گی بودن بک حسی که همه ندارن از اونهایی که گی نیسن خواهش میکنم نخونن چون براشون جذاب و قابل فهم نیست ولی این چیزی که هست اینه که گی وجود داره در همه جای جهان هست و یک حسیه که همه ندارن و در بعضی افراد هست.این داستان اشنایی با عزیز ترین بی افم هست که خیلی خاطرشو میخوام و دوستش دارم از اول اشنایی تا 8فروردین 92 که باهم سکس داشتیم…………………سلام من فرهاد هستم 22 ساله بچه تهران با قد 178 و وزن حدود 85 (البته دوماهی هست که 10 12 کیلو لاغر کردم)با کیر 16 سانتی ،اوایل مهر بود که خونه ی برادرم خالی شد و اون هم چون میرفت مسافرت خونه رو به ما سپرد و کلیدش رو گذاشت که بریم سرکشی خونش ،من هم که از فرصت استفاده کردم و کلید رو از خونه پیچوندم ،اونموقع بی اف نداشتم و با هر کسی حال میکردم (البته پوزیشنمVT،بود که تمایل زیاد به دادن نداشتم و قبلا فقط یکی دوبار سکس هارد داشتم که خودم مفعول بودم و بقیه سکسام همش تاپ بودم )خلاصه چند تا شماره پسر داشتم که بهشون زنگیدم و اونها هم کلی چس کلاس اومدن که نمیتونن بیان خلاصه رفتم تو چت روم یاهو و بعد چت روم سایت داستان سکسی یه چرخی زدم همینطور که میچرخیدم و پی ام میدادم یه مرده بهم تو یاهو پی ام داد که دوست داره باهام اشنا بشه و خلاصه عکس دادم و عکس گرفتم که از هم خوشمون اومد و ادرس دادم بیاد پیشم تقریبا ساعت 5 6 بعد از ظهر بود که اومد زنگ زد و من هم رفتم تو حیاط (از ترس خفت گیری و دزدی) در رو براش باز کردم باورم نمیشد که یه پسر خشگل مامانی پشت در بود قدش 173 با ارایش تپل و شلوار پاره خشگل(شلوار مورد علاقه گی ها) تنش با یه تی شرت و یه کوله پوشتش ، ازش دعوت کردم بیاد تو ،اومد و راهنماییش کردم بره بالا کلی صحبت کردیم و گفت که اون ترنس هستش و اسمش مرتضی ، بعد قرار شد سکس کنیم من هم چون خیلی ازش خوشم اومد پیشنهاد سافت کردم که بهم اعتماد کنه خلاصه سکس کردیم و وسط سکسمون که لبام رو لباش بود ، منم بهش پیشنهاد دادم که بی افم بشه،گفت باید فکر کنم و الان جواب نمیدم ، سکسمون تموم شد و من ازش تشکر کردم و رفت از اونشب اس ام اس بازیامون شروع شد و فردا دوباره بهش گفتم که تصمیم گرفتی؟ اونهم گفت اره ازت خیلی خوشم اومده خلاصه تو اون 4 روز من باهاش 2 بار سکس کردم اما سافت بی افیمون شروع شد و بهش گفتم از بی جنبگی تو سکس بدم میاد و همینطور هم هست خوشم نمیاد ادما هر روز تو بغل هم باشن سکس باید کم باشه وقتی هم هست در نهایت لذت باشه خلاصه بی افیمون و باهم بیرون رفتنامون شروع شد من با یک پسر فوق العاده احساسی بی اف شده بودم تو چند ماهی که بودیمبه جزء2باری که سافت داشتیم 2 بار باهم هارد داشتیم تو مکانهای دیگه که ردیف میشد برامون بی افیمون ادامه پیدا کرد تو این چند ماه با هم دعوامون میشد و من کوتاه میومدم تا بهمن ماه که من دانشگاه داشتم و سرم شلوغ بود اونهم یک شب که امتحان داشتم فردای اون روز سر رفیقام بهم گیر داد و گفت نباید با اونها رفت و امد کنی و من خیلی ناراحت شدم و دیگه بهم خیلی فشار اومد و جلوش وایسادم خلاصه دعوامون شد من جوابشو ندادم تا اینکه از هم جدا شدیم چند وقتی بود که از سکس اخرمون میگذشت و من احتیاج روحی پیدا کرده بودم که سکس کنم با یه مرده اشنا شدم به اسم محمد اونهم از من خوشش اومد و پیشنهاد بی افی بهم داد و من هم قبول کردم و به بی اف قبلیم هم گفتم و اونهم ناراحت شد که 3 روزه چه جوری بی اف گرفتم کلی تهمت بهم زد که خیانت کردم و … تا رسید به روز تولدم که دوستام بودن .و بی اف قبلی و جدیدمو دعوت کردم،بی اف جدیدم نیومد اما بی اف قبلیم اومد و اونهم گفت که یه دوست جدید پیدا کرده تولدم تموم شد و من با بی اف قبلیم مرتضی خداحافظی کردم موقع رفتن بغلش کردمو فشارش دادم از روی عشق …گذشت تا چند روز بعد تولدم که من از بی اف جدیدم محمد ناراضی بودم چون حس تنهایی داشتم به خاطر کارش خیلی کم با هم بودیم و تنها بودم به مرتضی گفتم دوست داری برگردیم ،اونهم گفت اره چون بی افش خیلی بهش گیر میداد و گفت خیلی ناراحتم میکنه و اعصاب نمیزاره خلاصه تصمیم گرفتیم از بی افامون جدا بشیم و دوباره بی افیمون رو شروع کنیم یک هفته قبل عید بود که من و اون از بی افامون کات کردیم و بعد دوماه دوباره با هم بی اف شدیم اونهم گفت من بهت خیلی گیر دادم و قول میدم رفتارم عوض بشه عزیزم… دوباره رفاقتمون شروع شد و بیرون رفتنامون که روز 4 عید بردمش سینما و سفره خونه و پارک یه حال اساسی بهش دادمو قرار شد که یه روز جور کنم باهم سکس کنیم ،از قضا این پنجشنبه خانوادمون میخواستن برن مهمونی میدونستم برن ساعت 1 2 برمیگردن من هم به بی افم گفتم ساعت 8 بیاد خونمون و خودشو برای 2 کله سکس اماده منه.