حال کردن داداشی با من

0 views
0%

سلام این اولین خاطره است که میخوام بنویسم برای همین میخوام با خاطره ی دفعه ی اول شروع کنم .من مرجان هستم و الان 22 سالمه این خاطره واسه حدود 4 یا 5 سال پیشه دوران دبیرستان قضیه از اونجا شروع شد که یه روز با حس کردن یه چیزی از خواب پریدم هنوز گیج خواب بودم که دیدم یکی از اتاقم رفت بیرون یکم طول کشید تا حواسم اومد سر جاش و گوشی اومد دستم اینم بگم که برادرم یک سال و نیم ازم بزرگتره دیگه از اون روز به بعد چون شک کرده بودم و بیشتر به حرکات دادشم توجه میکردم فهمیدم که همش منو دید میزنه دونستن این قضیه منو هم تحریک میکرد واسه همین تصمیم گرفتم امتحانش کنم تا اینکه یه روز که مادر پدرم بیرون بودن و ما پای تلویزیون نشسته بودیم گفتم من خوابم میاد میرم بخوابم رفتم تو اتاقم و درو بستم رو تخت خوابیدم و منتظر شدم . یه 5 دقیقه که گذشت دیدم لای در آروم باز شد . منم سریع چشامو بستم . حس کردم که اومد بالاسرم یکم بعد دستشو رو بازوم حس کردم یه بار آروم اسممو صدا زد تا مطمئن شه خوابم .نمیدونستم قراره چی بشه از هیجان به سختی نفس زدنمو آروم میکردم دستشو آروم گذاشت رو رون پام و آروم کشید سمت باسنم با اون یکی دستش هم سینمو گرفت یکم سینه و باسنم رو فشار داد بعد منو که به پهلو خوابیده بودم آروم چرخوند تا رو به بالا دراز کشیدم وزنشو رو تخت حس کردم نشست کنارم و سینه هام رو گرفت و یکم فشار داد شروع کرده بود به مالیدن منم که خوشم اومده بود عین جسد بی حرکت مونده بودم یکم بعد یه دستش رفت لای پاهام عقلم میگفت کار درستی نیس و دلم میگفت یکم دیگه باز تکون نخوردم با یه دست سینمو میمالید و با اون یکی کسمو گرفته بود و فشار میداد .بعد نفساشو رو صورتم حس کردم لباشو رو لبام گذاشت و آروم یه لب گرفت بعد یکی دیگه اما این دفعه لباش خیس بود دوباره لباشو گذاشت رو لبام این بار نوک زبونشو آورد بیرون و کشید رو لبام لبامو خیس میکرد و با لباش گاز میگرفت یکم بعد فک کردم لب گرفتنش تموم شده که یهو دیدم کسمو فشار داد و لبامو گذاشت تو دهنشو شروع کرد به خوردن فک کنم اینجا دیگه فهمیده بود بیدارم چون محکمتر فشار میداد و میخورد .یکم بعد کمرم رو گرفت دستاشو کشید بالا و لباسمو باهاش بالا زد تا اینکه سینه هام افتاد بیرون همش میگفتم کاشکی سوتین نمیبستم دستاشو برد زیر سوتین و سینه هام رو گرفت سرشو گذاشت بینشون و بوسید همینجور که فشار میداد لیس میزد و میخورد کم کم رفت سمت پایین و شکمم رو لیس میزد داشتم میمردم از هیجان .سینه هام رو ول کرد و کمر شلوارم رو گرفت فهمیدم میخواد دستشو بکنه تو شرتم منم که کسم خیس شده بود و نمیخواستم از این تابلو تر شه که بیدارم یه غلت زدم و رو شکم خوابیدم برادرم یکم دستشو عقب کشید اما یکم بعد این دفعه باسنم رو گرفت و شروع کرد به فشار دادن و مالیدن بعد کونمو ول کرد و اومد رو تخت دستشو گذاشت لای کونم و فشار داد تا شکاف باسنم معلوم شه خوابید روم سینه هام رو گرفت و کیرشو فشار داد لای کونم .کیره سفتشو که لای کونم حس کردم داغ شدم واسه اینکه متوجه نشه با حرکات اون منم کونمو منقبض میکردم و کیرشو با باسنم فشار میدادم سینه هام رو چنگ زده بود و رو کونم بالا پایین میرفت .یکم که گذشت از روم بلند شد کمر شلوارو گرفت و کشید پایین کونم که افتاد جلوش عملا از هیجان داشتم نفس نفس میزدم دست سردش که به باسنم خورد یکم لرزیدم شروع کرده بود به گاز گرفتن باسنم که صدای در خونه اومد اونم سریع شلوارمو کشید بالا و رفت بیرون .این که تعریف کردم اولین بود و شروع ماجرا بود اگه خواستین بقیه رو هم تعریف میکنمنوشته مرجان

Date: November 25, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *