ماجرا از اونجا شروع شد که مادرم به من گیر داد باید مث دخترای فامیل یه هنری یاد بگیرم و برام مربی خصوصی پیانو گرفت روز اولی که مربیم رو دیدم ازش خوشم اومد یه مرد 42ساله قد بلند موهای بلند و مشکی چشمهای جذاب و نافذ خلاصه هفته ایی سه بار میومد خونه و درس میداد مادرم همیشه مارو تنها میذاشت یا تو آشپزخونه بود یا میرفت طبقه بالا با تلفن حرف میزد اما یه روز با خالم قرار گذاشت و از خونه رفت هیچوقت یادم نمیره که داشتم با خودم تمرین میکردم و مربیم هم داشت با موبایل حرف میزد تا اونروز فقط رابطه من با مربیم این بود که بهش اس بدم و خب چون خیلی دوسش داشتم گاهی اوقات به عمد بهش دست میزدم اون این کارهای منو به حساب بچگیم میذاشت چون17سال بیشتر ندارم ولی اونروز دیگه تحملم تموم شد وقتی موبایلش رو قطع کرد و اومد پیشم هرچی تو چنته داشتم رو کردم اول روسریم رفت عقب بعد به عمد موقعی که پیشم نشست سینه هامو مالیدم به بازوهاش اون که یه طورایی فهمیده بود خندید و گفت تو چته نهال جان چیزی میخوای بگی؟من هم دیگه معطل نکردم و گفتم میشه منو ببوسید مربیم تعجب نکرد انگار اون هم منتظر همین بود نگاهش عوض شد و من فهمیدم دیگه کار تمومه دستش رو گذاشت بین پاهام و کسم رو فشار داد من اول لذتی نبردم ولی برای تحریک اون شروع کردم به آه و ناله کردن اون دستم رو گرفت و گذاشت روی کیرش حسابی داغ شده بودیم به خودم اومدم و دیدم لباس تنم نیس کسم حسابی خیس شده بود دستش همش لای پاهام بود نفس نفس میزد و من غرق خوشی بودم که بالاخره به آرزوم رسیدم لپام قرمز شده بود اون تنگ گوشم گفت که عزیزم میزاری بمالم در کس نازت؟من با صدای لرزان جواب دادم معلومه فدات شم اون هم معطل نکرد کیر شق و سفتش رو در آورد و مالید و انگشت کرد روی کسم دیگه حال خودم رو نمیفهمیدم میلرزیدم و ناله میکردم اون هم گاهی اوقات یه ناله ایی میکرد و هردومون تو اوج لذت بودیم سینه هام رو طوری میمالید که نگو کیرش مدام از لای پاهام و کسم میرفت و میومد حالی که داشتم بینظیر بود دلم میخواست تا ابد زیر بدن قوی و حرفه ایی مربیم پیچ و تاب میخوردم دست آخر کیرش رو خوردم خیلی دلم میخواست این کارو بکنم مربیم انگار دنیارو بهش داده باشن آه میکشید تا اینکه یه دفعه گفت وای آبم داره میاد و آبشو ریخت روی سینه هام من با دیدن آبش حس خوبی داشتم خودم آبم نیومد ولی اینقدر لذت بردم که برام مهم نبود مربیم کسم رو بوس کرد و گفت خیلی قشنگ حال دادی از اونروز به بعد سه بار اینکارو کردیم و میخوام حالا حالا باهاش باشم…نوشته نهال
0 views
Date: November 25, 2018