بودم تا یه وقت اگه فیلم نویزی شد مراحلو تکرار کنم.تازه یه هفته بود اونجا می رفتم انقد مراحل کارش تکراری بود خوب یاد گرفتم.دکتره رفت بیرون پشت کامپیوتر تا تنطیمات عکس گرفتنو درس کنه منم بغل دستگاه بودم تا مراقب نویز باشم.حالا دیگه تها بالاسرش بودم با خیال راحت همه جاشو دید میزدم.اسکن قلب یه نمیم ساعتی طول می کشید.سرتونو درد نیارم یه ده مین که بهش خیره بودم کیرم از زیر شلوارم تابلو شق کرده بود.یدفه کیرم خورد به دستاش که از بغل تخت آویزون شده بود.بیچاره هیچ تکونی نداد دستشو. منم پررو ترشدم همونجا نگهش داشتم.یدفه که فشارو بیشتر کردم سرشو چرخوند منم داد زدم با لحنه جدی خانم تکون نخور تکون نخووور الان نویز میفته تو عکست.دیدم داره آروم می خنده منم حشری تر شدم از خندش.باور کنین اون سینه های اناری سفییییید هرکسیو دیوونه میکرد.با دستم زیپ شلوارمو کشیدم پایین کیرم از توش پرید بیرون.حالا از شرت کیرم به دستش می خورد خیالم راحت بود خام دکتر تا بیست مین دیگه نمیاد.دیدم بازم داره میخنده انگار نه انگار بیماری قلبی داره خنده هاش هنوز جلو چشمه خیلی معصوم بود.دل و زدم به دریا کیرمو از شرتم در آوردم.ایندفه خودش با دستای کوچولوش کیرمو گرفت.وااای وقتی دست سردش به کیرم میخورد از لذت واقعا تو حال خودم نبودم.برام جلق میزد منم نمیدونم چی شد آبم انقد زود داشت میومد یه دفه سطل کنار تختو برداشتم آبم با فشار ریخت توش.این سطل برا وقتیه که مریض اگه حالت تهوع داره لازمش بشه.یکدفه دیدم واااای کل تصویر نویزی شده سریع خودمو جمع و جور کردم یه چشمک بهش زدم رفتم بیرون به دکیه گفتم انقد تکون خورد تصویر خراب شد گفت عیبی نداره دوباره بگیر.منم از خدا خواسته رفتم تو اتاق تصویر بهش گفتم باید دوباره بگبرم.دیدم حالا که تصویر به گا رفته یه حالی با اون سینه های نوک صورتیش بکنم.رفتم تو کارش نزدیک 5 مین خوردمش اصلا حرف نمی زد نمیدونمم چرا.خلاصه بار دوم عکسو گرفتمو کارش تموم شد..دیگه ندیدمش بعده 3 روز رفتم اتاق دکتره ازش دریاره ی کارمن پرسیدم گفت هیچیش نیس فقط به خاطره کنکورش یکم قلبش ناراحته با دارو خوب می شه.خیالم راحت شد.یواشکی از دفتر پرستاری پروندشو گرفتم شماره خونشون رو پیدا کردم. زنگ زدم مامانش برداشت قطع کردم آخه من کاره ای نبودم کاراموز اونجا بودم فردای اون روز از تلفن عمومی زنگ زدم مامانش بر نداشت گفتم کارمن خانم؟ گفت بفرمایید گفتم من همون دکتر باحاله ام(مهندسما الکی گفتم دکتر) گفت همون کاراموزه؟ گفتم آره پدر می تونی صحبت کنی؟ گفت آره تنهام.سرتونو درد نیارم بالا خره شمارشو گرفتم و باهاش دوس شدم..ببخشید داستانم زیاد سکسی نبود اما اگه دوس دارین اولین سکسم با کارمن رو براتون می نویسم.مانی
0 views
Date: November 25, 2018