وقتی اومد معطل نکردم حسابی تو بغلم فشارش دادمو ازش لب میگرفتم گفتم از اینکه دوباره مال من شدی خوشحالم تو بغل هم جا شده بودیم که نشستم رو مبل و بغلش کردم مثل بچه ها شروع کردم به خوردن لبو صورت و یواش دستو کردم زیر شلوارش کونشو میمالوندمو اونهم لذت میبر بعد کلی لب گرفتن لختش کردم فقط گذاشتم شورت و جوراب کوتاهش تو تنش بمونه و کلی براش بدنشو خوردم و شروع کردم به خوردن سینه هاش که نقطه ضعفش بود و حسابی اه و نالش مثل زنها بلند شده بود و با کیرم ور میرفت کیرم داشت میترکید دیگه که خودش شروع کرد شلوارمو در بیاره از تنم و وقتی در اورد افتاد به خوردن کیرو وبهم میگفت دوست دارم عزیزم، اینقدر خورد که داشتم بیحال میشدم و گفت میخواد بزارم تو کونش با عشوه شرتشو در اورد و من هم گفتم بخواب ژل اوردم و زدم به سوراخش ،وای خدا چه سوراخ نازی داشت بدن سفید و بی مو یه سوراخ قرمز و تنگ که جلوم بود کیرم رو چرب کردم اول با انگشت یک با کونش ور رفتم که باز بشه که اینقدر تنگ بود انگشت توش نمیرفت دیدم باز نمیشه خودم خوابیدم زمین و گفتم بشین رو کیرم خودش نشت رو کیرم و یواش یواش کیرمو کرد تو کونش تا چند مین بی حرکت بودم که کیرم براش جا باز کنه و کونش یه کم باز شد براش همونجوری بالا پایین کردم به قول خودش انگار تو بهشت بود دیگه صدای ای ووایش با صدای فیلم گی که گذاشته بودم خونه رو برداشته بود و بعد گفتم باید قنبل کنی که حسابی به کونت حال بدم بعد داگ استایل نشت رو زمین و من هم یواش یواش فرو کردم تو کونش و شروع کردم تلنبه زدن براش وای خدا باورم نمیشد که اونیکه دوسش دارم و میمردم براش دوباره دارم میکنمش ،کلی براش تلنبه زدم و موقع اومدن ابم میکشیدم بیرون که نیاد سریع خلاصه همه پوزیشنای سکس رو روش اجرا کردم دیگه داشت از حال میرفت حدود یک ساعت بود که تو بغل هم بودیم دیگه خسته شده بودم گفتم دراز بکش و پاهاتو بده تو سینه من، من هم از پشت گذاشتم تو کونش و پاهاش تو هوا بود و چند دقیقه ای حسابی براش تلنبه زدمو همونطوری ابمو ریختم تو کونش تو بغلش خوابیدم همونجوری کیر 16 سانتی تو کونش بود و گفت درش نیارم گفت دارم میمیرم چه اب داغی داشتی کلی قربون صدقم رفت و گفت کلی لذت بردم عزیزم خوشحالم که دوباره با تو سکس کردم منهم کیرمو یواش در اوردم رفت خودشو شست و اومد براش نوشیدنی و کیک اوردم و با هم خوردیم یه نیم ساعتی گذشت من هم 3 -4 نخ سیگار کشیدم و نشستم تو بغلش و کلی باهم صحبت کردیم بهو از دهنش در رفت که دردم کم شد البته وسط سکسمون من حشرم بالا بود یه جا بد فشار دادم کمی از کونش خون اومد و من دوباره داغ کردم ماکه لباس پوشیده بودیم، دوباره پریدم تو بغلشو لختش کردم که بکنمش فکرشو نمیکرد که دوباره بخوام گفتم دفعه اول به خاطر دوریمون بود و الان به خاطر اینکه دوباره بی افم شدی و دوباره تو بغل هم و لب لب بازی، زبونامون تو دهن هم گیر کرده بود و من فقط زبونشو میک میزدمو وسینه هاشو میخوردم ایندفعه کونشو گذاشتم لب مبل و از پشت شروع کردم به جا کردنش نیم ساعتی باهاش ور رفتمو و اه و نالش بلند شد و دیگه خودمم داغ کرده بودم ایندفعه وقتی ابم داشت میومد ریختم رو کمرش که کلی لذت برد و من هم خوشحال بودم و خسته چند مینی با هم بودیم و لباسامون رو پوشیدیم ساعات طرفای 12 بود که رفتم رسوندمشو دم خونشون . این بود ماجرای واقعی سکسم با بی افم که خداییش براش میمیرم .کسی هم دوست داشت کون بده مکان داشت حاظرم با بی افم دوتایی بکنیمش پی ام بزارید یا ایدی بزارید تو نظراتنوشته فرهاد
0 views
Date: November 25, 2018